ماهان شبکه ایرانیان

متن های کوتاه و جملات منتخب از کتاب کالیگولا اثر آلبر کامو

اکثر افراد به مطالعه کتاب علاقه زیادی دارند و به دنبال جملات ناب و دلنشینی هستند که یکی از کتاب های پرطرفدار و معروف کتاب کالیگولا است که در این مقاله جملات کتاب کالیگولا را در اختیارتان گذاشته ایم.

متن های کوتاه و جملات منتخب از کتاب کالیگولا اثر آلبر کامو

کتاب کالیگولا به عنوان اولین نمایش نامه ی نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات، آلبر کامو می باشد که در این کتاب به مسائل پوچی پرداخته شده است و جملات ناب و دلنشینی در این کتاب گفته شده است. از این رو، اگر شما نیز از آن دسته افردای هستید که تمایل به مطالعه کتاب دارید و به دنبال جملات کتاب کالیگولا هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.

جملات زیبا و ناب کتاب کالیگولا اثر آلبر کامو

آلبر کامو این کتاب را در سال 1938 نوشته است که تماماً متکی بر اسناد تاریخی و زندگی امپراطوری روم، کالیگولا می باشد، و دارای متن های زیبا با مفاهیم دلنشینی است. در این مقاله متن های کتاب کالیگولا را در اختیارتان گذاشته ایم، تا بتوانید از بین آن متن های ناب و دلنشینی را انتخاب کنید و در صورت تمایل در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید.

جملات کتاب کالیگولا با مفاهیم ناب

متن دلنشین کتاب کالیگولا

چه نفرت‌انگیز است که آدم پس از تحقیرکردن دیگران، همان فرومایگی روحی را در خودش هم احساس کند.

******

دربارهٔ کسانی داوری می‌کنید که یک عمر رنج برده‌اند و هر روز از هزاران زخم جدید درد می‌کشند؟

******

متن ناب کتاب کالیگولا

نومیدکردن روحی جوان جنایتی است خیلی بزرگ‌تر از آن‌چه تاکنون مرتکب شده.

******

دروغ‌گو هیچ‌وقت بی‌گناه نیست و دروغ‌های شما به افراد و اشیا اهمیت می‌بخشد. این چیزی است که من نمی‌توانم ببخشم.

******

جملات دلنشین رمان کالیگولا

متن کوتاه کتاب کالیگولا

این دنیا هیچ اهمیتی ندارد و کسی که این حقیقت را بپذیرد آزادی‌اش را به‌دست آورده است.

******

آدم‌بودن چه دشوار و چه تلخ است.

******

دقیقآ به همین خاطر که آزاد نیستید از شما متنفرم

******

متن کوتاه رمان کالیگولا

ستم‌گر کسی است که ملت‌ها را فدای نظریه‌ها یا جاه‌طلبی‌هایش می‌کند

******

طبیعت خیلی کارها می‌کند، خیلی زخم‌ها را جوش می‌دهد.

******

ساعت‌هایی فرامی‌رسند که آدم باید انتخاب کند.

******

«آن‌چه را بیش‌تر از هر چیزی تحسین می‌کنم، بی‌تفاوتی‌ام است.»

******

جملات رمان کالیگولا با مفاهیم دلنشین

«آهسته‌آهسته او را بکش تا احساس کند دارد می‌میرد.»

******

این بیماری‌ایست که نه خردمند می‌شناسد و نه احمق.

******

زندگی‌کردن خلاف عشق است.

******

دوست‌داشتن کسی یعنی پذیرفتنِ با او پیرشدن.

******

حکومت‌کردن یعنی دزدیدن، این را همه می‌دانند. فقط روشش فرق می‌کند.

******

جملات ناب رمان کالیگولا

متن مفهومی کتاب کالیگولا

یادتان باشد که بدبختی مانند ازدواج است. آدم گمان می‌کند انتخاب کرده، حال آن‌که درمی‌یابد انتخاب شده است

******

من عقلم را از دست نداده‌ام و هرگز هم تا این اندازه عاقل نبوده‌ام. فقط ناگهان احساس کردم نیاز به ناممکن دارم.

******

خانواده لرزان است، حرمت کار از بین رفته، میهن به‌طور کامل دستخوش کفر شده. فضیلت ما را به کمک می‌طلبد، آیا حاضر نیستیم به ندایش گوش دهیم؟

******

متن کتاب کالیگولا با مفاهیم دلنشین

رنج‌دادن دیگران تنها وسیله برای خودفریب‌دادن است.

******

خوشبختی بخشنده است، دست‌ودل‌باز است، با نابودکردن زنده نمی‌ماند.

******

دوست‌داشتن کسی یعنی پذیرفتنِ با او پیرشدن. من قادر به پذیرفتن چنین عشقی نیستم.

******

جملات ناب رمان کالیگولا

متن طولانی کتاب کالیگولا

چه‌گونه ملتی با تمدنی بالا و داشتن کسانی مانند گوته، شیلر، بتهوون، افسارش را به‌دست سرجوخهٔ حقیر، پرعقده و خون‌خواری مانند هیتلر سپرد تا دنیا را به خاک و خون بکشد، جان میلیون‌ها آدم بی‌گناه را بگیرد

******

وقتی ملتی اختیار جان و مال و کشورش را به‌دست یک نفر می‌سپارد، که البته آن فرد هم به زور و با ایجاد رعب و وحشت و خفقان قدرت را به دست می‌گیرد، چه نتایجی به‌بار می‌آورد.

******

 متن طولانی رمان کالیگولا

دنیا به این صورتی‌که می‌بینیم تحمل‌پذیر نیست. به همین دلیل احتیاج به ماه دارم، یا خوشبختی، یا جاودانگی، چیزی که شاید عاقلانه نباشد. اما به این دنیا هم تعلق نداشته باشد.

******

تنهایی! تو می‌فهمی تنهایی یعنی چی؟ تو فقط با تنهایی شاعرها و ناتوان‌ها آشنایی داری. تنهایی؟ ولی کدام‌یک؟ آه، تو این را نمی‌دانی که آدم هیچ‌وقت تنها نیست و سنگینی آینده و گذشته همه‌جا همراهش است. کسانی را که کشته‌ایم با ما هستند. و برای آن‌ها این کار آسان‌تر است. ولی کسانی را که آدم دوست نداشته و آن‌ها آدم را دوست داشته‌اند، تأسف‌ها، آرزوها، تلخکامی و عشق، روسپیان و خدایان اراذل، همه‌جا حضور دارند.

******

کزونیا، می‌دانستم که آدم می‌تواند نومید باشد، اما نمی‌دانستم این واژه چه مفهومی دارد. مانند همهٔ مردم گمان می‌کردم گونه‌ای بیماری روحی است. اما نه، جسم است که رنج می‌برد. پوستم اذیتم می‌کند، سینه‌ام و همهٔ اعضای بدنم درد می‌کنند. احساس می‌کنم در سرم خلأ ایجاد شده و حالم دارد به‌هم می‌خورد. از همه بدتر این طعم ناخوشایندی است که در دهان دارم. نه از خون خبری هست، نه از مرگ و نه از تب، ولی درعین حال هر سه در دهانم هستند. کافی است زبانم را توی دهانم بچرخانم تا همه‌چیز در نظرم تیره‌وتار شود و از همهٔ مردم متنفر شوم. آدم‌بودن چه دشوار و چه تلخ است.

******

جملات زیبا رمان کالیگولا
شما دوستان با کلیک بر روی جملات کتاب کلیدر و جملات کتاب خطاب به عشق می توانید جملات نابی را مطالعه نمایید و همچنین، می توانید در صورت تمایل در شبکه ها اجتماعی نیز از آن ها نیز استفاده نمایید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان