بعد از ترور شهید شهریاری و دکتر عباسی، پیشبینی شده بود که او را هم ترور میکنند. اما داریوش هیچ کاری نمیکرد. مثلاً بیاید برویم آبدانان، یا اینکه برویم یک جای امن. شاید احساس مسئولیت میکرد و میترسید پروژهها لطمه بخورد، شاید هم اجازه نمیدادند که استعفا بدهد. نمیدانم… به هرحال داریوش اصلاً به فکر نجات جانش نبود!