ماهان شبکه ایرانیان

جریان شناسی برخی ریزش ها در میان خواص

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی حوادثی در درون نظام اتفاق افتاد. انقلاب اسلامی در طول حیات خود با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بوده و حوادث گوناگونی را پشت سر گذاشته است

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تثبیت نظام جمهوری اسلامی حوادثی در درون نظام اتفاق افتاد. انقلاب اسلامی در طول حیات خود با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بوده و حوادث گوناگونی را پشت سر گذاشته است. برخی از این ریزش ها با توجه به ماهیت و مواضع بعضی از افراد و جریان های سیاسی، چندان دور از ذهن نبوده و کم و بیش قابل پیش بینی بود، اما در این میان بخشی از زاویه گیری ها و ریزش ها، به نوعی غافل گیر کننده و پیش بینی نشده، می نمایند. گرچه بررسی رویش ها و ریزش های انقلاب اسلامی از منظرهای جامعه شناختی، روانشناختی، تاریخی و سیاسی، در جای خود نیازمند تحلیلی جامع و مفصلی است. اما بی تردید بازخوانی این ریزشها و درنگی در زمینه ها و عوامل آن، در این مجال کوتاه نیز می تواند در تحلیل مسائل و تحولات پیش رو بسیار راهگشا باشد.

در یک نگاه کلی ریزش ها ممکن است در سطوح مختلف رخ دهد؛ در سطح جریانهای سیاسی و فرهنگی، در سطح چهره ها و شخصیت های تأثیر گذار سیاسی و در سطح عمومی و توده مردم ریزش ها در سطح چهره های تأثیر گذار سیاسی، فرهنگی، علمی، دینی و اخلاقی، به دلیل دایره نفوذ و تأثیر گذاری آنها، بارزتر و معمولاً با هیاهو و سر و صدای بیشتری همراه است. امّا در سطح توده مردم، بی صدا و پنهان صورت می گیرد. از این رو از یک نظر ریزش ها در این زمینه، خطرناکتر محسوب می گردد گرچه بخشی از این ریزش ها به دلیل تأثیر پذیری از چهره هاست.

نگاهی گذرا به برخی از این ریزش ها و عوامل آن:

در روزهای نخستین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ریزش جریان آقای شریعتمداری و غائله حزب خلق مسلمان را شاهد هستیم که در حقیقت ماهیت انقلاب اسلامی وحرکت مردمی آن را درک نکرده و از آن زاویه گرفت، پس از پایان جنگ نیز ما شاهد ریزش جریان منتظری هستیم، آقای منتظری با آنکه از متن مبارزات انقلابی و درون نظام برخاسته بود، امّا به دلیل تحلیل نادرست، فقدان بینش سیاسی و نفوذ باند انحرافی مهدی هاشمی و گرفتار شدن در دام آنها و جانبدارای غیر منطقی از مواضع انحرافی آن، دچار زاویه با نظام شد و در مسیر تقابل با آن قرار گرفت، هم چنین در دهه چهارم انقلاب اسلامی، متاسفانه برخی بی بصیرتی ها، بغض و کینه ها، منافع حزبی و جناحی، مرز بندی نکردن با دشمنان و...موجب شد تا شاهد رقم خوردن فتنه 88 باشیم، فتنه ای که با وجود ریزش برخی چهره ها و لغزش و مسامحه دسته ای از خواص همراه گردید، امّا با درایت و هوشمندی حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب و بصیرت مردم انقلابی خاموش گردید و حرکت انقلاب اسلامی در مسیر خود ادامه یافت.

عوامل زمینه ساز ریزش‎ها از منظر مقام معظم رهبری:

عوامل مختلفی در بروز ریزش ها در سطوح سه گانه تأثیرگذار است که مهمترین آنها با تأکید بر دیدگاه مقام معظم رهبری عبارتند از:

1.ضعف درتقوا و باورمندی به ارزش ها؛ از عوامل اساسی ریزش ها، نداشتن تقوا و باورمندی لازم در عرصه های سیاسی و اجتماعی است.از الزامات حرکت در مسیر صحیح، تقوا و مراقبت همیشگی است. همانگونه که تقوا به انسان قدرت شناخت و تمییز حق از باطل می دهد.«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکمْ فُرْقاناً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید برای شما وسیله ای برای جدایی حق از باطل قرار می دهد.»(سوره انفال، آیه 29) ضعف در تقوا موجب لغزش او خواهد گردید و این اختصاص به مسائل دینی و فردی نداشته و مسائل سیاسی اجتماعی را نیز در بر می گیرد.

مقام معظم رهبری فرمودند:« اگر درون خودمان را مستحکم نکنیم، اگر پایه های تقوا را در دل و در جان خودمان و به تبع آنها در اعمال خودمان مستحکم نکنیم، هر عقیده ای که داشته باشیم، هر سیاستی را که قبول داشته باشیم، نخواهیم توانست آن را بدرستی محقق کنیم. گاهی همین انحراف درونی، دید ما را نسبت به مسائل عوض می کند؛ ایمان و عقیده ما را تغییر می دهد. به هرحال، عدم پرهیز در عمل، به اعتقاد سرایت می کند، که این مضمونِ آیات متعددی از قرآن کریم است. در قرآن به کسانی که اهل دنیاطلبی و اهل لذت محوری و اهل تن دادن به شهوات و هواهای نفسانی - از هر نوع - هستند، هشدار داده شده که مراقب باشید؛ زیرا این حالت در دل، فکر، ذهن و در ایمان شما رخنه ایجاد خواهد کرد، که باید به خدا پناه برد و از او کمک خواست ».[1]

2.نداشتن بصیرت و بینش لازم، ضعف تحلیل سیاسی و تشخیص ندادن معیارها و مرزهای حق و باطل؛

نداشتن بصیرت و بینش لازم در برخی افراد و مجموعه های سیاسی و تشخیص ندادن معیارها و مرزهای حق و باطل، موجب می شود که دچار لغزش و انحراف شده و از مسیر انقلاب اسلامی فاصله بگیرند.

مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «در اجتماعاتی که شما برادران عزیز و جوانان مؤمن و انقلابی این دوران دارید، آنچه که بیش از همه باید مورد توجه قرار گیرد... کامل کردن آگاهی از شرایط، کامل کردن معرفت به زمان، فهم صحیح زمان و تحلیل صحیح حوادث. اگر این تحلیل صحیح نباشد، مشکلات به وجود خواهد آمد و حتّی ایمانهای محکم، هم به سبب نبودن آگاهی و روشن بینی و تحلیل درست از وقایع، ممکن است در جهت خلاف قرار گیرد. همان طور که در قضیه خوارج اتفاق افتاد، خوارج اکثرشان دارای ایمانهای محکمی بودند، که از آگاهی و نورانیت و معرفت، بی بهره بود، لذا در مقابل امیرالمؤمنین علیه الصلوة والسّلام قرار گرفتند ».[2]

گاهی افراد ملاک و معیار ارزیابی ها قرار می گیرند و با لغزش و انحراف آنها، سایر افراد و گروههای سیاسی دچار لغزش می شوند.

امیر مؤمنان علیه السلام می فرمایند:«انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله؛ همانا حق به شخصیتها شناخته نمی شود، خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی»[3] همچنین فرمودند: «ان دین الله لایعرف بالرجال بل بآیه الحق فاعرف الحق تعرف اهله؛ همانا دین خدا با موقعیت اشخاص شناخته نمی شود بلکه با معیار و نشانه حق شناخته می گردد , پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسی»[4]

مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: «با چهره ها نمی شود حق را تشخیص داد. یک چهره مؤجّه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است؛ اما او نمی تواند شاخص حق باشد. گاهی چهره موجّهی مثل بعضی از صحابه پیغمبر راه را عوضی می روند، اشتباه می کنند. باید حق را شناخت، باید راه را تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل. هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت. امام - کسی که پدر همه این جریان بود، حق حیات به گردن جامعه و این حرکت عظیم داشت - فرمودند اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من رو برخواهند گرداند. شاخص اسلام است؛ شاخص اشخاص نیستند.»[5]

3. دنیا طلبی و گرایش به دنیا؛ گرایش به دنیا و معیار قرار دادن آن و گرفتار روحیه اشرافی شدن، موجب می شود که معیار حبّ و و بغض ها و جهت گیریها و... مسائل دنیوی و ارزش های مادی قرار گرفته و ارزش های اسلامی و انقلابی در نزد این افراد کمرنگ شده و به حاشیه برود و ضد ارزش ها جای ارزشها را بگیرد. با رسوخ چنین روحیه ای، اهداف و اصول نظام برای این افراد و جریان های سیاسی فاقد ارزش لازم خواهد شد.

مقام معظم رهبری فرمودند: «بعضی از عناصر انقلابی از راه برگشتند؛ انقلاب ریزش داشته است، دلِ کسانی بسته به دنیا شد. صدر اسلام هم همین جور بود؛ در صدر اسلام هم یک عدّه انقلابیّونِ اوّلِ کار، بعد شدند دنیادارانِ اواسط و اواخر عمر»[6]

«خواصِ طرفدارِ حق، دو نوعند. یک نوع کسانی هستند که در مقابله با دنیا، زندگی، مقام، شهوت، پول، لذّت، راحت، نام و همه متاعهای خوبْ قرار دارند...اگر در مقابل این متاعها و بهره های زندگی، خدای ناخواسته آن قدر مجذوب شدید که وقتی پای تکلیفِ سخت به میان آمد، نتوانستید دست بردارید، واویلاست! اگر ضمن بهره بردن از متاعهای دنیوی، آن جا که پای امتحان سخت پیش می آید، می توانید از آن متاعها به راحتی دست بردارید، آن وقتْ حساب است...اگر در جامعه ای، آن نوعِ خوبِ خواصِ طرفدارِ حق؛ یعنی کسانی که می توانند در صورت لزوم از متاع دنیوی دست بردارند، در اکثریت باشند، هیچ وقت جامعه اسلامی به سرنوشت جامعه دوران امام حسین علیه السّلام مبتلا نخواهد شد و مطمئنّاً تا ابد بیمه است. اما اگر قضیه به عکس شد و نوع دیگرِ خواصِ طرفدار حق - دل سپردگان به متاع دنیا. آنان که حق شناسند، ولی درعین حال مقابل متاع دنیا، پایشان می لرزد - در اکثریت بودند، وامصیبتاست!».[7]

4.نشناختن زمان و مقتضیات آن؛ آگاهی وشناخت نسبت به تحولات زمان و شرایط آن از معیارهای مهم شناخت حق و باطل و در امان ماندن از لغزش هاست.امام صادق علیه السلام می فرمایند:« العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس؛ کسی که به زمان خویش آگاه باشد مورد هجوم اشتباهات قرار نمی گیرد».[8] مقام معظم رهبری فرمودند:«کسی که زمانه را می شناسد، یعنی وقتی اوضاع و احوال محیط خود و محیط پیرامونی اش و محیط جهان را می داند و می فهمد جریانهای گوناگون جهانی کی هایند، کجایند، اهدافشان چیست، چه جور با هم مواجه می شوند، دچار اشتباه نمی شود؛ در قضایای گوناگون، قضاوت اشتباه نمی کند و دچار اشتباه نمی شود.»[9]

5. خستگی از ادامه مسیر و نداشتن استقامت؛ خستگی و کم آوردن درپیمودن مسیر و کم صبری و استقامت نداشتن، موجب وادادگی در برابر مشکلات و فشارها و صرف نظر کردن از پیمودن مسیر و جدا شدن از آن می گردد.

مقام معظم رهبری فرمودند:«بله، ریزشهائی وجود دارد؛ کسانی هستند که از راه برمی گردند، کسانی هستند که احساس خستگی می کنند، کسانی هستند که به گذشته خودشان شک می کنند، کسانی هستند که به لبخند دشمنان و فریب دغلکاران از راه در می روند».[10]

 «راه انقلاب، راهی است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضی این ثبات قدم را دارند، بعضی در بین راه برمی گردند؛ البته اینها به ضرر خودشان عمل می کنند؛ «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ می کنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام می شود؛ افطار می کنند. این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشت، انسان رابطه اش با انقلاب قطع می شود. این بی وفائی به انقلاب است».[11]

 6.غفلت از دشمن، مرز بندی نکردن با دشمنان و ضعف در دشمن شناسی؛

غفلت از دشمن، نداشتن مرز بندی مشخص با دشمنان و ضعف در دشمن شناسی از دیگر عوامل لغزش و زاویه پیدا کردن با نظام و جدا شدن از این مسیر است.

رهبر معظم انقلاب فرمودند:« هر آدم عاقلی تا دید دشمن برایش کف می زند، باید به فکر فرو برود و بگوید من چه غلطی کردم؛ من چه کار کردم که دشمن برای من کف می زند؟! باید به خود بیاید. این مایه غصّه است که بعضی از کف زدن دشمن خوششان می آید! اگر گلزنِ مهاجم ما در میدان فوتبال، اشتباهاً به دروازه خودش گل بزند، چه کسی در آن میدان کف خواهد زد؟ طرفداران تیم مقابل و مخالف. حالا شما وقتی که می بینی دشمن برایت کف می زند، باید بفهمی که به دروازه خودی گل زده ای! ببین چرا زدی؟ ببین چرا کردی؟ ببین چه اشتباهی کرده ای؟ ببین مشکلت کجاست؟ بگرد مشکل خودت را پیدا کن و توبه کن...دل انسان غمگین می شود و می شکند به خاطر این که چرا کسانی که نان انقلاب را خوردند، نان اسلام را خوردند، نان امام زمان را خوردند، دم از امام زمان زدند، دم از ائمّه معصومین زدند، حالا طوری مشی کنند که اسرائیل و آمریکا و سیا و هرکسی که در هر گوشه دنیا با اسلام دشمن است، برایشان کف بزنند! این، انسان را غصّه دار می کند. ولی به شما عرض کنم، بشارتهای الهی این قدر زیاد است که هر غمی را از دل پاک می کند. بشارتهای الهی خیلی زیاد است. نباید خیال کرد که اگر چهار نفر آدمی که سابقه انقلابی دارند، از کاروان انقلاب کنار رفتند، پس انقلاب غریب ماند. نه آقا، همه انقلابها، همه فکرها، همه جریان های گوناگون اجتماعی، هم ریزش دارند، هم رویش دارند؛ ریزش در کنار رویش ».[12]

7.جاه طلبی، حب و بغض ها و عقده ها؛ گاهی قدرت طلبی، کینه ها و عقده ها نسبت به یک فرد یا یک مسأله موجب فاصله گرفتن برخی از مسیر انقلاب و در ادامه جدا شدن از آن می گردد.

 مقام معظم رهبری فرمودند:« بعضی عناصری که هیچ سودی در سلطه آمریکا بر این کشور ندارند، از روی غفلت و اشتباه و ضعفها و عقده ها، برای سلطه امریکا بر این کشور تلاش می کنند! البته اشخاص مختلفند؛ بعضیها عقده ای دارند؛ بعضیها کینه ای دارند؛ بعضیها گله ای از کسی دارند؛ برای خاطر دستمالی، قیصریه را آتش می زنند؛ به خاطر یک دشمنی و یک کینه شخصی و یک محرومیت از فلان مسؤولیت که مایل بوده به او بدهند و مثلاً نشده و به خاطر یک اشتباه در فهم، می بینید که حرفی می زنند، اقدامی می کنند، موضعی می گیرند و کاری می کنند که به ضرر تمام می شود و در خدمت دشمن قرار می گیرند!»[13]

8..کم ظرفیتی و تحلیل نادرست؛ بخشی از ریزش ها که عمدتاً در سطح توده مردم رخ می دهد، ناشی از کم ظرفیتی، هضم نکردن برخی مسائل و تفکیک نکردن ضعف های عملکردی و ناکارآمدی برخی مسئولان با مواضع نظام و تمرکز بر مشکلات و کاستیها و نادیده گرفتن دستاوردها و پیشرفت هاست.

آنچه اشاره شد، مهم ترین عوامل بروز ریزش ها در سطح خواص جامعه می باشد که در مواجهه منطقی با این ریزش ها می توان درس ها آموخت و آن را چراغ راه آینده قرار داد، همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند:«انقلاب زنده است، این اصول زنده است؛ هیچ مانعی ندارد که برگ و بار عوض بشود. خزانهایی در راه است؛ این یک حرکت طبیعی است برای موجودات زنده عالم. همیشه ریزش و رویش وجود دارد؛ مهم این است که در کنار ریزش، رویش هم وجود داشته باشد؛ و امروز این جور است. بحمدالله انقلاب علی رغم همه تبلیغات، همه تخریب ها، همه ضربه ها، همه تهاجم های از اطراف و اکناف - تهاجم سیاسی، فشار اقتصادی، تهاجم فرهنگی - پیشرفت کرده؛ این انقلاب زنده، بانشاط و مشغول پیشرفت است؛ منتها خیلی از افراد ظاهربین نمی فهمند و حقیقت را درک نمی کنند... واقعیت قضیه این است که این ملت با حرکت خود، با حضور خود، با نشاط خود، بر روی همه توطئه ها خط بطلان کشید، بعد از این هم همین جور خواهد بود؛ منتها شرطش ادامه تقواست که تقوا موجب رحمت الهی است. به خودمان مغرور نشویم، مغرور شدن ملتها و مسؤولان ملتها همیشه مایه سرنگون شدن و سقوط آنها شده است...ما باید تلاش کنیم؛ ما باید مجاهدت کنیم. هیچ ملتی بدون مجاهدت، بدون تلاش، بدون ابتکار، بدون نوآوری، بدون فتح مراحل گوناگون پیشرفت، به جایی نمی رسد؛ امّا برکت از خداست، توفیق از خداست و تقوا زاد راه است ».[14]

پی نوشت ها


[1] بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت امور خارجه؛25/5/1383

[2] بیانات در دیدار فرماندهان سپاه و مسئولین دفاتر نمایندگی ولی فقیه؛ 26/6/1371

[3] محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم: دار الحدیث، 1377، ج 3، ص 1238

[4] همان

[5] بیانات معظم له در جمع بسیجیان استان قم، 2/8/ 1389

[6] بیانات در دیدار با جمعی از خانواده های شهدا؛21/9/ 1397

[7] بیانات در جمع فرماندهان لشکر 27 رسول الله صلی الله علیه وآله؛20/3/1375

[8] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار،تهران: مکتبه الاسلامیه، ج 78، ص 269

[9] بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه ها؛2/6/1390

[10] بیانات در دیدار خانواده های شهدا و ایثارگران استان خراسان شمالی، 22/7/ 1391

[11] بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی 14/3/ 1387

[12] بیانات در خطبه های نماز جمعه،26/9/ 1378

[13] بیانات در خطبه های نماز جمعه، 26/9/1378

[14] بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی؛ 7/4/1384

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان