آرامش سیاسی است؛ عاملی که برای بازار سرمایه حکم اکسیژن دارد و نبود آن به سرعت خود را در کاهش حجم معاملات و افزایش نااطمینانی نشان میدهد. خوشبختانه در روزهای اخیر، مجموعهای از اخبار مثبت توانسته است فضای عمومی بازار سرمایه را تقویت کند. از جمله این محرکها، رشد قیمت کامودیتیها در بازارهای جهانی است؛ رشدی که برای گروههای فلزی، معدنی و پتروشیمی اهمیت ویژهای دارد. در کنار این عامل، زمزمههایی مبنی بر رسمیت یافتن ورود ارز شرکتهای فولادی و معدنی به تالار دوم مطرح شده؛ اقدامی که در صورت اجرای کامل، میتواند بخشی از فاصله میان ارز نیمایی و آزاد را جبران کند و تاثیر مستقیمی بر سودآوری شرکتهای صادراتمحور بگذارد. با این حال، پس از آرامش سیاسی، تنها موضوعی که میتواند مانع رشد پرشتاب بازار باشد، نرخ بالای اوراق دولتی است که در هفتههای اخیر افزایش یافته و عملا نرخ بازده بدون ریسک را بالا برده است. در بازار طلا، وضعیت نوسانی اما آرامتری مشاهده میشود. قیمت طلای جهانی طی هفته گذشته تغییرات بزرگی را تجربه نکرده و حوالی 4200 دلار در نوسان بوده است.
برخی تحلیلگران افزایش محدود قیمت طلا را ناشی از تنشهای سیاسی میدانند، اما واقعیت این است که سیاستهای پولی بانک مرکزی آمریکا تاثیر ملموستری داشته و مانع جهش بیشتر قیمت شده است. در همین دوره، شاخص دلار کاهش یافت اما نرخ بازده اوراق 10 ساله خزانه آمریکا رشد کرد و به محدوده 4.16درصد رسید؛ عاملی که معمولا به ضرر طلا عمل میکند. با توجه به شرایط موجود، سوال اصلی این است که تا پایان سال کدام بازار ظرفیت رشد بیشتری دارد؛ طلا یا بورس؟ بر اساس میانگین پیشبینی تحلیلگران، نرخ دلار تا پایان سال میتواند در محدوده 130 تا 135 هزار تومان قرار گیرد و قیمت طلای جهانی نیز در بازه 4400تا 4500 دلار در نوسان باشد. با فرض این سناریو، قیمت هر گرم طلای 18 عیار میتواند به محدوده 14میلیون و 500 تا 14میلیون و 700 هزار تومان برسد که بازدهی تقریبی 17 درصدی در سه ماه آینده را نشان میدهد. این پیشبینیها اما همگی مبتنی بر حفظ شرایط سیاسی و اقتصادی فعلی است.
در بازار سهام، رشد نسبت قیمت به درآمد بازار (P/E) از زمان آغاز جنگ حدود دو واحد بوده، اما این افزایش نمیتواند نقطه پایان روند صعودی تلقی شود. چند عامل مهم میتوانند نقش کاتالیزور را برای بورس ایفا کنند؛ نخست، عملیاتی شدن تالار دوم و امکان فروش ارز با نرخهای رقابتیتر؛ دوم، انتشار گزارشهای 9ماهه که انتظار میرود برای بسیاری از شرکتها مطلوب باشد. اگر رشد نرخ دلار را نه تنها برای شرکتهای صادراتی تالار دوم بلکه برای گروههایی که در بورس کالا محصولات خود را عرضه میکنند نیز لحاظ کنیم، بهویژه در کنار اثرات مثبت احتمالی بر گروه بانکی، میتوان انتظار داشت شاخص کل بازدهی 20 تا 25درصدی تا پایان سال را تجربه کند.
در مجموع، اگرچه طلا همچنان یک پناهگاه سنتی برای سرمایهگذاران است و بازدهی مناسبی نیز میتواند ثبت کند، اما ترکیب متغیرهای فعلی نشان میدهد بازار سرمایه از پتانسیل رشد بیشتری نسبت به طلا برخوردار است؛ بهخصوص اگر آرامش سیاسی حفظ شود و سیاستهای ارزی جدید بدون تاخیر اجرایی شوند.
* تحلیلگر بازارهای مالی