در آن هنگام که نیمکرهی شمالی به سوی تابستان قدم برمیدارد، احساس آسودگیِ مرا، گریههای هراسان پناهجوها در هم میشکند؛ پناهجویانی از سراسر دنیا که از حق انسانی خود برای یک زندگی آسوده از جنگ و فقر، محروم ماندهاند. شاید سن بالا و آگاهی من به نزدیکی مرگم است که مرا خشمگین و مصمم میکند تا خاموش نمانم.