ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

داریوش-مهرجویی

داریوش مهرجویی و همسرش 22 مهر ماه در منزل شخصی‌شان به قتل رسیدند.
از مهرماه سال گذشته که زنده‌یاد داریوش مهرجویی و همسرش خانم وحیده محمدی‌فر به آن شکل فجیع سلاخی شدند، این پرسش در ذهن بسیاری به وجود آمده که گناه این دو نفر چه بوده؟
صابر ابر نوشت: امنیت شخصی زندگی من و اطرافیانم با حضور یک مزاحم طی چندسال اخیر دستخوش ناامنی شده که در طی ماه‌های اخیر و روزهای اخیر به اوج خود رسیده است.
سید حسین نصر می گفت: « اوایل، سلطنت طلب بود و صد در صد مخالف چپ گرایی. همیشه هم از تعبیر "اعلی‌حضرت" استفاده می‌کرد. نزدیک انقلاب اما انقلابی شد و سید! روزی پرسیدم از کی سید احمد فردید شده‌اید و پاسخ داد: مگر شما به خودت نمی گویی سید حسین نصر؟ من هم می گویم: سید احمد فردید! در پاسخ گفتم ولی من در 25 سالگی که از هاروارد برگشتم نامم را عوض نکردم.»
بی‌شک شاه‌نقش او در کارنامۀ غنی و پربارش که نامش را به این نقش گره زده «هامون» است. چنان‌که برخی می‌گویند معلوم نیست حمید هامون همان خسرو شکیبایی است یا خسرو شکیبایی همان هامون است.
پرونده قتل داریوش مهرجویی و همسرش دارای چهار متهم است که متهم اول به دو بار قصاص، متهم دوم به تحمل 20 سال حبس و شلاق تعزیری، متهم سوم به تحمل 20حبس و متهم چهارم به دلیل نوجوان بودن به 5 سال نگهداری در کانون اصلاح و تربیت محکوم شدند.
جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو در بخش مرور آثار چهل و ششمین دوره خود بخش ویژه‌ای را با عنوان «داریوش مهرجویی: شاعرانگی زندگی معمولی» به مرور آثار داریوش مهرجویی سینماگر ایرانی اختصاص داده است.
در میان 12 ماه سال کهنه از حیث اتفاق نظر بر سر مهم‌ترین و غافل‌گیر کننده‌ترین خبر‌های آن هیچ یک چون ماه مهر نیست: در جهان عملیات طوفان‌الاقصای حماس علیه اسراییل و در پی آن انتقام با ویرانی و کشتن 32 هزار فلسطینی در باریکه غزه در 6 ماه و در ایران قتل فجیع داریوش مهرجویی و همسرش...
درست در روز قتل در روزنامه اعتماد گفت‌و‌گو با همسر داریوش مهرجویی درج شده بود که اگرچه در روتیتر از اقدام به سرقت با چاقوی فردی ناشناس سخن به میان آمده بود اما تیتر درباره این موضوع نبود و به نقل از او آمده بود: «سنتور علی سنتوری را دزدیدند» حال آن که به قاعده باید به تهدید پرداخته می‌شد.
قاتل داریوش مهرجویی و همسرش گفت: «من از خانه همسایه آقا سرقت کرده بودم و به‌ همین دلیل آقا مرا از شهرک بیرون کرد. در سه ماهی که در خانه مرحوم مهرجویی کار می‌کردم، خانم خیلی به من کمک کرد. وقتی ازدواج کردم، یک جاروبرقی به من داد. حتی یک‌بار که درخت خرمالو بار داد تعدادی خرمالو داد تا به همسرم و خانواده‌اش بدهم، اما من در قتل آن‌ها همکاری کردم.»
پیشخوان