ماهان شبکه ایرانیان

یادهای پراکنده: سازِ صبا

«یادهای پراکنده» به‌عنوان اولین اثر مستقل صبا علیزاده بیش از هر چیز، اثری شجاعانه است

«یادهای پراکنده» به‌عنوان اولین اثر مستقل صبا علیزاده بیش از هر چیز، اثری شجاعانه است. اینکه صبا علیزاده با پیشینه‌ای در خانواده‌اش روبه‌رو است که کار او را برای استقلال در کار هنری‌اش با مشکل مواجه می‌سازد، سبب نشده تا او بااحتیاط و دست‌به‌عصا وارد این عرصه شود و یا با بهره‌گیری از این پیشینه، اثری تولید کند که نهایتاً بشود مایه‌هایی از گذشته را به همراه داشته باشد. «یادهای پراکنده» فارغ از هر تعریفی، یک تجربه است؛ تجربه‌ای از برخورد مدرن یک نوازنده با ساز کهن خودش بی‌آنکه تلاش بی‌حاصلی برای متفاوت نشان دادن آن داشته باشد.

صبا علیزاده در «یادهای پراکنده» تلاش کرده تا اثر اصوات الکترونیک بر کمانچه را به‌خوبی نشان دهد؛ اما نه کمانچه، نه اصوات الکترونیک و نه صبا علیزاده، در این آلبوم قصد ندارند یک قطعه موسیقی به شیوه‌ی مرسوم را به مخاطب عرضه کنند و ما با قطعاتی روبه‌رو هستیم که وزن آن‌ها آزاد است و بیشتر به یک فضای سازی می‌ماند تا قطعه‌ی موسیقی و شاید این قطعات را به یک تابلو تشبیه کنیم بهتر باشد. تابلویی پر از رنگ و نقش که نقش مشخصی بر آن نیست و درعین‌حال از لابه‌لای خطوط و لایه‌های رنگش می‌توان صورت‌ها و منظره‌ها را جست و شاید برای هر مخاطب، بسته به احوالاتش، تصویری شخصی داشته باشد.

قطعه‌ی‌ نخست، «خونین‌شهر» نام دارد و با آرشه‌های طولانی و اصطکاک بسیار بالا شروع می‌شود. شاید این تصویر را در ذهن ایجاد کند که نوازنده‌ای با دست زخمی بر کمانچه، آرشه می‌کشد. شکل کار بسیار مدرن است اما وقتی با دقت به کمانچه‌ی صبا گوش می‌کنیم، گرفتگی صدای نوازندگان قدیمی را از لابه‌لای این فضای مدرن می‌شنویم. ساز آکوستیک در چند خط اجرا شده اما بخشی از آن در برخورد با ابزار الکترونیک، دگرگون شده است درنتیجه صدایی عجیب تولید شده که رگه‌هایی براق از آن را گاهی می‌شنویم که نزدیک به صدای کمانچه است و بخش عمده‌ی آن در پوششی کدر قرارگرفته است؛ گویی رگه‌هایی از یک فلز را درون سنگ می‌یابیم.قطعه‌ی دوم،«رؤیا» است و البته بسیار کوتاه. فضای که با صدای طبیعت و پرندگان آغاز می‌شود و مضراب‌های ریز روی یک ساز زهی که به گمانم سه‌تار باشد (اما در توضیحات آلبوم به آن اشاره‌ای نشده است) و نوای کالیمبا که طنین آن در فضا ماندگار است تصویر ذهنی را از عکس به نقاشی می‌برد. وزن قطعه آزاد است و شنونده را در فضایی معلق نگاه می‌دارد.
قطعه‌ی‌ سوم با عنوان «رنگ‌ها مرا در تهران بافتند» با آرشه‌کشی‌‌ها ریز و پیاپی رو کمانچه آغاز می‌شود اما ورود آن صدایی ضعیف و به‌مرور قوتی‌تر شدن آن در ابتدا شبیه به کشیدن دو فلز بر روی یکدیگر است و به همان اندازه شنیدنش برای گوش، دشوار است. با اضافه شدن نوای کمانچه در گستره‌ی صوتی بم و البته اضافه شدن جزییات بیشتر، قطعه به سمت یک اوج می‌رود؛ و به‌مثابه یک پرواز است؛ پروازی که ارتفاع پست ندارد و دائم به‌طرف بالا می‌رود، گاهی اصوات به از این پرواز جدا شده و گاهی اصوات جدیدی به این بدنه می‌چسبند. در طول قطعه کم‌کم کمانچه حذف می‌شود و افکت‌‌های جایش را می‌گیرند تا به سکوت برسیم. گرچه در این شک باقی می‌مانیم که این سکوت است یا فرکانس‌ها از محدوده‌ی شنیداری ما فراتر رفته است.

همچنین بخوانید:
«چاووش؛ از درآمد تا فرود»: از درآمد تا فرود یک مستند

قطعه‌ی «من رو یادت موند؟» چنان‌که از نامش پیداست، محاوره‌ای‌ترین قطعه‌ی این آلبوم به‌حساب می‌آید. این قطعه تنها قطعه‌ی با کلام آلبوم است اما این کلام شعر و ترانه نیست و مونولوگی ‌تکرار شونده و پرسشگر است. بخش الکترونیک کار بیشتر شنیده می‌شود و کمانچه دائم در گذر است. صداها در یک حلقه تکرار می‌شوند به سکوت می‌رسند. حجم صدا کنترل شده است و دائماً از کم به زیاد در نوسانی منظم قرارگرفته است.قطعه‌ی پنجم «مرثیه‌ای برای آب» نام‌گذاری شده است. پیش‌ازاین نیز صبا علیزاده این پرفورمنس را در چند آب‌انبار تاریخی اجرا نموده است. زمینه‌ی این قطعه با اصواتی کششی از کمانچه و الکترونیک ساخته شده است و علیزاده با بر هم زدن یک زنجیر (زنجیری که دسته‌جات عزاداری از آن استفاده می‌شود) و لمس آن فضایی نامنظم به وجود ‌می‌آورد که گاهی شبیه صدای آب است و گاهی صدای غریبی است که شبیه به هیچ‌چیز نیست.

«خاطرات پراکنده» نزدیک‌ترین قطعه به موسیقی سنتی است و البته ریشه‌هایی از پیشینه‌ی صبا علیزاده را به همراه دارد. شاید این قطعه، شخصی‌ترین قطعه‌ی آلبوم باشد و آهنگساز دیگر چاره‌ای نداشته جز اینکه یک نشان آشنا از خودش ارائه دهد. «خاطرات پراکنده» به‌نوعی روایتگر زندگی هنرمند است و شاید بتوان گفت که ما در این قطعه با یک اتو بیوگرافی از پدیدآورنده‌ی اثر مواجه هستیم.
در این قطعه هم نشانی از شیوه‌ نوازندگی خاصِ استادِ نوگرای موسیقی کلاسیک ایران – حسین علیزاده– را می‌شنویم و در میانه‌ی قطعه پیتزیکاتوی ها و آرشه کشیدن‌هایی به سبک و سیاق کیهان کلهر را داریم. این دو اتفاق مشهود موسیقایی به‌اضافه هزاران اتفاق که شاید اطلاعی از آن نداریم مجموعه‌ای از خاطرات پراکنده‌ی صبا علیزاده را به تصویر می‌کشد که این خاطرات، درنهایت به فضای پیشین آلبوم باز می‌گردد و گویی دوباره به زمان حال می‌رسیم.
قطعه‌ هفتم با عنوان «بن‌بست لادن پلاک 5» قدری مشوش و البته هولناک است. نگارنده، گرچه پیش از انتشار آلبوم این قطعه را به همراه ویدیوی مربوط به آن دیده‌ام و شنیدن موسیقی همراه با دیدن تصاویر ساخته شده برای آن، ارزش یادداشت و دریافت خالص از یک قطعه را پایین ‌می‌آورد، اما همچنان و با تلاش برای دخالت ندادن تصاویر بر برداشت خویش، معتقدم این قطعه هولناک و دلهره‌آور است و اگر چنین است پس کارش را درست انجام داده است.«تب» وقتی به اوج خود می‌رسد پریشان‌گویی را به همراه دارد و شاید با دیدن نام این قطعه انتظار جملات پریشان و شلوغ و گسسته را داشته باشیم اما در این قطعه نغمه‌ای دور از کمانچه را می‌شنویم و در نزدیک ضربه‌های نامرتب ناخن بر سیم کمانچه و افکت‌های تک‌صدایی را داریم که با آرشه‌ کشی‌ها خفیف به و در بازگشت به یک فضای دیجیتال پایان می‌یابد.
قطعه «سلام بر خاک» در همایون آغاز می‌شود. صدای کمانچه در پوششی کدر قرارگرفته است و کم‌کم براق‌تر می‌شود. فارغ از پرداختی که روی صدای طبیعی انجام شده تا قدری آن را کدر کند، کمانچه‌ی صبا در فاصله‌ای بین بهاری تا کلهر صدا می‌دهد و قطعه‌ی ماقبل آخر این آلبوم را به یک قطعه‌ی کاملاً کلاسیک ایرانی تبدیل کرده و البته به‌شدت کوتاه و خلاصه است.
و اما آخرین قطعه با نام «سیال» که بیش از قطعات پیشین از فضا‌سازی دور شده و بیشتر به یک قطعه‌ موسیقی با تعریف معمول آن نزدیک شده است. اضافه شدن رباب رنگ آشنایی به این قطعه داده و رباب و پیتزیکاتو‌های کمانچه بر بستری از کشش‌های پیوسته‌ی کمانچه، یک نغمه آشنا را می‌نوازند و آن را تکرار می‌کنند و در تکرار اتفاقات کوچکی را شاهد هستیم و صدا آرام محو می‌شود.
صبا علیزاده در «خاطرات پراکنده» دست به تجربه‌ای تازه زده است و به‌تنهایی شجاعانه و البته شنیدنی است. او بر استقلال خود در اثر هنری‌اش تأکید کرده اما به‌درستی خود را سانسور نکرده و در لحظاتی درست، به ریشه‌ و تأثیرات رشد در یک فضای موسیقایی اشاره نموده است. تکرار این شجاعت و اصرار بر این سبک و سیاق، تنها و تنها در آینده کاری او یافت‌ می‌شود جایی که بتوان امضای وی را در کارهایش به‌روشنی دید و شنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان