منشی

او مدام از علاقه‌اش به من می‌گفت، اما من دیگر او را نمی‌خواستم. از جیبم یک بند پلاستیکی درآوردم و دور گردنش پیچیدم و خفه‌اش کردم درهمان محدوده زمین‌های کشاورزی بود چاله‌ای کندم وجسدش را همان جا دفن کردم.

مرد نسبتا مسنی به همراه یک زن جوان از اتاق جراحی خارج می‌شوند. مرد، افتادگی پلکش را عمل کرده، تزریق بوتاکس و ژل هم انجام داده است و از عمل رضایت‌بخشش برای چند مردی می‌گوید که در سالن انتظار نشسته‌اند تا نوبتشان شود.

چون به تنهایی نمی‌توانستم از او انتقام بگیرم به فکر یک همدست افتادم، مدتی بعد در اینستاگرام با مردی آشنا شدم و با وعده دستمزد 500 میلیون تومانی او را برای این کار استخدام کردم.

از قدیم شاهد آن بودیم که منشی ها مخزن الاسرار پزشک‌ها و حتی بیماران با سابقه بوده‌اند، اما انگار این روزها کارشان سخت‌تر هم شده چراکه امانتداری از درآمدهای پزشکان نیز به وظایف منشی‌ها اضافه شده است.

"ساعت 19:00 مردی حدودا 50 ساله به کلینیک دندانپزشکی مراجعه و درخواست کرد تا پزشک نسبت به معاینه ایشان اقدام بکند؛ به ایشان توضیح دادم که پزشک بعدازظهر‌ها ویزیت ندارند و من نیز صرفا برای نوبت دهی به بیماران و پاسخگویی به تلفن‌ها در مطب حضور دارم.

"ساعت 19:00 مردی حدودا 50 ساله به کلینیک دندانپزشکی مراجعه و درخواست کرد تا پزشک نسبت به معاینه ایشان اقدام بکند؛ به ایشان توضیح دادم که پزشک بعدازظهر‌ها ویزیت ندارند و من نیز صرفا برای نوبت دهی به بیماران و پاسخگویی به تلفن‌ها در مطب حضور دارم.

زن جوان که از دست تماس‌های منشی شرکت همسرش خسته شده بود درخواست طلاق داد.