ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

خواهرزاده

یک شب به خانه‌اش رفتم و گفتم می‌خواهم اینجا بمانم او هم قبول کرد، اما نیمه شب به اتاقش رفتم و او را خفه کردم سپس با چاقو چند ضربه به او زدم.
همان لحظه با خودم فکر کردم که اگر او زنده بماند من باید سال‌ها درگیر زندان و بدبختی شوم به همین خاطر سرش را از تنش جدا کردم و بعد هم از خانه خارج شدم. چند ساعتی در خیابان پرسه می‌زدم که توسط پلیس دستگیر شدم.
پیشخوان