فرادید؛ آیا تا به حال آرزو کردهاید که بتوانید با ترس، اضطراب یا شهود خود گفتگو کنید؟ همه ما تحت تأثیر جنبههای پنهان خود هستیم که به آنها دسترسی نداریم. برخی از این جنبهها اثر منفی دارند که میخواهیم رفع شوند و برخی اثر مثبت که باید آنها را بهتر کنیم.
به گزارش فرادید، ممکن است بخواهیم با بخشهایی از خودمان که آسیب دیدهاند صحبت کنیم یا جویای راهنمایی از بخشهای خردمند خود شویم. هدف هرچه باشد، ارتباط با ناخودآگاه دری به سوی خودشناسی، حکمت و شفای درونی است. با استفاده از روش تخیل فعالِ کارل یونگ، بررسی میکنیم که چگونه میتوان این کار را انجام داد.

«پل»، تصویری از کوانگ نگویان وینه
ارتباط با ناخودآگاه
چه آگاه باشید و چه نباشید، شما همیشه در حال ارتباط با ناخودآگاه خود هستید. هرگاه به خواب میرویم، ناخودآگاهِ ما منظرههای رویایی پر از نمادها و الگوهای پیچیده خلق میکند. هرگاه بهشکلی غیرقابلتوضیح به تصمیمها، محیطها یا افراد خاص جذب میشویم، ناخودآگاهِ ما در حال اطلاعرسانی به خواستههای ماست. الگوهای رفتاری، عادتهای فکری و تخیلات ما به شکل عمیقی در محتوای ناخودآگاه ریشه دارند. حتی بدنهای فیزیکی ما هم تحت تأثیر ناخودآگاه هستند، همانطور که مطالعات روانشناسی جسمانی نشان میدهند. ناخودآگاه همیشه با ما سخن میگوید، اما ما بهندرت گوش میدهیم.
این ارتباط به شکل غیرفعال و درست زیر سطح آگاهی ما جریان دارد. با آگاهی از این حالتِ غیرفعال، کارل یونگ روشی برای درگیر شدن آگاهانه با ناخودآگاه در قالب گفتگو ابداع کرد. با استفاده از این روش که نامش «تخیل فعال» است، میتوانید یاد بگیرید با ناخودآگاه خود همانند گفتگو با یک دوست تعامل برقرار کنید.
چگونه گفتگو را آغاز کنیم
گفتگو با ناخودآگاه باید با «دعوت» آغاز شود. همانطور که شماره تماس یک دوست را میگیرید تا با او صحبت کنید، باید هدف خود را برای برقراری تماس با ناخودآگاه یا دقیقتر با محتوای آن روشن کنید. این محتوا همواره به شکل شخصیتهای تجسمیافته ظاهر میشود. برای نمونه، غم یا فقدان ممکن است در رویاهای شما به شکل زنی بیوه یا کودکی ظاهر شود که گریه میکند یا شهود شما ممکن است به شکل پیرمرد یا پیرزنی خردمند تجسم یابد. همانطور که محتوای ناخودآگاه در رویاها تجسم مییابد، در تخیل فعال هم تجسم مییابد. این شخصیتها، همصحبتهای شما در گفتوگو با ناخودآگاه خواهند بود، بسته به این که کدام جنبه از خودتان را میخواهید کشف کنید.
در کتاب «کار درون»، رابرت جانسون، تحلیلگر یونگی، توضیح میدهد که «نخستین گام در تخیل فعال دعوت از موجودات ناخودآگاه برای بالا آمدن به سطح و برقراری ارتباط با ما است». دعوت، یک هدف فعال است که با وضعیتی از پذیرش کامل دنبال میشود. همانطور که در مثال تلفن گفتیم، پس از شمارهگیری باید منتظر بمانیم تا کسی تماس را پاسخ دهد و گفتگو آغاز شود. کلید تخیل فعال اینست که اجازه دهید گفتگو از سوی دیگر خط آغاز شود، بدون اینکه با افکار یا انتظارات خود آن را هدایت کنیم. برای این کار، باید ذهن خود را تا حد امکان خالی کنیم و هرگونه انتظار از آنچه ممکن است ظاهر شود را کنار بگذاریم. مهمترین نکته، صبور بودن است!

«نفس آفرینش»، نقاشی رنگ روغن از فریدون رسولی.
در ابتدا ممکن است مدتی طول بکشد تا چیزی در تخیل شما ظاهر شود و حفظ سکون وعدم حواسپرتی برای مدت طولانی دشوار باشد. بیقراری ما ممکن است ما را به دو تصمیم غیرمنتظره سوق دهد: 1) کنترل تخیل را به دست بگیریم و تصویر را خودمان ایجاد کنیم یا 2) تمرین را کاملاً رها کنیم. در این لحظات باید پافشاری کنیم و منتظر بمانیم تا تخیل به شکل طبیعی رخ دهد، بدون اینکه در روند آن دخالت کنیم. جانسون توصیه میکند اگر حفظ سکون ذهن دشوار است، نقطه شروعی را بهعنوان دعوت استفاده کنید.
این نقطه شروع میتواند یک احساس، شیء، خاطره یا شخص مرتبط با جنبهای از خود باشد که میخواهید در جلسه تخیل فعال بررسی کنید. نگه داشتن آن در توجه شما به عنوان لنگر عمل میکند و ذهن را از سرگردانی بازمیدارد و هدف شما را تقویت میکند. وقتی شخصیتی در تخیل شما ظاهر شد، گفتگو رسماً آغاز شده است.

«یین یانگ»، اثر مارچین کوریتوسکی
چگونه در گفتگو پیش برویم
برای پیش بردن گفتگو با ناخودآگاه، باید تعادلی میان پذیرش و فعالیت ایجاد شود. وقتی شخصیتی در تخیل شما ظاهر شد، تلاش کنید هرگونه قضاوت انتقادی درباره آنچه مشاهده میکنید کنار بگذارید. حدس نزنید چیست، چه میخواهد بیان کند یا چه نمادی است. فقط با کنجکاوی متوجه تخیل خود باشید، بدون تلاش برای فهمیدن آنچه اتفاق میافتد. یونگ همواره تخیل فعال را به فعالیتی بازیگونه تشبیه میکرد. وقتی بازی میکنیم، همه چیز را با سبکی و کنجکاوی میپذیریم و برای هر احتمالی باز میمانیم.
اگرچه باید وضعیت پذیرش نسبت به شخصیتهای ظاهرشده در تخیل را حفظ کنیم، میتوانیم از آنها سؤال هم بپرسیم. جانسون پیشنهاد میکند شروع گفتوگو با پرسشهایی مانند: «تو کی هستی؟ چه میخواهی؟ چه چیزی برای گفتن داری؟» باشد. تخیل فعال چندان با گفتوگوی معمولی با دوستان متفاوت نیست، میتوانید هر چیزی را در گفتگو بگویید، به شرطی که فضای پاسخدهی برای آنها ایجاد کنید و پاسخ خاصی را از آنها طلب نکنید.

«آشکارسازی خویشتن»، اثر فریدون رسولی
چگونه از تجربه بهره ببریم؟
میتوانید با تحلیل و ادغام نتایج آن در زندگی روزمره از گفتگو با ناخودآگاه بهره ببرید. پس از جلسه تخیل فعال، همه آنچه رخ داده را ثبت کنید، از جمله واکنشها یا احساساتی که شخصیت درونی در شما ایجاد کرده است. پس از ثبت گفتگو، تلاش کنید معنای آن را با توجه به خود گفتگو، واکنشهای شما و تداعیهایی که ایجاد میکند، بررسی کنید. پس از تفکر درباره گفتگو، به راههایی فکر کنید که پیام اصلی آن را در زندگی روزمره خود بهکار ببرید.
چه دیدگاه یا مسیر عملی است که ناخودآگاه شما میخواهد اتخاذ کنید؟ چه اقدامات عملی میتوانید در زندگی روزمره انجام دهید تا آنچه ناخودآگاه به شما گفته را عملی کنید؟ اینها پرسشهایی هستند که میتوانند میوههای تخیل فعال را به شما بچشانند. حال که میدانید چگونه با ناخودآگاه خود گفتگو کنید، دوست دارید با کدام جنبههای خود صحبت کنید؟
مترجم: زهرا ذوالقدر