در روزشمار رسمی کشور امروز برابر با 12 اردیبهشت و روز معلم است. قشری پرتلاش و شاید فراموش شده که یادشان با 12 اردیبهشت گره خورده است و در سال تنها یک روز نگاهها را به سوی خود جلب میکنند، گویی تنها داراییشان هم همین یک روز باشد.
به گزارش به نقل از روزنامه همدلی ،قشری که هر وقت نامی از آنان به میان میآید مفاهیمی نظیر فقر، تبعیض، نارضایتی، دغدغههای برآورده نشده، برخوردهای قهری و ... به ذهن خطور میکند.
قشری که دولتها با هر جناحی که باشند نگاهی فراتر از تعریف و تمجید از آنان ندارند، آن هم تنها در روز معلم است که وعدههای ماسیده و تعارفهای دردآورشان را نثارشان میکنند و بقیه سال نه خود و نه مشکلاتشان به ذهن کسی خطور نمیکند.
همگان میدانند برای اداره یک کشور همه مشاغل لازم هستند، اما در این میان اثرگذاریها متفاوت است. با نیم نگاهی به سیاست آموزشی کشورها به این نتیجه میرسیم که اغلب کشورها بهویژه کشورهای طراز اول دنیا دغدغه اصلی آنان آموزش و پرورش است و به تبع آن شغل معلمی از مهمترین مشاغل آن کشورها محسوب میشود و بیشترین سرمایهگذاری را نیز در این بخش متمرکز میکنند.
در سیستم آنان معلمها از نظر احترام ،ارزش و منزلت اجتماعی جایگاه والایی دارند و از نظر اقتصادی نیز جزء قشر متمول جامعه به حساب میآیند. به عنوان مثال در کشور آمریکا و براساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد،یک معلم با هفتهای 36 ساعت کار به طور میانگین ماهیانه 5 هزار دلار دریافت میکند. این درآمد تقریبا برابر با در آمد یک برنامه نویس کامپیوتری در آمریکا است.لازم به ذکر است در آمریکا در آمد یک دندان پزشک و یک مهندس نیزتقریبا 8 و 6 هزار دلار است.
در بریتانیا هم میزان حقوق بنا به مناطق مختلف متفاوت است. مثلا در مرکز شهر لندن، میزان حقوق در بالاترین سطح خود به 36 هزار پوند معادل 56 هزاردلار میرسد و در مناطقی دیگر از انگلستان (به جز لندن) حدود 21 هزار پوند یا 33 هزار دلار است.
میانگین این رقم چیزی در حدود 45 هزار دلار است.در فنلاند نیزمیزان حقوق معلمان از 29 هزار دلار در معلمان تازه کار پایه ابتدایی آغاز میشود و تا 45 هزار دلار به معلمان پرسابقه میرسد.
در کره جنوبی، کف حقوق 26 هزار دلار است و نهایت آن 74 هزار دلاراست.اما در کشور ما نیز معلمان ضمن کار معلمی، کار مسافرکشی، دستفروشی و... انجام میدهند تا بتوانند از عهده مخارج زندگی خود برآیند. البته در این میان هر از چند گاهی نیز با مشت، لگد یا خشونتهای کلامی دانشآموزان یا والدین آنان مورد تقدیر قرار میگیرند.
توجه به معلم در دیگر کشورها صرفا به معنای علاقه حاکمیت دیگر کشورها به این قشر نیست؛ بلکه میزان توجه آن ها را به ضرورت آموزش نسلها و کاهش دغدغه های معلمان را نشان می دهد. این کشورها توجه مالی به معلمها را هزینه نمیدانند، بلکه سرمایه گذاری مادامالعمر میدانند که جامعه تا نسلهای بعد از آن بهره مند میشود. بدون تردید امروز که کشورهای در جه اول دنیا حرفی برای گفتن دارند و مردم آن ها در رفاه و نعمت به سر می برند ثمره آموزش وپرورش پویای آنهاست.
بیتوجهی به معلم تنها در کمی دستمزدها و افزایشهای قطره چکانی آن خلاصه نمیشود، بلکه ندیدن او و جایگاهش در پرورشِ نسلهای آینده کشور که باید شهروندان و آینده سازان این کشور باشند و نسلهای بعد خود را نیز آموزش دهند، درد بزرگی است که مغفول مانده است.
واقعیت این است که جایگاه معلم امروز نسبت به جایگاه معلم دیروز فاصله معناداری پیدا کرده، است. در گذشته در کشور ما مانند بسیاری از کشورهای دیگر معلم از منزلت اجتماعی بالایی برخوردار بود، حتی در مواردی به ویژه در اجتماعات کوچک نقش معلم فقط در آموزش و پروزرش کودکان خلاصه نمیشد، بلکه آنان به عنوان معتمد محل در نقش وکیل، قاضی و... ایفای نقش می کرند و آن اثر گذاری را داشتند.
یک معلم با بیان این که توجه به معلم، توجه به پرورش نسلهای پیدرپی یک جامعه است، به «همدلی» گفت: معلمها سوار بر اریکه قدرت اندیشه هستند و میتوانند حتی جهانی را تغییر دهند، به نحوی که بسیاری از پیشروترین کشورها، توسعه و بالندگی خویش را مدیون آنان میدانند، اما این قشر با این تاثیرگذاری در کشور ما ضمن آن که بسیار مهجور مانده ، جایگاه متزلزل و مخدوشی پیدا کرده و از منزلت اجتماعی فاصله گرفته است.
بودجه اندک ساختارِ آموزشی از سویی و نوسان های سیاسی- اقتصادی از دیگر سو این حرفه را بیش از هر زمانی ضعیف کرده است. این در حالی است که با توجه به اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش در بین نهادهای مختلف جامعه می توان اذعان کرد، سیستم آموزش و پرورش مهمترین نهاد اثرگذار در تربیت و تامین نیروی انسانی می باشد و معلم به عنوان مدرس و مربی می تواند نقش حساس و کلیدی در این رابطه داشته باشد تا نیروی انسانی کارآمد وخلاق برای جامعه تربیت نماید.
«لیلا رضایی» افزود: از منظر وضعیت اقتصادی، حقوق معلمهای ایرانی نه تنها قابل قیاس با کشورهای پیشرفته نیست، بلکه حتی نسبت به کشورهای هم جوار کمتر است. همین موضوع باعث شده که در چند دهه گذشته معلمان از لحاظ رفاهی و معیشتی در تنگنا باشند. بنابراین تنگناهای اقتصادی و معیشتی بسیاری از معلمها را ناچار کرده کسری حقوق خود را با انجام کارهای جانبی مانند مسافرکشی و... تامین کنند.
بدون تردید دغدغههای معیشتی در کیفیت کار معلمها مانند صاحبان هر حرفه دیگری تاثیر منفی میگذارد، معلمی که سرویسِ دانشآموزان خویش است قطعا نمیتواند محور آموزشی بهینه و پرورشی انسانی باشد.
صرفنظر از وضعیت اقتصادی معلمها که از لحاظ درآمدی قابل قیاس با بسیاری از شغلها نیست، جایگاه معلمها حتی از نظر دانشآموزان نیز مخدوش شده است و نقش معلم تا حد یک ماشین خودکار انتقال یک سری اطلاعات به مغز دانشآموزان تنزل پیدا کرده است و از دید آنها معلمها ماشینهای هستند که در ازای حقوق وظیفه انتقال اطلاعات به ذهن دانشآموزان را برعهده دارند.
این دیدگاه ماشینی فرض کردن معلم و نادیده گرفتن نقش تعلیمی آن، باعث شده که برخی از دانشآموزان در برخورد با معلمان خود، رفتار متناسب با شان آنان بروز ندهند. یکی از دلایل برخوردهای فیزیکی برخی از دانشآموزان با معلمها که هر از چندگاهی خبرساز میشود میتواند همین موضوع باشد.
رضایی به مطالبات صنفی معلمها اشاره کرد و افزود: متاسفانه در حال حاضر ساختار به شکلی در آمده است که به مطالبه صنفی معلمان برچسب سیاسی و امنیتی میزنند و این برچسبها دست برخی از نهادها را برای برخوردهای قهری با معلمها باز میکند. به نحوی که به دلیل همین برچسبهای نادرست برخی ازمعلمها اکنون دچار مشکل شدهاند.
امروز روز معلم است، جدا از وجودِ چنین روز و چنین هفته ای و جدا از شعارهای پیرامونش این روز فرصتی است که شغل معلمی و جایگاه آن را از نو تعریف کنیم و ارزشگذاری کنیم و نگذاریم معلم و حرفه معلمی لب طاقچه بیتوجهی از یاد جامعه برود.