تحریریه زندگی آنلاین- گروه دنیای سلامت
گاهی اوقات خوش‌شانس بودن برخی از افراد باعث تعجب ما می‌شود. شاید شما نیز بارهاو بارهاداستان زندگی کسانی را شنیده باشید که در یک زمان و مکان مناسب به موقعیتی مناسب رسیده‌اند. در تمام فرهنگ‌ها از این دست قصه‌ها و داستان‌ها وجود دارد و همه آنها به ما امید می‌دهند امید است که شاید روزی این اتفاقات خوشایند برای ما نیز بیفتد.
یک ضرب‌المثل قدیمی انگلیسی می‌گوید: «وقتی که آمادگی و فرصت به هم برخورد می‌کنند، شانس به وجود می‌آید». آیا شانس مفهوم اجباری دارد یا اختیاری؟ مفهوم آمادگی چیست؟ برای دانستن مفهوم آمادگی و دست یافتن به آنان متن زیر را با هم مرور می‌کنیم.
مطالعه و بررسی
ما انسان‌ها به هر چیزی که بیشتر علاقه داشته باشیم، تسلط بیشتری پیدا کرده و سعی می‌کنیم به جنبه‌های مختلف آن آگاهی داشته باشیم. دانایی، توانایی است. به عنوان مثال، وقتی شما تشنه یادگیری هنر هستید، سعی می‌کنید جزئیات بیشتری از آن را یاد بگیرید، با روش‌‌های قدیم و جدید آشنا شوید، حتی زندگی هنرمندان را مطالعه کنید و در جستجوی یافتن ابزارهایی باشید که بتوانید از طریق آنها کار بهتری ارائه دهید.
به طور کلی سعی می‌کنید هر چیزی را که ممکن است، راجع به هنر بدانید. تخصص داشتن در یک مهارت، فن و یا هنر چیزی نیست که از بدو تولد با شما باشد، بلکه کاملا اکتسابی است و مرحله به مرحله رشد می‌کند. به سخنرانی گوش می‌دهید و اینها آنقدر ادامه می‌یابند تا به مهارت در آن زمینه دست می‌یابید و بررسی کردن حاصل می‌شود.
تمرین بسیار برای رسیدن به مهارت
افرادی که توانسته‌اند در یک زمینه به موفقیت برسند، شاید ده‌ها هزاربار آن را امتحان کرده‌اند. تمرین کردن شما را کامل می‌کند و باعث می‌شود که شانس از حالت مفهومی به واقعیت برسد. اما چگونه ممکن است یک انسان چیزی را بارها و بارها تمرین کند؟ انسان اگر به چیزی واقعا علاقه‌مند باشد، تلاش می‌کند در آن به مهارت برسد؛ حتی اگر رسیدن به آن مهارت نیاز به تمرین هزار باره داشته باشد.
نیروی علاقه‌ای که از درون او می‌جوشد، شوق بزرگی به او می‌دهد که برای رسیدن به آن خسته نمی‌شود. تعداد دفعات تمرین کردن مهم نیست و اینکه چند دقیقه و چند ساعت را صرف آن کرده‌اید، اینکه مهارت یافتن در آن چقدر برای شما اهمیت دارد، مهم‌ترین مسأله است.
تجسم ذهنی
تجسم ذهنی چه ارتباطی با آمادگی دارد؟ اگر هر آنچه را که می‌خواهید در زندگی تجربه کنید، در ذهن‌تان تصور کرده و خود را در حال انجام کاری که آرزویش را دارید تجسم کنید، کم‌کم تصورات ذهنی‌تان به واقعیت می‌پیوندند. به این ترتیب می‌توانید با تجسم چیزهای مثبت در ذهن‌تان و دوری از تصورات منفی، چیزهایی را که دلخواه‌تان است، در اطراف خود گرد آورید.
فقط باید یک نکته را به خاطر داشته باشید و آن اینکه تصورات ذهنی به تنهایی شما را به جایی نمی‌رسانند و باید در کنار آنها حرکت و عمل نیز باشد تا به نتیجه برسید.
افراد مثبت را برای همنشینی برگزینید
همیشه اطرافیان ما تأثیر زیادی روی ما می‌گذارند؛ ولی نمی‌توان از همه دوستان و خانواده دوری کرد تا تأثیر منفی روی ما نگذارند.سعی کنید در اطراف خود کسانی را گرد آورید که نه تنها هم فکر و هم رأی شما هستند، بلکه آرزوهای‌شان نیز همان آرزوهای شماست.
افرادی که معمولاً وقت‌مان را با آنها می‌گذرانیم، روی افکار و احساسات ما اثر می‌گذارند. همنشینی با کسانی که یکسره از زندگی شکایت می‌کنند، شما را نیز کم‌کم همانند آنها می‌کند. وقتی که اطراف‌تان را از افراد مثبت پر می‌کنید، شما نیز مثبت‌تر می‌شوید و وقتی که مثبت‌تر می‌شوید، به تمام احتمالات خوب و ممکن نیز فکر می‌کنید و متوجه چیزهایی می‌شوید که قبلاً مورد توجه‌تان نبودند.
برخورد با فرصت‌ها
با مهربانی با دیگران برخورد کنید
همه ما روزهایی را در زندگی‌مان داریم که سرحال نیستیم و مهربان بودن و بامحبت رفتار کردن در این روزها کار دشواری است. اما هیچ‌کدام نمی‌دانیم که قرار است چه کسی را ملاقات کنیم و ممکن است ملاقاتی که در پیش داریم چقدر در زندگی‌مان تغییر ایجاد کند.
ممکن است کسی که در صف سوپر مارکت پشت سر شما ایستاده است، بهترین دوست شما شود. ما در هر لحظه از روزهای زندگی‌مان فرصتهایی برای ملاقات با افراد مختلف خواهیم داشت. هر فردی که ممکن است ملاقاتش کنیم، این قدرت را دارد که زندگی ما را به شکل بهتری تغییر دهد. کاملاً مستقل بودن توهمی بیش نیست؛ چرا که ما به یکدگیر نیاز داریم و بدون دیگران زنده نخواهیم بود...
برای خواندن بخش دوم- فرصتهایی که آمدند فرصتهایی که رفتند- اینجا کلیک کنید.
