ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

مریم

بعد از ضربه‌های اساسی که منافقین خوردند و سازمان رزمشان فرو پاشید، بدترین اهانت‌ها ر ا به همدیگر می‌کردند و به فرماندهانشان فحش و ناسزا می‌دادند.
به بهانۀ روز ادبیات کودک و نوجوان تغییرات این حوزه را در سه ماه بهار از سال 1400 تا 1404 بررسی کردیم.
با خودم می‌گویم تو هم برای چنین لحظه‌ای آماده‌ای؟ گوشی‌ام زنگ می‌خورد: همسرم می‌گوید امشب هم آماده باش است. خداقوت می‌گویم. همان لحظه جوانی بسیجی شربت تعارف می‌کند. کامم شیرین می‌شود...
ماجرای اتراق شبانه در روستایی در جاده گاران را برایش تعریف کردم، زهرا آماده بود با یک نارنجک خودش و عده‌ای از ضد انقلاب را منفجر کند. احمد سرش را به یک طرف کج کرده بود و با دقت به حرف‌های من گوش کرد.
پانزدهمین پویش کتاب‌خوانی «کتاب‌قهرمان»، با محوریت کتاب «خار و میخک» نوشته یحیی السنوار به ایستگاه دوم رسید.
با ناراحتی هر چه لعن و نفرین بود نثار ترامپ می‌کردیم. خون حاجی به دستور او روی زمین عراق ریخته شده بود. وقتی به خودم آمدم، دیدم دختر کوچکم کنار دیوار نشسته است. دستهای کوچکش را بالا برده و می‌گوید...
مراسم زونمایی از دو کتاب انتشارات روایت فتح، عصر روز یکشنبه مورخ 21 مرداد، ساعت 17 در فرهنگسرای عطارنیشابوری در محله بریانک با حضور نویسنده کتاب، خانواده شهدا، جمعی از اهالی رسانه و کتاب برگزار شد.
من خیلی کمتر دیده بودم این جوری داماد توی سردخانه بیاید مادرزنش را ببوسد. حتی حسین تمام خرج مادرم را هم خودش داد. گفت: نگاه کن من مادرت را عین مادرم دوست دارم. می‌خواهم خودم از دل و جان خرجش کنم...
تقریباً چهل نفر در به سرانجام رساندن آن شراکت داشته‌اند. بخشی از آن دانشجویان خود من بودند که قواعد کار را پیش‌تر آموخته بودند. انجام این کار با کسب تجربیات بسیاری نیز همراه بود.
تقریباً چهل نفر در به سرانجام رساندن آن شراکت داشته‌اند. بخشی از آن دانشجویان خود من بودند که قواعد کار را پیش‌تر آموخته بودند. انجام این کار با کسب تجربیات بسیاری نیز همراه بود.
پیشخوان