کن

«همین که مردها اسلحه به دست گرفتند برای دفاع از کشورمان، ما هم توی شهرهای جبهه ماندیم تا دشمن فکر نکند شهرها خالی از سکنه شده است. ما هم جنگیدیم با هر چه که می‌خواست مقاومت مان را بشکند.»

خلخالی هم کم تهمت نزد به تو. بالای منبر گفت فرش قاچاق می‌کنی.... ماجراهای تو و خلخالی بماند به وقتش... چند روز بعد کاغذ را برگرداندی به خلخالی. با دیانتت آمده بودی سراغ سیاست.

اسلحه را با سرنیزه گرفتم و با یک حرکت در سینه بچه خرس فرو کردم. کمتر از سه دقیقه بچه خرس جان داد. به سرعت سرش را بریدم. از تشنگی همۀ خونی را که از گردن بچه خرس می‌آمد خوردیم.

می‌دانست که من هم مثل خودش بستنی دوست دارم. یک دفعه بالحن جدی گفت: «عایده، با این پول برای من کفن هم بگیر و به ضریح امام رضا تبرکش کن!»... گفتم: ان شاء الله...

پس از انتشار تصویر و ویژند آدامس معطر همراه تو در فضای مجازی، تولیدات شرکتش افزایش یافت؛ ارزش سهامش دو چندان شد...

«مرتضی شعبانی» که از 14 سالگی عکاسی می‌کرده، در 22 سالگی هنگامی که از آغاز برنامه پرکشش و پربیننده «روایت فتح» در سال 65 چیزی نمی‌گذشت به گروه جهاد سیما که تهیه‌کننده این برنامه بوده می‌پیوندد و...

من خیلی کمتر دیده بودم این جوری داماد توی سردخانه بیاید مادرزنش را ببوسد. حتی حسین تمام خرج مادرم را هم خودش داد. گفت: نگاه کن من مادرت را عین مادرم دوست دارم. می‌خواهم خودم از دل و جان خرجش کنم...

در پی ترس از بمب گذاری، خیابان خارج از کاخ جشنواره مسدود شد و افسران پلیس از عبور عابران پیاده از هر جهت جلوگیری کردند و گروهی از افسران متخصص در حال بازرسی یک کوله پشتی در وسط گذرگاه بودند.

حوالی ساعت 19 و 30 دقیقه شب گذشته، گروه امداد و نجات ویژه کوهستان به محل حادثه اعزام شدند و حوالی یک رودخانه و چشمه جسد این مرد جوان را پیدا می‌کنند.

جواب داد: «تقریباً درست حدس زدی، اینجا کاخ اسدالله علم بوده که بعد از انقلاب اسمش شده فدک. البته با همان کاربری سابق محل استراحت و تفریح مسئولان، خیلی از مسئولان!» گفتم: پس این همه شهید! این همه شهید!