شلیک

شلیک وحشیانه 7 تیر توسط پلیس آمریکا به سیاهپوست غیر مسلح را مشاهده می نمایید.

او هم به محل آمد و همسرم را با شلیک گلوله کشت، سپس جسد را با پراید جلال به محل دفن بردیم و با در قابلمه روی آن خاک ریختیم.

البته ممکن است کسانی که این‌طور فکر می‌کنند تایتانیک را با لوسیتیانا اشتباه گرفته باشند، اما به این حقیقت که آلمانی‌ها در دوره‌ای از تاریخ به هدف قرار دادن کشتی‌ها در اقیانوس‌ها علاقه‌مند بودند، کمترین شکی وارد نیست.

در راه‌پله بودیم که تیر شلیک شد. من تیر را شلیک نکردم، ماشه خودش چکانده شد. من حتی نمی‌دانستم اسلحه مسلح است. شهرام در‌حالی‌که به‌شدت ابراز پشیمانی می‌کرد، گفت: گلوله به دیوار برخورد کرد و بعد وارد بدن سیامک شد.

از مغازه بیرون رفت تا خودرو را جابه‌جا کند. با خودش گفت: در ‏این درگیری شدید ممکن است به خودرو آسیبی برسد. اما به محض اینکه سوار ماشین شد، ‏گلوله به سمتش شلیک شد. مستقیم به سرش خورد و علی این دانشجوی بیست‌وهفتاد ساله دیگر جانی ‏در بدنش نماند.

پس از آن هم از محل گریختیم و با خودروی پژو 207 یکی از دوستانمان به کاشمر رفتیم و با کمک دوست کاشمری که قبلا در زندان با هم آشنا شده بودیم به تهران و شمال کشور گریختیم که در نهایت نیز چند روز بعد داخل کلبه جنگلی دستگیر شدیم!

من هم برای اینکه حرفم را باور کند، سلاح را که روی کمرم بود بیرون کشیدم تا نشانش بدهم، اما، چون اسلحه مسلح بود، شلیک کرد و تیر به سینه بیژن برخورد کرد.

شنیدم گفتند یک مأمور تیر خورده و وقتی هم که من را داشتند می‌بردند دیدم که کنار دیوار افتاده است، اما من اصلا تیراندازی نکرده‌ام.