ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

فاطمه-سلیمانی-ازندریانی

برای این که گوشت اضافه نیاورد، دکتر تجویزهایی کرده بود و دامادمان کمک می کرد و محمدرضا را به حمام می برد و با لیف زِبر روی زخم‌هایش می کشید تا زواید برود.
خیلی از جوانهایی که فکر نمی کردیم پایشان در مسجد باز شود به واسطه عکس محمدرضا به مسجد آمدند. می گفتند مگر ممکن است جوانی با موی خامه‌ای و با این مدل لباس آستین کوتاه برود و شهید مدافع حرم بشود؟!
خیلی‌ها که کتاب را خوانده اند به من می گویند که این سبک را در کتاب هیچ شهیدی ندیده‌اند. بیشتر کتاب شهدا به صورت خاطرات کوتاه کوتاه نوشته می شود.
نویسنده آمده از شکلِ ساختار زبان نسل قدیمی ما استفاده کرده، این خیلی خطرناک است. چون اگر تسلط نداشته باشید هر لحظه ممکن است فِیک شوید و فِید.
برای نوشتن یک کتاب زندگی­نامۀ شهید کارها و مصائب زیادی پیش پای نویسنده است که اغلب هنگام شروع به نوشتن ندیده می­‌گیرندشان. مثل آشنایی با خانوادۀ شهید...
برای نوشتن یک کتاب زندگی­نامۀ شهید کارها و مصائب زیادی پیش پای نویسنده است که اغلب هنگام شروع به نوشتن ندیده می­‌گیرندشان. مثل آشنایی با خانوادۀ شهید...
برای نوشتن یک کتاب زندگی­نامۀ شهید کارها و مصائب زیادی پیش پای نویسنده است که اغلب هنگام شروع به نوشتن ندیده می­‌گیرندشان. مثل آشنایی با خانوادۀ شهید...
بی‌شک کتاب های بهتری در عرصه نشر وجود دارد که ما حتی از چاپشان هم بی خبریم! و هیچ چیزی از آن ها نمی دانیم اما برای رسیدن به نتیجه عینی خودمان را محدود کردیم به این 30 عنوان.
از وقتی خودم را شناختم با آدم‌های جنگ زندگی کرده ام و واقعاً خودم را مدیون این آدم‌ها می‌دانم، از لحاظ حسی هنوز این آدم‌ها تمام نشده اند و فکر نمی‌کنم تا آخر عمرم این ارتباط قطع شود.
از مقداد خواست تا سرتو را جایی بند کند، شاید فکر ازدواج از سرت بیفتد. قرار شد تو را در آموزشگاه مشغول کند. فکر کردند اگر سرت به آموزش نظامی و ورزش گرم بشود، فعلا از ازدواج منصرف می شوی.
پیشخوان