علائم و نشانه ها:
		-نادیده گرفتن ارزش ها و ضابطه های مرسوم،
		-عصبی و پرخاشگر،
		-بهانه گیر، زودرنج و حساس،
		-پرهیجان و لاقید،
		-در تصمیم گیریها بی اراده و ضعیف عمل کردن،
		-قبول و رعایت نظم و ترتیب با زحمت و دشواری،
		-ضعف روحیه و احساس حسادت و ناامنی.
		
			عوامل پدید آورنده:
		-عدم رعایت نظم و انضباط در محیط خانوادگی به وسیله بزرگسالان و یادگیری کودک از آنها،
		-نبودن یک سیستم تربیتی صحیح در خانواده،
		-گاهی خشم، اضطراب، ناامنی و حسادت،
		-وجود تبعیض در خانواده و بی تفاوتی نسبت به خواسته های کودک،
		-ضعف روحیه، بدبینی و سوءظن کودک،
		-افراط در محبت و توقع زیاد،
		-نابسامانی و تضاد خانوادگی،
		-غیبت طولانی والدین،
		-احساس عدم استقلال و امنیت به وسیله کودک،
		-نبودن نظم و تربیت در خانواده و زندگی والدین،
		-سهل انگاری و مسامحه در خواستن مسئولیت و رعایت نظم توسط کودک،
		-عدم وجود الگوی مناسب که کودک پیروی کند از آن،
		-سختگیری شدید رواداشتن نسبت به کودک.
		
			چگونگی عملکرد:
		-تنظیم برنامه ای در حد توان کودک و ایجاد زمینه مناسب برای رعایت آن به وسیله کودک،
		-آموزش مناسبات منظم و دوستانه و همین طور همکاری در کارهایی که انجام می شود با نظم و برنامه،
		-آموزش رعایت نظم به کودک،
		-تشویق و تقویت کودک هنگام رعایت نظم،
		-ملزم کردن کودک به رعایت مقرراتی که ارتباط دارد به نظم و انضباط،
		-نمونه عینی نظم بودن والدین برای کودک،
		-نظم و تربیتی که از کودک توقع دارید باید متناسب باشد با رشد کودک،
		-ابراز محبت و دادن پند و اندرز به کودک،
		-سپردن مسئولیت هایی در حد توان کودک،
		-برشمردن فواید نظم به نحوی که ضرورت رعایت آن عینی شود برای کودک،
		-کودک را باید هدایت کرد به رعایت آگاهانه نظم(نه به زور و اجبار)،
		-خودداری از تنبیه و سرزنش کودک،
		-گذشت و نادیده گرفتن برخی بی نظمی های کم اهمیت.
		
منبع:نجاتی، حسین، (1388)، روانشناسی کودک، تهران، نشر بیکران، چاپ دهم.