خواندنی ها برچسب :

صاحبکار

همسرم را وادار کردم با فرهاد تماس بگیرد و با او قرار بگذارد. آن‌ها در میدانی با هم قرار گذاشتند و من به جای همسرم رفتم، با فرهاد درگیر شدم و او را با چاقو زدم.
ضمن اینکه صاحبکار شوهرم همیشه او را اضافه‌کار نگه می‌داشت و حقش را نمی‌داد. شوهرم هم چیزی نمی‌گفت. من مجبور شدم خودم بروم و حق شوهرم را بگیرم. ضربه را هم به صورت مرد شاکی زدم و قصدم کور‌کردن او نبود.
مقتول قصد پادرمیانی داشت وقتی دید موفق نمی‌شود به دعوا خاتمه دهد، گاز اشک‌آورش را بیرون آورد و به صورت من و دوستانم زد. من قصدم کشتن او نبود فقط در هوا چاقو پرتاب می‌کردم که چاقو به او برخورد کرد.
ابتدا صدای جر و بحث‌شان بلند شد و بعد از آن، یکی از طرفین درگیری به نام خسرو که زن جوانی نیز همراهش بود دست به جیب برد و ناگهان چاقویی بیرون آورد و ضربه‌ای به مرد جوان زد.
این در حالی است که پزشکی قانونی گزارش داد، ضربه وارده به چشم چپ مرد به حدی سنگین بوده که چشم او را به کلی نابینا کرده است.
پیشخوان