علم تاریخ را به هیچ وجه نمی توان از تطور و بسط فرهنگ عمومی جامعه جدا کرد. به طور قطع، پیشرفت و تطور علم تاریخ مرحله ای از تطور و پیشرفت فرهنگ آن نیز محصول عوامل متعددی است که عمدتا از تاسیس و قیام دولتی که با دولتها، فرهنگها و نهادهای سیاسی و نظامی دیگر برخورد داشته باشد، سرچشمه می گیرد و بدین ترتیب، عناصر اولیه تمدن آن گسترش می یابد.