خواستگار

فردی که خواستگاری رفته بود، پدر عروس به او گفت در انتخابات مجلس ثبت‌نام کن، اگر تایید صلاحیت شدی به تو دختر می‌دهیم، اگر هم که نشدی خیر!

مرداد امسال بود که گوشی تلفن همراه فرزندم را که خراب شده بود برای تعمیر بردم اما متوجه پیام‌های عجیبی شدم وقتی پیگیر شدم فهمیدم همسرم با مردی به نام احسان که خواستگار سابقش بود ارتباط دارد.

پسری که کلت کمری در دست داشت بعد از زخمی کردن مادرش و قتل همسر خواهرش به منزل دختر مورد علاقه‌اش رفت و پدر و مادر این دختر را به قتل رساند.

در این مطلب شما را با اصلی‌ترین ملاک‌ها برای انتخاب همسر که دختر و پسر‌های دم‌بخت به طور ناقص درباره‌شان اطلاعات دارند، آشنا خواهیم کرد.

من فریب فریبا را خوردم. او قبل از اینکه من دست به کار شوم، یک بار خودش برای قتل شوهرش اقدام و او را با سم مسموم کرده بود، اما کمال زنده ماند، به همین دلیل فریبا از من کمک خواست.

حدود ساعت 9 یا 10 صبح روز بعد منیژه به سراغم آمد و گفت موقع مناسبی برای اجرای نقشه‌مان است. او وارد آپارتمان شد و در را باز گذاشت و من هم چند دقیقه بعد رفتم و با دو ضربه چاقو به گردنش او را کشتم و از خانه بیرون آمدم.

چند دقیقه‌ای که گذشت، وقتی مطمئن شدم کسی در راه پله‌ها نیست و یاشار هم هنوز خواب است، در پشت بام را باز کردم و به فرهاد گفتم وارد خانه شود.

اول فکر کردم بابک به خاطر قراری که من گذاشتم و باعث شد او با دایی هایم درگیر شود با من قهر کرده و نمی‌خواهد با من حرف بزند، اما بعد از چند روز متوجه شدم که او کشته شده است.

اول فکر کردم بابک به خاطر قراری که من گذاشتم و باعث شد او با دایی هایم درگیر شود با من قهر کرده و نمی‌خواهد با من حرف بزند، اما بعد از چند روز متوجه شدم که او کشته شده است.

وقتی فریبا آمد در پارکینگ داخل ماشین نشستیم. من دوباره پیشنهادم را مطرح کردم و او هم مثل دفعات قبل همان پاسخ‌ها را داد که به یکباره عصبانی شدم و با کاردی که همراه داشتم دو ضربه به او زدم و بعد هم از ترسم فرار کردم.