دبیرستان-سپاه

در اینجا لشکر محمد رسول الله (ص) احتیاج شدیدی به نیروهای رزمنده دارد و این حرف اشتباهی است که بگوییم جبهه رفتن برای ما بس است و کسان دیگری هم هستند که به جای ما به جبهه بیایند ولی...

دوست دارم هر دو دست از تنم جدا باشد تا در آن دنیا بیشتر شبیه باب الحوائج علیه السلام باشم و شرمگین نباشم!

پیمان می‌بندم تا آخرین قطرات خونم و تا فتح کربلا و قدس دست از اسلام بر ندارم و در زیر پرچم لا اله الا الله مقاومت کنم.

حسین گونه باشید، پیرو حسین و یاران او باشید، یاران حسین را مدد کنید! خمینی کبیر را یاری داده و او را تنها نگذارید!

در تابستان سال 1362 از طرف مدرسه برای آموزش و بازدید از مناطق جنگی به شوش دانیال و جبهه های جنوب اعزام شدند که سبب شعله ور شدن عشق و علاقه او به جبهه ها شد.

در این مجالس با افرادی که در آن شرکت می کنند، آن چنان برخورد کنید که احساس نکنند که در مجلس ختم و عزاداری آمده اند و حتماً در آن مجالس شربت و شیرینی پخش کنید تا چشم منافقان و دشمنان اسلام کور شود.

سخنم این است که به وصیت شهدا عمل کنید که هر چه لازم بوده شهدا در وصیت شان گفته اند.

باور کن پدر من وقتی در تهران با یک خانواده شهیدی صحبت میکنم و میگویم ما سه برادر هستیم و هر سه در تهران خجالت می‌کشم.

مرا همچون حسین برادرم با لباس خونی و در بهشت زهرا (در صورت لازم و تمایل) به خاک بسپارید.

شهید ناصر اسماعیلی چند ماه قبل از شهادت در منطقه جنوب و در محور عملیاتی اروندرود بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه پهلو مجروح شده بود، پس از مداوا و بهبودی نسبی دوباره عازم جبهه شد.