ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

لشکر-27-محمد-رسول-الله

من سوار موتور بودم و دنبال شهید همت می‌گشتم کنار هور، یک اتاقک بود و وقتی برای جست و جویش وارد اتاقک شدم همان جا بود که پیدایش کردم. بدون اینکه متوجه حضورم بشوددیدم دارد در قنوت نمازش چیزی می‌خواهد...
به نادر گفتم هر طور شده پول جور کند، حتی اگر نزول باشد. نگذاشتیم منوچهر بفهمد، وگرنه نمی‌گذاشت یک قطره آمپول برود توی تنش. اما این داروها هم جواب نداد.
«سید محسن» جوانی بود که سکوت معنادار او برای ما درس‌ها داشت و احترامش به بزرگ‌ترها نیز برای ما دریای درس‌آموزی بوده و احترام او به پدر و مادرش، زبان‌زد همه بود.
یک راکت به چادر نیروهای اطلاعات خورد و چند نیروی زبده شناسایی در آتش سوختند. راکتی دیگر به ماشین تدارکات گردان خورد و حسن مسرور و حمیدرضا پورزرگر هم تکه‌تکه شدند. رمه‌ها هم جان سالم به در نبردند.
این‌جریان، شروع به تبلیغات منفی و شایعه‌پراکنی علیه همت کرده و به او برچسب چریک فدایی زدند. همچنین با همین‌مضمون، به‌طور مخفیانه نامه‌هایی را به سپاه مرکز استان اصفهان ارسال کردند.
«محسن رضایی» و «صیاد شیرازی» خدمت امام رسیدند و به ایشان عرض کردند که ورود به خرمشهر دارای سختی‌های فراوانی‌ست. ما هرچه پیش‌بینی می‌کنیم، می‌بینیم نیروی ما برای اجرای مرحله‌ نهایی عملیات کافی نیست...
گویا قصدشان کشتن بچه مدرسه‌ای‌های ایرانی بود. پلیس مجبور بود مدارس بچه‌ها را جابه جا کند. یک هفته مدارس را تعطیل کردند. شرایط معصومه خیلی سخت بود. گریه می‌کرد. اما آرام نمی شد...
دهمین نشست «پاورقی» به همت حوزه هنری استان تهران، با حضور محمدصادق علیزاده و ملیحه نیکبخت؛ در تماشاخانۀ ماه برگزار شد.
این جست‌وجوها هنوز هم برای 4313 شهیدی که به خانه بازنگشته‌اند، ادامه دارد و شهدایی که به تازگی در تهران و کل کشور تشییع شدند، حاصل همین تلاش هستند.
خیلی شبیه پسرش است. مسعود را که می‌بینم انگار آقارضا را دیده‌ام. شکر خدا سه تا پسر دارد. از خانمش هم خیلی راضی‌ام. هر پنجشنبه می آیند دنبالم و می رویم بهشت زهرا.
پیشخوان