غلامرضا علیزاده در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه شهرسازی شاخصها و معیارهایی دارد و معمولا طرحهای هادی، تفصیلی و توسعهای بر اساس معیارهای آمایش سرزمین، ظرفیتهای اجتماعی ، اقتصادی و زیست محیطی شکل می گیرد، اظهار کرد: نوع سبک معماری متناسب با جغرافیای محیطی و شرایط اقلیمی در صدد ایجاد فضای مشخص شهری و رفاهی برای شهروندان است و متاسفانه در کلان شهرها به دلیل مهاجرتهای بی رویه هنوز با مسئله شهروند شدن فاصله داریم و در حقیقت هنوز شهروند نشده ایم.
وی در ادامه تشریح کرد: وقتی مهاجرت صورت می گیرد عدهای در شهرها استقرار مییابند که با انتظامات شهری آشنا نیستند و این مسئله در مناسبات شهری نوعی آنتروپی (بی نظمی) ایجاد میکند. ضمن اینکه رابطهای بین جمعیت و فضاهای شهری وجود دارد و معمولا به ازای هر نفر حدود 25 متر فضای سبز و 37.5 متر فضای شهری در شهر لازم است که افراد بتوانند در این فضاها احساس خوشایندی داشته باشند.
علیزاده افزود: وقتی افراد به کلان شهرها مهاجرت میکنند و قصد ماندن دارند، به نوعی همه پل های پشت سرشان راخراب کرده اند تا بمانند. بنابراین این 37.5 متر فضا باید در شهر و مبلمان شهری لحاظ شود تا افراد در شهر احساس راحتی کنند. همچنین فرد مهاجر، علاوه بر همراه داشتن آذوقه در کوله بارش در کوله بار ذهنش نیز نارضایتی ، تنش و استرس را همراه دارد زیرا پدیده مهاجرت نیز به نوعی استرس ایجاد میکند.
این استاد دانشگاه گفت: فرد مهاجر در لحظه اول ناراضی و معترض است زیرا مجبور است از زادگاهش دل بکند و به سمتی برود که آینده برایش مشخص نیست و چشم اندازها مه آلود است. زیرا امکانات مناسب بر اساس آمایش سرزمینی در زادگاهش ایجاد نشده است . در عین حال با قواعد، مناسبات و شیوه هایی زیستی شهری آشنایی ندارد و این آشنایی مستلزم گذر زمان خواهد بود ودر حین آشنایی بسیاری از هنجارهای شهری رعایت نمیشود که این مسئله منجر به آنتروپی و ناهنجاری مناسبات شهری خواهد شد.
به گفته وی افراد مهاجر با دیدن زندگی برخی افراد که حتی نوع زندگیشان با آرمانهای آنان نیز فاصله دارد توقعاتشان از زندگی بالا میرود. سپس این اتفاق منجر به پدید آمدن رفتارهای ضداجتماعی در آنان میشود.از طرفی چون امکان اسکان در محیطهای خوب و مساعد را شهری ندارند به مرور به حاشیه شهرها کشیده میشوند و جدا شدن از بافت و ساخت شهر برای این افراد احساس ناراحتی و نوعی تضاد در مناسبات گروهی ایجاد میکند.
حضور انسانها در کلان شهرها بی ارزش شده است
این استاد دانشگاه همچنین در ادامه بی توجهی به استانداردهای ساخت مسکن را از عوامل دیگر در بی نظمی در شهرها دانست و اظهار کرد: به دلیل گران بودن مسکن کسانی که ساخت و ساز می کنند میخواهند با بهره مندی حداکثری از فضا درآمدزایی کنند و طبیعتا به استانداردها توجه نمیشود و در نهایت شکل شهر بی نظم و بدقواره میشود. ضمن اینکه در فضای شهری اختصاص داده شده به عابران و وسایل نقلیه، مشاهده میشود که حضور انسانها در شهر بی ارزش و همه چیز ماشین محور شده است. زیرا در سطح شهر در صدد توسعه خیابانها هستیم.
برنامه ریزی شهری در کشور دچار نوعی آشفتگی و بن بست شده است
علیزاده ادامه داد: گاهی در بعضی از خیابانها انواع و اقسام معماری غربی و شرقی و... در کنار هم دیده میشوند که نه تنها زیبایی ندارند بلکه شهر را بی قواره میکنند .همچنین بلند مرتبه سازی در محیط های نامناسب و عقب رفتگی و جلورفتگی نامناسب ساختمانها و...نیز باعث ناپسند شدن منظر شهری میشود.
تهران در حد یک کشور اروپایی با امکانات شهر است
این جامعه شناس در ادامه با بیان اینکه تهران در حد یک کشور اروپایی با امکانات شهر است، اظهار کرد: بدون در نظرگرفتن تاسیسات و زیرساختها، در حال توسعه شهر و پیشروی در دل کوه ها هستیم در حالی که این امر میتواند مشکلات بسیاری را برای مردم ایجاد کند.
وی گفت: برنامه ریزی شهری مدون و طرح تفضیلی مشخصی برای ساخت و ساز شهری، نوع معماری و مصالح به کار برده شده در ساختمانها، وجود ندارد و یا اگر هم این برنامه ریزی شهری وجود داشته باشد به دلیل فساد اداری امکان استفاده از آن نیست. همچنین وجود برخی از ساختمان هایی که در نمای خود از شیشه استفاده میکنند با وجود زلزله خیز بودن تهران می تواند بسیار خطرناک باشد.
ضرورت توجه به منافع ملی وآمایش سرزمین در دستور کار برنامه ریزی شهری
علیزاده تصریح کرد: بخش بزرگی از بودجه کشور صرف کلان شهر تهران میشود که نباید این اتفاق بیافتد. مهاجرت موضوع سادهای نیست و افراد در کشورهای دیگر برای مهاجرت از شهری به شهر دیگه نیازمند اخذ مجوز هستند و به راحتی نمیتوانند جابه جا شوند. در حقیقت در کشورهای دیگر مکانیسم های مختلفی برای مهاجرت در نظر گرفته میشود و همین امر مهاجرت را اندکی دشوار میکند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه باید علت مهاجرت را ریشه یابی کرد، افزود: از دلایل مهاجرت افراد به شهرهای بزرگ می توان به نبود نگاه آمایش سرزمینی اشاره کرد. در حقیقت باید بررسی شود که در شهرها چه تعداد کارخانه ایجاد شده و چه میزان به صنایع تبدیلی توجه شده است. برای مثال توجه به صنایع تبدیلی در حوزه کشاورزی میتواند عدهای را بعد از برداشت محصول مشغول به کار کند.
به گفته وی براساس آمایش سرزمینی مدل های توسعه را باید از شهرهای مرکزی به اطراف این شهرها و مناطق محروم تر برد که این کار در حال حاضر صورت نگرفته و به امر توسعه صرفا در قسمتهای خاصی پرداخته شده است. بنابراین مهاجرت از مناطق محروم تر امری طبیعی است و این افراد بعد از مهاجرت وارد مشاغل کاذب می شوند. در حقیقت اگر مدل برنامه ریزی شهری براساس آمایش سرزمینی باشد گام مثبتی در این زمینه خواهد بود.
علیزاده در پایان گفت: یکی دیگر از مشکلات پیش روی برنامه ریزی شهری "خاص گرایی" است. در حقیقت هنوز در دوران عشیره و قبیله ای زندگی میکنیم و برنامه ریزیها هم بر همین اساس است در حالی که باید به فکر منافع ملی بود.