خواندنی ها برچسب :

مرگ-مرموز

وقتی وارد آپارتمانشان شدم با صحنه بدی مواجه شدم. خانه پر از خون بود و شیشه میز عسلی شکسته شده بود. آن‌ها به قدری مضطرب و نگران بودند که حتی با اورژانس هم تماس نگرفته بودند. من با اورژانس تماس گرفتم و ایمان را به بیمارستان منتقل کردیم.
امیر و میثم مدت‌ها بود که می‌گفتند دچار اضافه‌وزن شده‌اند، اما هیکل من خوب بود. آن‌ها نمی‌توانستند به علت کرونا به باشگاه بروند به قول معروف رو فرم نبودند. به همین علت در تب و تاب لاغری بودند که حسام این قرص‌ها را معرفی کرد که از عطاری محله می‌خرید.
از آنجایی که از زمان مرگ بیش از 24 ساعت می‌گذشت واز سویی مشخصات جسد پیدا شده با شهاب شباهت زیادی داشت این احتمال مطرح شد که جسد متعلق به پسر نوجوان باشد. بدین ترتیب با شناسایی جسد از سوی پدر شهاب راز ناپدید شدن پسر 17 ساله برملا شد.
پیشخوان