به گزارش مشرق، تا حالا شنیدید که میگن: «قدم نو رسیده مبارک»؟
دیشب من واقعاً قدمِ مبارک یه نوزاد رو دیدم. توی یکی از بیمارستانهای زنان و زایمان تهران، وقتی یه مادر تو اتاق عمل داشت سزارین میشد، یه موشک به سمت بیمارستان اومد. موشکی که احتمالاً ساختهی شرکتهای تسلیحاتی اسرائیلی مثل آیامآی یا رافائل بود. همون موشکهای دقیقی که به قول خودشون فقط «اهداف نظامی» رو میزنن و قراره برای ما ایرانیها «دموکراسی و صلح» بیارن! اما این یکی، درست وقتی به بیمارستان برخورد کرد، منفجر نشد.
موشک، توی آسمون سر خورد، به هدف خورد... ولی نترکید.و این یعنی نه فقط جون اون مادر و نوزادش نجات پیدا کرد، بلکه جون 60–70 تا مریض دیگه هم حفظ شد. بیمارستان رو تخلیه کرده بودن و مریضها رو برده بودن تو محوطهی باز بیرونی. مادر، تازه چشماش رو باز کرده بود؛ با تعجب خودش رو زیر یه درخت وسط پارک دید، نه زیر سقف اتاق عمل. بیقرار بچهاش بود، و نمیدونست چه اتفاقی افتاده.
پرستارها که نوزاد رو آوردن و نشونش دادن، یه نفس عمیق و آروم کشید...
پ.ن: برای آدمی مثل من، با ایمانی که بیشتر وقتها لنگ میزنه، خدا توی همین لحظهها راحتتر پیدا میشه تا توی کتابهای قطور دعا.من خدایی رو میشناسم که، با وجود هزار و یک کنترل کیفیت توی صنایع نظامی رژیم، باز هم کاری میکنه که یه موشک عمل نکنه... فقط برای اینکه یه بچه به دنیا بیاد.این روزها، خدا رو خیلی بیشتر از قبل حس میکنم.