وارد سکو میشود و تا انتهای آن، جایی که آینهای بزرگ نصب شده، می رود. گوشوارههای استیل و رنگثابت میفروشد. وسایلش را روی یکی از صندلیها میگذارد و چند نمونه از کارهایش را جلوی آینهای که ایستاده به گوشهایش آویزان میکند و اصلا متوجه ورود قطار به ایستگاه نمیشود.