ماهان شبکه ایرانیان

سینمای آپارتمانی و چالش‌های آن در گفت‌و‌گو با هنرمندان سینما

سینمای آپارتمانی در ایران یکی از مسائلی است که این سال‌ها به‌شدت وجود آن محسوس است، به نوعی که غالب فیلم‌ها در لوکیشن‌های محدود و شهر تهران تولید و در پرده سینماها اکران می‌شوند.

روزنامه صبح نو: سینمای آپارتمانی در ایران یکی از مسائلی است که این سالها بهشدت وجود آن محسوس است، به نوعی که غالب فیلمها در لوکیشنهای محدود و شهر تهران تولید و در پرده سینماها اکران میشوند. اینکه دلیل این اتفاق تا چه اندازه به میزان متن و فیلمنامه یک اثر و تا چه میزان به سرمایه تولید یک فیلم برمیگردد، همواره از نظر هنرمندان و متخصصان این عرصه با تفاوت دیدگاه رو برو بوده است. فیلمهای آپارتمانی مساله ای است که تا حدودی ممکن است عواقبی چون موجبات خستگی مخاطب سینمایی را در کنار بزن و در رو تولید کردن آثار به همراه داشته باشد. به همین دلیل سراغ بازیگر فیلم «پرویز» و «دراکولا» و کارگردان ارمنی سینما و تئاتر، آقای لووان هفتوان و همچنین آقای غلامرضا موسوی نویسنده و تهیهکننده سینمای ایران رفتهایم.

متن خوب نداریم/ روشنفکری صرف و توجیه آثار با روشنفکرزدگی

در سینمای ایران یکی از معضلات اصلی نبود فیلمنامه خوب و دوری فیلمها از قصهگویی است. بسیاری از هنرمندان و متخصصان نیز به این مساله معتقدند که فیلمنامه یکی از اصلیترین مشکلات در سینمای ایران است، متن، پایه یک فیلم است و میتواند حتی به تحول و پیشرفت سینما کمک کند، اما در سینمای ایران هنوز تعداد متن خوب برای فیلم کم است.

دلیل دوری فیلمها از قصهگویی چیست؟ نقش فیلمنامهنویسان در فیلمهای قصهگو چگونه است و چه راهی برای پیشرفت و قصهگویی درست فیلمها وجود دارد؟

هفتوان: دلیل اینکه چرا فیلمهای ما قصهگو نیستند شاید بیشتر به فرهنگ ایران بر میگردد چون ریشههای فرهنگی ما به شعر بر میگردد به جای اینکه قصهای را تعریف کنند بیشتر به حال و احوال میپردازند. فکر میکنم صبقه فرهنگی ما قصه را کمرنگ کرده با اینکه قصههای زیادی مثل مثنوی داریم. آن گونه که من حس میکنم مردم ایران بیشتر در حال و احوال شعر و موسیقی هستند برای همین سینمای قصهگو کم داریم. اکثر دوستان و همکاران من همیشه می گویند ما مشکل فیلمنامه داریم. فیلمنامهنویس خوب کم است، فیلمنامهنویسان ما دیالوگهای خوبی مینویسند ولی قصههای خوب کم داریم، اصطلاحی است که میگوید «و در آغاز کلمه بود». من معتقدم متن مهم است، متن خوب کم داریم و در نتیجه بیشتر از قصه به سراغ فضاسازی میرویم.

انسان ذاتاً قصهگوست، به دنبال قصه میگردد و میخواهد ماجرا را پیگیری کند. امیدوارم اتفاق خوبی بیفتد تا فیلمهایی قصهگو داشته باشیم و کارهایی خلق شود که قصه خوبی داشته باشند، مخاطب را به دنبال خود بکشانند تا از قصه این آثار لذت ببریم.

موسوی: فیلمهایی داریم که متاسفانه قصهگو نیستند. این مساله به طبع هنرمند بر میگردد و کاری نمیشود کرد. برخی مواقع فیلمسازان یادشان میرود که سینما صنعت هم است و به این دلیل باید به گونهای فیلم بسازند که تماشاگر معمولی هم ببیند، دوستان ما یادشان میرود که اسپیلبرگ و مارتین اسکورسیزی هم فیلم میسازند و فیلمهایشان هم فیلمهای خوبی است و در عین حال پر مخاطب هم است.

یعنی بعضی اوقات دوستان ما دچار این اشتباه میشوند که فیلم خوب حتماً فیلمی است که تماشاچی نبیند برای همین معلق میزنند. اشکال دیگری که به گمان من وجود دارد قصه است، قصهگویی کار سادهای نیست و هر کسی هم نمیتواند به راحتی قصه بگوید و این به فیلمنامه باز برمیگردد. اگر فیلمنامهنویسان خوبمان فیلمنامه بنویسند، به لحاظ قصهگویی کارهای خوبی خواهیم داشت اما وقتی ما به سمت روشنفکری صرف میرویم در بعضی مواقع سعی میکنیم خودمان و آثارمان را با روشنفکرزدگی توجیه کنیم. قصهگویان خوب هم داریم اما برخی به دلایلی که گفته شد به آن سمت نمیتوانند بروند.

سرمایه وجود ندارد/ فیلمنامهنویس مقصر است

بسیاری از فیلمها در سینما با لوکیشن محدود مثل آپارتمان و در فضای تهران ساخته میشوند که به نوعی میتوان نام سینمای آپارتمانی را بر آنها اطلاق کرد. شاید این مساله یکی از ویژگیهای بارز درهر فیلمی است که باید فکری برای آن کرد. دلیل این مساله چیست؟

هفتوان: متاسفانه این مساله از بحث اقتصادی ناشی میشود. فیلمها کم بودجهاند و فیلمسازان دنبال جذب سرمایه هستند، وقتی تهیهکنندگان نمیتوانند سرمایه پیدا کنند مجبورند لوکیشنها را محدود کنند. این نوعی بیماری است که امیدوارم به کمک سرمایهگذاران حل شود. وقتی میگویم قصه، این قصه قرار است در جاهای مختلف روایت شود و تعدد فضاهای آن نیازمند سرمایه است. متاسفانه تئاتر ما هم در حال محدود شدن است، چون امکانات و فضا کم بوده در نتیجه در یک سالن باید سه گروه مختلف سه اجرا روند در نتیجه صحنهای وجود ندارد و همه صحنهها در یک میز و صندلی خلاصه میشود. مساله مالی واقعیتی است که سینما با نبود آن دست و پنجه نرم میکند و فقط فیلمهای با بودجههای بهتر و سرمایهگذاران بزرگتر توانستهاند تعدد لوکیشن و فضا داشته باشند.

موسوی: به نظر من مقصر بیشتر در این مساله فیلمنامهنویس است. اگر شما فیلمنامهای داشته باشید که خوب باشد و فضاهای مختلف داشته باشد؛ تهیهکننده نیز چنین کاری را میسازد.

آقای موسوی گفتید فیلمنامهنویس مقصر این مساله است، پس نقش سرمایه در شکلگیری و کیفیت یک فیلم چه میشود؟

فیلمنامه سفارشی که نیست، معمولاً نوشته شده و بعد خریداری شده است. اتفاقاً اگر سفارشی هم باشد چون آنچه باب میل است سفارش شده پس هزینه خوبی هم تزریق و ساخته میشود.

سخن پایانی؟

هفتوان: امیدوارم ادامه سینمای ایران بهتر از اینها باشد.

موسوی: فیلمهای خوب، بد و متوسط در سینمای ایران وجود داشته و دارند که امیدوارم در آینده شاهد بهتر شدن این وضعیت باشیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان