ماهان شبکه ایرانیان

مبانی تفاهم ادیان توحیدی قسمت دوم

در مقاله گذشته سخن از مذاکره و تفاهم ادیان توحیدی بود. مقصود از تفاهم و تمایز آن از دعوت و مجادله و ضرورت آن مورد بحث قرار گرفت .

در مقاله گذشته سخن از مذاکره و تفاهم ادیان توحیدی بود. مقصود از تفاهم و تمایز آن از دعوت و مجادله و ضرورت آن مورد بحث قرار گرفت .

اینک درادامه آن گفتار بر آنیم که مبانی تقاهم را مورد بحث و بررسی قرار داده واصولی را که ادیان الهی بر آن همداستانند یادآوری نماییم .

قرآن کریم دین خدا رااز آدم تا خاتم یک جریان به هم پیوسته معرفی می کند و به صراحت اعلام می دارد که پیامبران رشته واحدی را تشکیل داده و همواره بشر را به جهان بینی واحد دعوت می کرده اند:

ولقد بعثنا فی کل رسولاان اعبدواالله . 1

براین اساس پیامبر پیشین مبشران پیامبران پسین بوده اند. و پسینیان موید و مصدق پیشینیان 2 .

به گواهی قرآن خداونداز همه پیامبر براین مطلب که موید و مبشر یکدیگر باشند پیمان شدید واکید گرفته است و خود را نیزاز گواهان آن پیمان به شمار آورده است 3 .

ازاین روی اعتراف به واقعیت ادیان آسمانی و پیامبران برگزیده الهی واحترام ه کتب و شرایع آنان جزءاصول اعتقادی اسلام شمرده شده است .

قرآن در بسیاری از آیات مردم را به ارزش معنوی این اصل توجه داده و صراحتاایمان به انبیاء سابق را ملازم و همردیف ایمان به پیامبراسلام (ص )اعلام نموده است :

قولوا آمنا بالله و ماانزل الی ابراهیم واسماعیل واسحق و

بگویید به خدا و آنچه ابراهیم اسماعیل اسحاق یعقوب واخلاف آنان نازل شده و آنچه به موسی و عیسی وحی شده و آنچه به سایرا نبیاءاز پروردگارشان رسیده ایمان آورده و میان هیچ یک از آنان فرقی نمی گذاریم .

در خصوص پیامبر آن جا که از ویژگیهای بارز آن حضرت سخن می گوید وی را تصدیق کننده پیامبران و آیین و کتاب وی را گواه بر صدق کتابها و آیینهای آسمانی پیشین معرفی می نماید: [نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لمابین یدیه وانزل التواره] .

خداوند کتاب (قرآن ) را بر تو به حق نازل کرده که تصدیق کننده کتابهای پیشین است . واز پیش تورات وانجیل را برای هدایت مردم فرستاد.

این گواهی و تصدیق قرآن از آیین پیشین تنها در حوزه مسائل اصولی واعتقادی محدود نمی شود بلکه مسائل ارزشی و دستورات عملی را نیز شامل می شود.

قرآن کریم در موارد گوناگون نمودهایی ازاین اشتراک و همبستگی را بیان کرده است از جمله : خداوند در برخی از آیات پس از آن که معارف وارزشهایی را بیان می دارد یادآوری می کند که این معارف وارزشها در کتب پیامبران پیشین نیز وجود داشته است :

قرآن در سوره[ اعلی] پس از آن که مطالبی درباره خلقت و هدایت انسان و جمیع مخلوقات بیان می دارد و براهمیت رستگاری وارزش آخرت گرایی تکیه می کند واز تزکیه ذکر و نماز به عنوان عوام رستگاری انسان یاد می کند می فرماید:

 

ان هذا لفی الصحف الاولی صحف ابراهیم و موسی .

 

مسلما این گفتار در صحیفه های پیشین صحیفه های ابراهیم و موسی نیز هست .

اگر[ هذا]اشاره به تمام سوره باشد معنی همان است که بیان کردیم . یعنی این حقایق واصول کلی واساسی دین که دراین سوره مبارکه مندرج است در کتابهای پیامبران پیشین از جمله :ابراهیم و موسی ( ع ) نیز آمده است .

اگر[ هذا]اشاره به[ قدافلح] تا آخر سوره باشد چنانکه برخی گفته اند بازهم مشترکات را در زمینه ارزشها و دستورالعملها متذکر شده است .البته تفصیل بیشتراین مشترکات را در بخشهای آینده خواهیم آورد.

خداوند در برخی از آیات برای الگوگیری و قوت قلب پیامبر(ص )از راه و روش پیامبران گذشته و پیروان آنان یاد می کند:

کلا نقص علیک من انباء الرسل ما تثبت به فوادک 7 . .

ماازاخبار پیامبران هر آن قصه ای که دلت را به آن آرامش بدهیم بر تو فرو می فرستیم .

فاصبرکما صبراولوالعزم من الرسل . 8

پایداری نم چنانکه پیامبران بزرگ صاحب ثابت پایداری نمودند.

وان یکذبوک فقد کذب رسل من قبلک . 9

اگر تو را تکذیب نمودند پیامبران پیش از تو را نیز تکذیب نموده اند.

این بخش از آیات خود دلیل دیگری است براین که راه و هدف انبیاء الهی یکی بوده است وگرنه معنی ندارد که خداوند روش آنان را به عنوان سرمشق والگو برای پیامبراسلام (ص ) بازگو نماید.

پیامبران الهی وابسته به یک مکتب و حامل یک پیام بوده انداما پایه معرفت و شیوه استدلال آنان در سطح تعلیمات به تناسب سطح دانش و استعداداقوام مساوی نبوده است . در هر دوره ای تعلیمات الهی به اقتضای محیط واوضاع کاملتراز دوره قبل بوده است .این حرکت رو به صعودادامه داشته تا دراسلام در عالی ترین سطح بیان گردیده است :

[ الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی] . 10

پیامبراکرم (ص ) در تبیین این حقیقت می گوید:

[ مثلی و مثل الانبیاء من قبلی کمثل رجل بنی بنیانا فاحسنه واجمله الا موضوع لبنه فی زاویه من زوایاه فجعل الناس یطوفون به و یعجبهم فیقولون :الا وضعت ههنا لبنه فیتم قال فاتااللبنه جئت فختمت الانبیاء]. 11

مثل من وانبیای پیش از من همانند مردی است که ساختمانی را بنا کرده و آن را نیکو و زیبا ساخته است اما جای یک آجر در گوشه ای از گوشه های آن باقی مانده است . مردمی که گرداگرد آن ساختمان می چرخند از بنا و ذوق و سلیقه ای که در آن به کار رفته است در شگفتند. ولی پرسشی دارند که چرا دراین ساختمان زیباین آجر گذاشته نشده است تا کامل گردد.

پیامبر(ص ) فرمود: من آن آجر آخرین و مکمل هستم ! و سلسله انبیاء را پایان دادم .

 

سیره ائمه

 

دراین باب بر مشی قرآن کریم در متون روایی و سیره معصومان ( ع ) نیز تاکید شده است . پیامبر(ص ) وائمه معصومین ( ع ) در موارد بسیاری به سیره و کلام انبیای پیشین بویژه سخنان حضرت موسی و عیسی ( ع ) استشهاد کرده اند. واین تنها در مسائل اعتقادی نبوده است بلکه شامل مسائل اخلاقی نیز می شود.از باب نمونه : علی ( ع ) درباره الگو بودن رسولان الهی می فرماید:

ولقد کان فی رسول الله (ص ) کاف لک فی الاسوه ... وان شئت تنیت بموسی

برای تو پیامبراکرم (ص )الگوی بسیار خوبی است ... واگر خواستی می توانی موسی با عیسی ( ع ) راالگوی زندگی خود قرار دهی ...

در کتب روائی ماز فضایل و مواعظ پیامبر بزرگ الهی بویژه موسی و عیسی سخن بسیار رفته است 13 .

تمسک به کلام آنان به معنای داشتن دیدگاههای مشترک و لزوم احیای میراث پیامبران بزرگ الهی است .

از نظراسلام ادیان توحیدی مشترکات بسیار دارند و متون دینی در موارد گوناگون براین مشترکات صحه گذاشته اند.

یادآوری مشترکات و تاکید بر آنها در قرآن و دیگر متون دینی م آن هم بااین وسعت عللی دارد که از جمله آنها تفاهم ادیان آسمانی است .افزون براین مراجعه به متون اسلامی و سیره پیشوایان دینی ما را به دو مطلب اساسی رهنمون می سازد.

1. دعوت پیروان ادیان الهی به تفاهم .

2.ایجاد شرایط و زمینه مناسب برای تفاهم .

دراین نوشتار بر آنیم که این دو موضوع ر به اجمال بحث کنیم .

ولی پیش از آن یادآوری نکته ای و در حقیقت پاسخ به سوالی ضروری است :

آیا دعوت به تفاهم به معنای رسمیت شناختن دیگرادیان نیست ؟

اگر چنین است این سخن را که[ اسلام تنها دین حق است] چگونه باید توجیه کرد؟

به عقیده م دعوت به تفاهم با حقانیت اسلام و آنچه پیامبراسلام (ص ) آورده است هیچ گونه منافاتی ندارد زیرا:

1. تفاهم بر مشترکات مشخص کردن موارداتفاق انبیاءالهی والتزام به آنهاست .

به بیان دیگراعتقاد و عمل به برخی از تعالیم اسلام .این خود عملی است مثبت و توفیقی است در جهت گسترش حوزه اندیشه و عمل اسلامی .این غیرازایمان به بعض و کفر به بعض است که برخاسته از هواهای نفسانی و مورد نکوهش قرآن است . چگونه ممکن است قرآن از یکسو دعوت به تفاهم نماید: [یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء] واز طرفی ایمان به بعض و کفر به بعض را نکوهش نماید.

2. تاریخ بیانگراین واقعیت است که انسانهااز معاشرت خوب و برخورد صحیح بیشتر جذب افکار واندیشه های یکدیگر شده اند تااز راههای دیگر 14 .

بنابراین اسلام با گشودن باب تفاهم می خواهداین شیوه حسنه را در میان مسلمانان رواج بخشد تاانسانها بهتر بتوانند در محیط سالم و آزاد حق و حقیقت را دریابند.

3. دعوت به تفاهم دعوت به خدا و دعوت به ارزشهای اخلاقی واجتماعی است . وجود و عمل به این ارزشه برای زندگی دنیوی انسانه گر چه پیرو دین حق نباشند مفید خواهد بود.

تعالیم انبیاء دارای دو بعداست : دنیوی واخروی . نسبت به آثار اخروی است که مطرح می شود: آیاایمان به پیامبرخاتم (ص ) شرطاست یا خیر؟ ولی نسبت به آثار دنیوی و فوائدی که عمل به این دستورات برای انسانها دارد مسلما مشروط به چنین شرطی نیست . بنابراین به حکم فاعده: [ مالا یدرک کله لایترک کله] برای بهره مند شدن انسانهااز آثار دنیوی دستورات انبیاء لازم است تفاهم بر مشترکات به عنوان یکی از راهه مورد توجه قرار بگیرد واز پیروان ادیان الهی که به این ارزشها معتقدند تقاضای تشریک مساعی و همیاری و همفکری شود تا در صحنه عمل توفیق بیشتری حاصل گردد. برای تعاون برارزشها (بر و تقوی ) لازم نیست طرف توافق حتما مسلمان باشد لذا می بینیم پیامبراسلام (ص ) وقتی از پیمان حلف الفضول یاد می کند می فرماید:

در خانه عبدالله ابن جدعان در پیمانی حضور یافتم که اگر دراسلام هم به مانند آن دعوت می شدم اجابت می کردم واسلام جزاستحکام چیزی بر آن نیفزوده است . 15

این پیمان وامثال آن ازارزشهایی هستند که پایگاه و آثار دنیوی خود رااز دست نمی دهند.

اما نسبت به آثاراخروی : آیا عمل به ارزشهای مشترک در زندگی اخروی انسان موثراست یا خیر؟ و برای اعتقاد و عمل بدان ارزشهااجر و پاداشی هست یا خیر؟

مساله در حیطه علم کلام بایدازارزیابی شود و دراین جا چنین مجالی نیست . ولی مسلم است اگر پیرو یکی ازادیان آسمانی تا آخر عمر به حقانیت اسلام پی نبرد یا بدین خاطر که تردیدی در حقانیت دین خود نکرده تا به تحقیق بپردازد یا بر فرض تحقیق به واقع نرسیده و یا این که توانایی تحقیق را نداشته است (که دراسلام از همه اینها به جاهل قاصر یاد می شود) خداوند هرگز خط بطلان براعمال او نمی کشد و او را معذب نخواهد ساخت . قرآن کریم دراین زمینه می فرماید:

ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا. 16

م تا رسول نفرستیم (حجت تمام نشده ) کسی را عذاب نمی کنیم .

اصولیین مفاداین آیه را مفاد حکم عقل : [قبح عقاب بلا بیان] دانسته و می گویند:

[تا خدای متعال حقیقتی را برای بنده ای آشکار نکرده باشد زشت است که او را عذاب کند.اگر حقیقت برای او روشن شده ولی از روی لجبازی و عناد باز هم ایمان نمی آورد و به دستورات آن گردن نمی نهد و یااین که نسبت به حقانیت دین خویش دچار تردید و شک است ولی از روی بی اعتنائی به دنبال تحقیق نمی رود مسلم چنین فردی از آثاراخروی عمل به دستورات مشترک بی بهره است و به خاطر بی توجهی و عناد نسبت به دین کیفر نیز می گردد]. 17

اکنون پس از پاسخ به این سوال اصل مطلب را پی می گیرم .

یادآور شدیم :انبیای الهی افزون بر وحدت دراصول عقائد در ارزشها و دستورالعملها نیز مشترکات بسیار دارند که نفس وجوداین مشترکات کافی است برای اثبات لزوم تفاهم . بااین حال دو مطلب اساسی دیگر نیز می توان بر آن افزود:

 

1. دعوت به تفاهم

 

قرآن کریم دو مرحله برای برخورد بااهل کتاب بیان کرده است . در مرحله نخست اهل کتاب را بااستدلال و منطق به اسلام دعوت می نماید و در صورت عدم پذیرش آنان را به نقاط مشترک بین اسلام و دین مورد قبولشان فرا می خواند:

قل یااهل الکتاب تعالواالی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبدالا

بگوای اهل کتاب به سراغ عقیده ای بیایید که میان ما و شما یکسان است :این که جز خدای یگانه را نپرستیم و هیچ چیز را با وی شریک ندانیم و هیچ یک از م دیگری را به جای خدا[ ارباب] نگیرد.

علامه طباطبائی (ره ) در ذیل آیه فوق می نویسد:

دعوتی که در آیه بدان امر شده است در حقیقت دعوت به اجتماع است ... در حقیقت قرآن می خواهد بفرماید: بیایید به این کلمه مشترک چنگ زنیم و در نشر و عمل به موجبات آن یاور و پشتیبان همدیگر باشیم]. 19 >

در مقاله گذشته یادآور شدیم : پیامبراسلام (ص ) در نامه هایی که به زمامداران و بزرگان اهل کتاب می فرسنادند در مرحله اول آنان را به اسلام دعوت می کردند و در صورت عدم پذیرش بااستشهاد به آیه فوق آنان را به نقاط مشترک و تفاهم فرا می خواندند 20 .این آیات و روایات نیز خود بهترین دلیل بر وجود مشترکات بین اسلام وادیان آسمانی دیگراست . خداوند در آیه فوق مصادیقی از کلمه سواه و مشترکات را بیان می کند که به گواهی دیگر آیات قرآنی مشترکات منحصر به آنچه در آیه فوق بیان شده است نیست . که این مطلب را متذکر خواهیم شد .

آیه شریفه فوق به ما می آموزد:

که اگراهل کتاب اسلام را نپذیرفتند تا در تمامی اهدف مقدس شما را یاری نمایند بکوشید در بخشی که با شمااشتراک در عقیده و هدف دارند همکاری آنان را جلب کنید.

 

زمینه سازی برای ایجاد تفاهم

 

با نگاهی گذرا به منابع اسلامی در می یابیم که اسلام در برخورد با اهل کتاب مراعات اصول و دستورالعمل هایی را توصیه می کند که رعایت آنها تاثیر بسزائی درایجاد تفاهم بین مسلمانان واهل کتاب دارد.

از آن جمله :

 

1. رعایت عدل و قسط

 

اسلام در برخورد بااهل کتاب مسلمانان را به همزیستی مسالمت آمیز و رعایت قسط و عدل دعوت کرده است . زندگی مسالمت آمیز پایه نخستین برای رسیدن به سایرارزشها واهداف است و بدون آن هیچ چیز حاصل نمی شود. ضرورت این مساله در حوزه مسائل فکری واعتقادی بیشتر احساس می شود. همزیستی مسالمت آمیز یکی ازاصول اساسی دربرخورد با کسانی است که بااسلام سرجنگ ندارند:

لاینها کم الله عن الذین لم یقاتلونکم فی الدین ولم یخرجوکم من

خداوند درباره کسانی که با شما قصد جنگ در دین نداشتند و شما را از خانه و دیارتان اخراج نکرده اند شما راازاین که درباره آنان بر واحسان کنید و به عدل و داد رفتار نمایید باز نمی دارد.

هر کس به اهل کتابی که در پناه اسلام است و در قلمرواسلام زندگی می کند ظلم و تعدی کنداز دیدگاه اسلام مستحق کیفراست . پیامبراسلام می فرماید:

من ظلم معاهدا و کلفه فوق طاقته فانا حجیجه یوم القیامه . 22

هر کسی بر معاهدی ستم کند واو را بالاتراز توانش به چیزی وادارد من در قیامت به نفع او گواهی خواهد داد.

طبق این اصل است که علی ( ع ) در قضیه ربودن خلخال از پای زن یهودیه (معاهد) به وسیله لشکریان معاویه شدید متاثر می شود و می فرماید:

اگر مسلمانی ازاین غم بمیرد براو عیبی نیست . 23

در فرهنگ اسلامی احسان و نیکی به اهل کتاب تا حد کمکهای مالی نیز گسترش می یابد. یهودیان و مسیحیان سالخورده و درمانده در صورتی که راه اعاشه نداشته باشنداز بیت المال مسلمین ارتزاق می کنند.

علی ( ع ) پیرمرد مسیحی را دید که گدایی می کند. پرسیدند:این واقعه ناپسند چیست ؟

در پاسخ گفتند:این مرد نصرانی است .

امام فرمودند:

[تا در هنگام جوانی او را به کار گرفتید و در هنگام ناتوانی او رارها نمودید؟ سپس دستور دادند که او را تربیت المال مسلمین اداره کنند]. 24

این سیره حسنه بود که مسیحیان اردن در وقت ورود لشکراسلام به آن دیار به فرمانده لشکراسلام می نویسند:

[شما مسلمانان در نزد مااز رومی ها محبوبترید. گر چه ما با آنان هم دینیم ولی شما نسبت به ما با وفاتر و رئوف تر و عادل ترید. آنان بر ما حکومت کردند واموال و خانه های ما رااز ما گرفتند]. 25

 

مراعات آداب اجتماعی انسانی

 

مسلمانان وظیف دارند در روابط خود بااهل کتاب ازاصول اخلاقی و عواطف انسانی پیروی کنند. همانگونه که در هنگام بیماری از مومنین عیادت می کنند و در سختیها و مشکلات به یاری و کمک آنان می شتابند در مورداهل کتاب نیز باید همین گونه عمل کنند. حتی برای مردگان آنان نیز بایداحترام بگذارند. !

پیامبراسلام ( ص ) برای احوالپرسی و عیادت بیماران آنان به بالینشان می شتافت و در تشییع جنازه مردگانشان شرکت می جست و با گشاده روئی آنان را می پذیرفت و با آنان ابراز همدردی می کرد و در مجالس سور آنان شرکت می کرد . 26

حتی پیامبر اسلام ( ص ) در مراسم عزایی که از طرف یهودیان برای عبدالله بن ابی منافق برگزار شد شرکت فرمودند و به یهودیان و فرزندان وی تسلیت گفتند! 27 .

امام صادق ( ع ) در یکی از سفرهای خود مردی را مشاهده کرد که در گوشه ای افتاده و بی حال و وامانده است به همسفرش فرمود:

[گمان می کنم این مرد تشنه باشداو را سیراب کن .

او رفت و برگشت .

حضرت فرمود: سیرابش کردی ؟

پاسخ داد نه . آن شخص یهودی است و من به حال او آگاهم .

امام صادق ( ع )از شنیدن این سخن بر آشفت و حالش دگرگون شد و به حالت خشم فرمود: باشد مگرانسان نیست ؟] 28 .

 

عفو واغماض

 

اسلام نه تنها مسلمانان را در برخورد بااهل کتاب از رفتار مناسب واعمال خشونت آمیز باز می دارد و آنان را به حسن سلوک و نیکی و نیکوکاری و تشریک مساعی عوصیه می کند بلکه پا راازاین نیز فراتر گذاشته و در مواردی که رفتار غیرمنطقی و ناهنجاری از غیرمسلمانی صادر می شود توصیه می کند که در برابراو عفو واغماض داشته باشند.

قرآن در مورد عده ای از یهودیان و مسیحیانی که آرزوی گمراه کردن مسلمانان را داشتند و به پیشرفت اسلام حسد می ورزیدند چنین توصیه می کند:

[ود کثیر من اهل الکتاب لویردونکم من بعدایمانکم کفارا حسدا من عندانفسهم من بعد ما تبین لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتی بعد یاتی الله بامره ان الله علی کل شی قدیر]. 29

بسیاری ازاهل کتاب به خاطر حسدی که دراندرونشان هست دوست داشتند شما را پس ازایمانتان به حالت کفار برگردانند آن هم پس از آن که حق برای آنان نمودار گشت . پس ببخشید و در گذرید تا آن که خدا فرمانش را تحقق بخشد. خداوند بر هر چیز تواناست .

و در آیه ای دیگر عفو واغماض را برانتقام ترجیح می دهد. 30

در روابط پیامبراسلام (ص ) با یهودیان مدینه مظاهرافتخارآمیزی از عفو گذشت را می توان دید که حاکی از شدت علاقه آن حضرت به حفظ روابط حسنه بااهل کتاب است . به عنوان نمونه :

[عده ای از یهودیان برای آزار واذیت پیامبر(ص ) به جای سلام می گفتند:

السام علیک

مرگ بر تو

عایشه همسر پیامبر که ناظر جریان بود سخت برآشفت و فریاد برآورد:

السام علیکم .

رسول اکرم (ص ) وی را دعوت به سکوت کرد و فرمود:

ای عایشه ! ناسزا مگو. ناسزااگر مجسم گردد بدترین و زشت ترین صورتها را دارد. نرمی و ملایمت روی هر چه گذاشته شود آن را زیبا می کند.

عایشه که از بردباری پیامبر(ص ) دچار شگفتی شده بود گفت :

یا رسول الله نمی بینی که اینان چسان با کمال وقاحت و بی شرمی به جای سلام چه می گویند.

فرمود: علیکم کافی است]! 31 .

حتی در مواردی که بی شرمی برخی ازاهل کتاب تحت حمایت مسلمانان از حد می گذشت و به پیشوایان مسلمانان جسارت می کردند باز هم مسلمانان به این اصل رفتار می کردند.

[مردی مسیحی به امام باقر( ع ) گفت :انت بقر!

امام با کمال گشاده روئی گفت :

نه من بقر نیستم .

اسم من باقراست !

مرد مسیحی به جای احساس شرم جسورتر شده و شروع بناسزاگوئی کرد و گفت :

تو پسر زنی هستی که آشپز بود!

حضرت باز با نرمی پاسخ داد: شغلش چنین بود کار عیب و ننگ محسوب نمی شود!

مرد مسیحی بر وقاحت و بی شرمی خودافزود و گفت :

مادرت سیاه و... بود.

امام بی آن که خشمگین شود فرمود:

این نسبتهایی که به مادرم می دهی اگر راست است خدااو را بیامرزد و از گنباهش بگذرد واگر دروغ است از گناه تو بگذرد که دروغ وافتراء بستی]. 32 .

مشاهده این همه عفو واغماض از شخصیتی که قادر بود همه گونه موجبات آزار یک مرد مسیحی را فراهم آورد موجب شد که مرد مسیحی به دین مقدس اسلام که چنین شخصیتی در دامن آن تربیت شده ات جذب شود واسلام بیاورد.

این گونه رفتاراز پیامبر(ص ) واپمه معصومین ( ع ) حاکی از شدت علاقه آنان به حفظ روابط حسنه وایجاد تفاهم بااهل کتاب می باشد که باید الگو و سرمشق ما مسلمانان قرار گیرد.

 

مجادله احسن

 

پر واضح است جامعه ای که پیروان ادیان مختلف ر کنار همدیگر زندگی می کنند بدون برخورد و بحثها مذهبی و عقیدتی نخواهد بود. تفاوت در مذهب گه گاهی مناظره و مجادله را در پی خواهد داشت . قرآن دراین جا نیز در آیات متعدد توصیه می کند که پا رااز دائره انصاف و عدالت بیرون ننهید و مجادله ای نیکو بااهل کتاب داشته باشید.

ولاتجادلوااهل الکتاب الا بالتی هی احسن 33 .

بااهل کتاب جز به شیوه ای که آن بهترین باشد بحث نکنید.

و در جای دیگر می فرماید:

وجادلهم بالتی هی احسن 34 .

به آن چه که بهترین است با آنان مجادله کن . تعبیر به[ احسن] تعبیر جامعی است که تمام ارزشهای صحیح و مناسب مناظره ر چه در الفاظ و چه در محتوا و چه در آهنگ و چه در حرکات دیگر شامل می شود.

 

حلیت طعام

 

از زمینه های دیگری که اسلام برای رسیدن به تفاهم ایجاد کرده است حلال شمردن طعام و غذاهای اهل کتاب است .

الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین اوتوالکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم 35

.امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال گشت و طعام کسانی که کتاب (آسمانی ) دریافت کرده اند برای شما حلال است و طعام شما برای آنان حلال است .

طعام در آیه چه مطلق غذاهای اهل کتاب و یا دسته ای خاص همچون : گندم (بااختلاف آراء فقها) باشد دلالت بر نوعی رابطه بین مسلمانان و اهل کتاب می نماید و بویژه با توجه به زمان نزول آیه . آیه فوق که در زمانی نازل شد که اسلام موجودیت خود را در شبه جزیره حجاز تثبیت کرده و دشمنان اسلام از شکست مسلمانان نامید شده بودند. دراین مرحله محدودیتهایی که مسلمانان با غیر داشتند برداشته شد.

زمینه سازیهای اسلام برای ایجاد تفاهم بسیاراست که مجال پرداختن به همه آنها نیست اما آنچه آوردیم دراثبات مدعای م که : اسلام خواهان همبستگی ادیان توحیدی است کفایت می کند.

اکنون می پردازیم به منابع مشترکات

 

قرآن میزان مشترکات

 

ما دراین بخش برای تبیین و تقل مشترکات قبل از هر منبع دیگر به دلائل ذیل به قرآن کریم استناد می کنیم :

1. قرآن در میان منابع معرفتی اسلام معتبرترین آنهاست .اعتبار سایر منابع با آن سنجیده می شود. بنابراین برای دستیابی به مشترکات اسلام و سایرادیان ناگزیریم که قرآن را ملاک قرار دهیم .

2. در میان کتب آسمانی قرآن بیش از همه کتب آسمانی بر پیوند و همبستگی انبیای الهی تکیه کرده واصول کلی و مشترک آن ادیان را بازگو نموده است .

3. در عصر نزول قرآن با وجود کثرت یهودیان و مسیحیان همچون : یهود مدینه و خیبر نصارای نجران و مسیحیان حبشه وارتباط نزدیک آن با پیامبر(ص )این مشترکات مطرح شده است و آنان با وجود آزادی کامل و مناظره با پیامبر(ص )این مشترکات راانکار نکردند.

روشن است که اگر قرآن مطالب مربوط به آنان را بر خلاف عقایدشان نقل می کردانکار و مخالفت می کردندازاین روی سکوت آنان دلیل وجود مشترکات و همخوانی کتاب آسمانی بسیاری از تعالیم آسمانی اسلام است .

4.اگر با دیده انصاف و دقت تورات وانجیل فعلی را با قرآن مقایسه کنیم باز قرآن معتبرترین و مستندترین کتب آسمانی است زیر براساس مدارک تاریخی تورات وانجیلی که هم اکنون در دسترس ماست مجموعه ای از تاریخ مواعظاحکام آداب و نظرات دیگران است که به تدریج و در طول قرنه جمع آوری شده است و به صورت کتابهای مقدس درآمده است .این اصالت وارزش واقعی این کتب رااز بین برده است . گر چه در آنها معارف و مطالب عالی اخلاقی و عرفانی دیده می شود.

در عین حال موارد مشترک اسلام و تورات واناجیل فعلی نیز بسیار است .

برای روشن شدن موضوع کتابهای مقدس یهود و نصارا ر به اجمال معرفی می کنیم :

 

کتابهای دینی بهود

 

عهد عتیق که مورد پذیرش یهودیان و مسیحیان می باشد شامل 39 کتاب است که به تدریج به تورات اضافه شده است . برخی ازاین کتابه منسوب به پیامبران بنی اسرائیل بوده و برخی دیگر شرح وقایع و تاریخ قوم یهود می باشد. توارت یکی از کتابهائعهد عتیق است که مشتمل بر پنج سفر بر شرح ذیل می باشد:

1. سفر تکوین (پیدایش ؟ که قصص عبرانیان ازاول خلقت تا وفات یوسف در آن آمده است و دارای پنجاه باب است .

2. سفراحبار یالاویان درباره تنظیم احکام دینی و قواعد و حدود مربوط به فرزندان لاوی می باشد (یکی از فرزندان یعقوب و عهده دار صندوق عهد) و در 27 باب است .

3. سفر خروج درباره خروج بنی اسرائیل از مصر می باشد و دارای 40 باب است .

4. سفراعداداز تعداد بنی اسرائیل و آنان که پس از موسی مامور نشر دین بودند واز سفرهای بنی اسرائیل در بیابان[ تیه] و فتح کنعان سخن می گوید و 36 باب دارد.

5. سفر تثنیه درباره شرایع واحکام عمومی و وصایا می باشد و شامل 34 باب است . بنا به تحقیقات وسیعی که عده ای از دانشمندان مسیحی و یهودی و... در جنبه های تاریخی تورات انجام داده اند تورات کنونی سالها پس از وفات موسی توسطاخبار و روحانیون یهود در زمانهای مختلف نگاشته شده است . تاریخ تالیف سفر خروج قرن نهم سفر تثنیه قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد و سفراحبار پس از پانصد و شانزده سال قبل از میلاد نوشته شده است 36 .

. دائره المعارف لاروس تحت عنوان[ تورات] می نویسد:

دانش جدید بویژه بررسیهای بی طرفانه پس از بحثهای طولانی در آثار گذشته و تاریخ علم اللغه به این نتیجه رسیده که تورات فعلی نوشته موسی نیست . واین کتاب کارپرداخت عده ای ازاخبار یهود بوده که نام خود را در آن ضبط نکرده اند و تالیف اسفار آن به تدریج در طول تاریخ از طرف این عده صورت گرفته است واینان در تالیف تورات به روایات و مطالبی که قبل ازاسارت بابل شنیده انداعتماد کرده اند. 37

صرف نظراز بررسیهای تاریخی دلائل دیگری وجود دارد که انتساب تمامی مطالب تورات و سایر کتب عهد عتیق را به وحی الهی تکذیب می کند که به چند مورد آن دراین جااشاره می شود.

1. چنانکه متذکر شدیم نگارش تورات سالها پس از وفات موسی ( ع ) بوده است .

2. محتوای برخی ازابواب تورات دلالت دارد که نویسنده آن غیراز موسی ( ع )است از باب مثال : در برخی ازابواب از قول او نحوه کاراو مطالبی آورده شده است 38 .

3. شرح وفات حضرت موسی ( ع ) که در آخرین باب سفر تثنیه آورده شده است 39 بی شک وحی الهی نیست .

4. وجوداختلاف و یا تناقض هایی بین آیات تورات و همچنین در میان محتویات سایر عهد عتیق به گونه ای که پاره ای از آیات مضامین قسمت دیگر را صریحا تکذیب می کند 40 .

5. نسبتهای ناروائی که در عهد عتیق به ساخت انبیای بزرگ داده شده تحریف این کتابها را به خوبی واضح می سازد وانتساب آن گفتار را به پیامبری چون موسی نفی می کند 41 .

 

انجیل

 

عهد جدید که مورد قبول مسیحیان است مشتمل بر 27 کتاب است که اناجیل اربعه بخشی از آن می باشد.

بسیاری از شاگردان و پیروان مسیح در قرون نخستین میلادی انجیلهایی نوشته اند که از آن جمله چهارانجیل زیر به رسمیت شناخته شد:

انجل لوق مرقس متی و یوحنا.

البته غیرازاین چهارانجیل انجیلهای دیگری هم هست که در آنها عیسی ( ع )انسان معرفی می شود و نقاط ضعفی که درانجیلهای چهارگانه یافت می شود و نقاط ضعفی که درانجیلهای چهارگانه یافت می شود در آنها پیدا نمی شود به عنوان نمونه :ازانجیل برنابا می توان نام برد.این انجیل در موارد متعدداز آمدن پیامبر آخرالزمان و خصوصیات او خبر داده است .

دلائل تحریف واین که تمامی مطالب این اناجیل وحی الهی نیستند فراوان است از جمله :

1. کثرت انجیلها.انجیلهایی که به نام مسیح اشتهار داشته است از صد می گذرد.

2.اختلاف و تناقض اناجیل اربعه با یکدیگر. تنهااگر به دار آویختن حضرت مسیح ( ع ) که موضوع مهمی از نظراناجیل و مسیحیان است ملاحظه شود برای اثبات مدعای ما کافی است 42 .

3. نقل داستانهای مربوط به بعداز بردار آویختن حضرت مسیح ( ع ) با مطالعه این داستانها به این نتیجه می رسیم که این اناجیل پس از ناپدید شدن حضرت مسیح ( ع )از طرف حواریون و شاگردان آنان نوشته شده است 43 .

 

ارزیابی تورات وانجیل کنونی

 

با تمام تحریفها و تغییراتی که به مرور زمان در نقل و تحریر نهایی تورات به وجود آمده است بدون شک بخشی از تورات حقیقی در ضمن تورات موجود جمع آوری شده است .

قرآن کریم نیزاین مساله را تایید می کند:

[ ای اهل کتاب ! پیامبر ما نزد شما آمد تا بسیاری از کتاب خدا را که پنهان می داشتید برایتان بیان کند واز بسیاری از گذرد] . 44

[چگونه ممکن است یهوداز تو تقاضی قضاوت کنند در حالی که تورات که حکم الهی در آن وجود دارد در دسترس آنان است] . 45

این آیات به خوبی می رساند که تورات موجود حاوی قسمتی ازاصل تورات است . بنابراین اگر همین تورات موجود بااسلام تطبیق شود مشترکات بسیاری در آن خواهیم یافت .

در مورداناجیل اربعه نیز با همین حقیقت را بپذیریم . بی گمان اناجیل موجود بخشی از آنچه که به عیسی بن مریم نازل شده است در بر می گیرد. هیچ دلیلی براثبات مغایرت کلی اناجیل موجود باانجیل واقعی وجود ندارد. قرآن نیز دراین زمینه می فرماید:

[ از کسانی که گفتند: ما نصرانی هستیم پیمان گرفتیم . آن گاه از یاد بردند قسمتی از آنچه را که متذکر شده بودند] . 46

بااین حال به خاطر تحریف و... آن دسته حقایقی می تواند مورد پذیرش قرار بگیرد که شاهدی از قرآن بر آن وجود داشته باشد.

 

مشترکات ادیان توحیدی

 

شواهداشتراک ادیان آسمانی را دراصول اساسی وارزشهای اخلاقی بیان کردیم .اکنون برخی ازاصول مشترک را یادآور می شویم .

در متون اسلامی : آیات و روایات اصولی ذکر شده که اسلام و دیگر ادیان الهی در آنهااشتراک دارند که مهمترین آنها به شرح زیراست :

 

1.اعتقاد به مبدا

 

نخستین اصل مشترک که قرآن بر آن تکیه دارد عبارت است ازاعتقاد به مبدایی که خالق و مدبر جهان هستی است . خدایی که متجمع جمیع صفات کمال است واز هرگونه شریک و تجسم و تصورات افسانه ای به دوراست . تمام افعال اواز روی حکمت و بر مبنای افاضه خیر به مخلوقات رهانیدن آنهااز نقص و کاستی است .انبیای الهی همگی به این اصل اساسی مردمان را دعوت کرده اند:

و ماارسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه انه لااله الاانا

و پیش از تو پیامبری نفرستادیم مگراین که به او وحی کردیم که بی گمان معبودی جز من نیست بنابراین مرا بپرستید.

اما متاسفانه درادیان آسمانی قبل ازاسلام رفته رفته این خدای یگانه به دست پیروان و رهبران دینی به صورتهای خرافی و شرک آمیز تصویر شده است . ما دراین ج به اجمال تصویری که یهودیان و مسیحیان از خدا نشان داده انداشاره می کنیم :

 

خدای یهودیان

 

طبق منابع اسلامی خدایی را که حضرت موسی ( ع ) معرفی کرد خدایی بود یگانه اما یهودیان گاهی از موسی توقع داشتند که خدا را به چشم ببینند و گاهی هوس بت پرستی و گوساله پرستی کردند سرانجام هم خدای خود را به صورت خدایی قومی و نژادی معرفی کردند یعنی خدایی که به قوم بنی اسرائیل تعلق دارد و لطف و فیض خود را شامل آنان می گرداند.

اما تصویری که تورات موجوداز خدا دارد چهره ای است خشن و جبروتی و متکبر که فقط با عدلش رفتار می کند و بزرگتراز آن است که انسان بتواند بااو راز و نیاز کند.

تورات موجود خدا را تا سرحدانسانی که دارای جسم است 48 دروغ می گوید 49 پشیمان می شود ستم می کند و عصبانی می شود پایین می آورد 50 .

ولی در عین حال در همین تورات فعلی نیز عبارتهایی یافت می شود که بیانگر توحید ربوبی است از باب نمونه :

احکام عشره تورات که می توان آن رااساس و محور تعالیم و قوانین دیانت یهود به شمار آورد سه حکم واصل نخستین آن مربوط به خداشناسی است :

1. من یهوه خدای تو هستم که تو رااز مصراز خانه غلامی بیرون آوردم .

2. ترا خدایان دیگر غیراز من نباشد. هیچ شکلی تراشیده و تمثالی از آنچه در آسمانها و زمین و زیرزمین است مساز و عبادت مکن .

3. نام یهوه خدای خود را به باطل مبر 51 .

و در جاهای دیگر نیز براین مساله تاکید شده است از جمله :

در سفر تثنیه آمده است :

[ از بت پرستی و عبادت سایر خدایان صرف نظر کنید] 52 .

و در سفر لاویان آمده است :

[مجسمه ای شبیه حیوانات برای پرستش نسازند و ماه و ستارگان را سجده ننمایند] 53 .

 

خدای مسیحیان

 

خدایی که عیسی معرفی کرد به گواهی قرآن همان خدای واحد واحد خالق مدبر عالم و... بوداما سرانجام تصویری که مسیحیان از خدا کردند چنانکه از عهد جدید به دست می آید خلاف آن بود.

درانجیل مرقس عیسی فرزندانسان موجودی مافوق بشراست که خداوند او را به فرزندی برگزیده است .

دراین انجیل بحثی از تجسم خدا در پیکر عیسی و یاازلی بودن عیسی نیست .

درانجیل های متی و لوق کم کم زمینه برای تجسم ربوبیت در پیکر عیسی آماده می شود و سخن از حوادث فوق طبیعی هنگام کودکی عیسی و نزول عیسی از آسمان است .

اما در انجیل یوحناز طبیعت الوهی عیسی بحث می کند که درابتداء کلمه بود و کلمه نزد خدا بود کلمه جسم گردید و در میان ما ساکن شد... واز خدا تولد یافت 54 !

البته در طول تاریخ مسیحیت افرادی منکر خدایی عیسی بوده اند به عنوان نمونه : نطوریوس اسقف قسطنطنیه از کسانی بوده که منکر خدایی عیسی شده و پیروانی نیز داشته است 55 . یادآور شدیم :انجیل برنابا نیز منکر خدایی عیسی است واو را یک انسان معرفی می کند.

دراناجیل فعلی نیز در موارد زیادی از یکتاپرستی و خدای واحداز زبان عیسی ( ع ) سخن به میان آمده است .

کاتبان (روحانی نمایان یهودی ) که از سرسخت ترین دشمنان عیسی بودند برای آزمایش او سوالاتی را مطرح می کردند. در یکی ازاین سوالات به نقل ازانجیل مرقس این چنین آمده است :

[و یکی از کاتبان چون مباحثه ایشان را شنید دید که ایشان را جواب نیکو داد پیش آمده ازاو پرسید که :

اول همه احکام کدامست ؟

عیسی او را جواب داد که :اول همه احکام این است که : بشنوای اسرائیل خداوند خدای ما واحداست و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما که اول ازاحکام دین است]. 56

همین مضمون راانجیل متی آورده است ولکن سوال کننده را فریسیان و فقیه ذکر کرده و در خاتمه آن را ریشه اصلی تورات و صحف انبیاء می شمارد 57 .

در جای دیگر وقتی ابلیس حضرت عیسی ( ع ) را به بالای کوهی بلند برده و همه ممالک جهان را به وی نشان می دهد و می گویداگر مرا سجده کنی همه را به تو می بخشم عیسی ( ع ) در جواب می گوید:

[ ای شیطان مکتوب است که خدای خویش را پرستش کن و غیراو را عبادت منما] 58 .

همین مضمون درا نجیل متی باب چهارم نیز آمده است 59 .

درانجیل متی باب ششم چنین می خوانیم :

[ هیچ کس دو آقا را خدمت نمی تواند کرد زیرااز یکی نفرت دارد و به دیگری محبت و یا به یکی می چسبد و دیگری را حقیر می شمارد. محال است که خدا و ممونا را خدمت کنید] 60 .

[ممونا] رب النوع پول پرستی است .از دیدگاه عیسی ( ع ) خداپرستی با پول پرستی در یک تعارض قطعی است .

همین مضمون درانجیل لوقاباب شانزدهم آمده است 61 .

عیسی ( ع ) رسالت خویش رااز جانب خداوند یکتا می دانست و معجزاتش را نیز بااذن خداانجام می داد. هنگامی که تعلیمات وی مورد تعجب دشمنان قرار می گیرد می گوینداین تعلیمات از کجاست ؟ عیسی ( ع ) همه این تعلیمات رااز جانب خدا می شمارد 62 .

 

2. عقیده به معاد

 

از مدارک دینی اسلام بر می آید که تمام ادیان آسمانی دراین اصل مشترک بوده اند همه پیامبران مردم را به خدای یگانه واعتقاد به روز حساب و پاداش فرا می خوانده اند.

[ ان الله اشتری من المومنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراه والانجیل والقرآن] 63 ... .

در آیه شریفه فوق خداونداسلام می دارد کسانی که در راه خدا پیکار کنند بهشت برای آنان است واین وعده ای است که در تورات وانجیل و قرآن داده شده است .

قرآن در چندین مورداز حضرت موسی ( ع ) نقل می کند که مردم را به پرستش خدا وایمان به آخرت دعوت کرده است . درباره یهودیان زمان ظهور پیامبراسلام (ص ) می فرماید:

[قالو لن یدخل الجنه الا من کان هودااو نصاری تلک امانیهم قل فاتوا برهانکم ان کنتم صادقین] 64 .

و گفتند: هیچ کس به بهشت در نیاید مگر کسی که یهودی یا مسیحی گشت . آن تمناهای ایشان است . بگو:اگر راست می گویید برهان خویش ارائه دهید.

و یا می گویند:

[ هیچ گاه پیروان یهود به جهنم نمی روند جز چند روزی] 65 بدین ترتیب معلوم می شود که عقیده به بهشت و جهنم در میان آنان بوده است .

 

تورات موجود

 

در پنج صفر تورات به صراحت از عقیده به معاد و بهشت و جهنم سخنی به میان نیامده است تورات موجود ثواب و عقاب حساب و کتاب را مخصوص این جهان دانسته و به بنی اسرائیل وعده داده که در صورت ایمان و اطاعت از دستورات خد محصولشان پرخیر و برت و بر دشمنان چیره خواهند شد و در صورت عصیان نعمت و برکت از آنان سلب شده و نکبت و بلا بر آنان نازل خواهد گردید 66 .

و حتی تهدیدات وانذاراتی که از موسی ( ع ) نسبت به دشمنان در تورات فعلی موجوداست محدود به همین جهان است 67 .

در دیگر آثار یهودیان که برخی از آنها در عهد قدیم نیز موجود است کلمات واصطلاحاتی دراین زمینه به کار برده شده است مانند: [ هاویه] که گاهی آن را به معنای محل اموات و گاهی به معنای محل امن واستراحت و پیروزی 68 و در برخی موارد آن را مکانی برای شریران و خطاکاران تفسیر کرده اند 69 .

ولی با توجه به قبل و بعداین موارد مشخص می شود که[ هاویه] در این موارد موضعی در عالم بعد نیست بلکه در همین جهان است که مردم رااز آن می ترسانندالبته بعدااین کلمه را محل عذاب ابدی دانستند. در کتاب امثال سلیمان آمده است :

[ همانطور که هاویه و جهنم محل گناهکاران است مکانهای رفیع نیز مخصوص عاقلان است]. 70

اما کتابهایی که علمای یهود به عنوان شرح و تفسیر بر تورات نگاشته انداز معاد و بهشت و جهنم به تفصیل سخن گفته اند. و بهشت و جهنم را شبیه آنچه مسلمانان بدان معتقدند معرفی کرده اند 71 .

 

انجیل

 

دراناجیل موجود و کتابهای دینی مسیحیان مکرراز بهشت و دوزخ و برزخ و وارد شن در ملکوت خد حکم به عدالت بین مردگان سخن به میان آمده است .

درانجیل متی لوقا ویوحنا آمده است :

[خداوند برای مومنین حیات جودانی مقرر داشته است] 72 .

درجای دیگر آمده است :

[و مغضوبین و منفورین درگاه او مردمانی هستند که همواره در جهنم غفلت و بی خبری به سر می برند. غذاب و هلاکت مخصوص گناهکاران است] 73 .

در موارد مختلف به توصیف جهنم 74 قیامت 75 و قیام مردم از قبرها 76 پرداخته است .

 

3. عقیده به وجود منجی

 

اندیشه نجات بخشی و عقیده به موعودی که در پایان جهان خواهد آمد و نظام منطبق با قوانین الهی و آسمانی خواهد ساخت به طورکلی در ادیان آسمانی وجود دارد.امااین که ویژگیهای این موعود چیست ؟ کی و کجا ظهور خواهد کرد؟ در همه ادیان یکسان نیست .

اما همه ادیان معترفند که : موعود آخرالزمان از طرف خداوند مامور به ساختن جهانی خالی ازاندوه و درد می شود.

این نجات بخش به خودی پسندیده تقو دانش و همه صفات نیکو آراسته واز بدیها و زشتیها مبراست 77 .

در همه ادیان نوعی اعجاز یا فوق عادت در مسائل مربوط به موعود آخرالزمان دیهد می شود. در عهدین ظهور مجدد عیسی 78 به عنوان موعود جهانی و نجات بخش پایانی و دراسلام حضرت مهدی ( ع ) موعود جهانی است .

عهدین واسلام برای ظهور موعود وقتی معین نکرده اند بلکه ظهور را ناگهانی دانسته اند و تعیین کنندگان وقت نفرین شده اند. به هرحال علاماتی برای ظهور یاد شده 79است .

به عقیده تمام ادیان آسمانی جامعه ای که پس از ظهور موعود تشکیل می شود مجموعه ای به تمام معنی هماهنگ و زیباست . جهانی که بر بنیاد دین که از رهبری الهی برخورداراست .

حکومتی که در آن نادرستی و ناراستی وجود ندارد. جهانی که در آن دانش به اوج خود رسیده و فرهنگ عمومی بدان حد رشد یافته است که نزاعها و کشمکش های ردی وجود ندارد. عدل و قسط بر همه ارکان جامعه حاکم است . فراوانی در همه مظاهر طبیعت به چشم می خورد. آسایش و آرامش بر همه ارکان جامعه حاکم است . قانون مسلط دراین جامعه همان قانون خدایی است که در کتابش بر مردم فرستاده است .

این جهان بی رنج ادامه می یابد تا بدان جا که به رستاخیز بپیوندد و به سعات ابدی و جاوید منتهی شود 80 .

 

4. وحی از منابع معرفت

 

برخی از مکاتب حس گرا هستند یعنی فقط حس رااز منابع معرف می شناسند و بس . برخی در جهت عکس عقل گرا هستند و برای حس و تجربه هیچ ارزشی قائل نیستند. ولی ادیان الهی افزون بر حس و عقل و ... وحی رااز منابع معرفت دانسته و معتقدند که خداوند پدیده وحی را به کمک عقل انسان فرستاده است وانسان باید همواره با دو چراغ عقل و هدایت وحی راه سعادت را بپیماید و وحی بهترین منبع معرفت است زیرا از علم بی پایان خداوند سرچشمه می گیرد. در حالی که سایر منابع مربوط به انسانهاست و در برابر علم خداوندی محدود و ناچیزاست .

آیات بسیاری در قرآن کریم به مساله وحی به عنوان یک منبع عظیم معرفت و شناخت اشاره می کنند.

این آیات گاهی با عنوان وحی گاهی به عنوان : تنزیل وانزال گاهی با عنوان : تبیین آیات الهی گاهی با عنوان : تکلم خداوند با پیامبران و... آمده است . آیاتی که وحی رااز منابع معرف همه ادیان الهی می دانند بسیاراست به عنوان نمونه :

[ولقدارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط]. 81

ما رسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان (شناسائی حق از باطل ) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند.

منظوراز کتاب کتب آسمانی است که جامع معارف الهی احکام و قوانین سیاسی و... بوده است .این کتب از منابع معرفت در نزدادیان الهی به شمار می آیند.

و در جای دیگر می فرماید:

[وماارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم] 82 .

و ما پیش از تو جز مردانی که به آنها وحی می کردیم نفرستادیم .

 

5.احیاءارزشهای انسانی و فضائل اخلاقی

 

تشکیل جامعه ای که معیارهای معنوی وانسانی بر آن حاکم باشد رسیدن به جامعه ای که در آن از ظلم و ستم اثری نباشد فساد و رذائل اخلاقی جای خود را به فضائل داده باشداز خواسته های ادیان آسمانی است .

هر یک از پیامبران الهی در زمان خویش مردم را به ارزشهای معنوی و انسانی دعوت کرده و آنان رااز ضدارزشها و رذائل اخلاقی برحذر می داشته اند. قرآن کریم این حقیقت رااز سیره انبیای گذشته این گونه بیان می کند:

[لقدارسلنا ریلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط]. 83

آیه شریفه فوق با صراحت اقامه عدل و قسط را هدف رسالت و بعثت پیامبران الهی معرفی کرده است .

و در جای دیگر با تفصیل بیشتری برخی ازارزشها و ضدارزشها را برشمرده است :

[بگو: بیایید آنچه را پرودگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم .این که : به خدا شرک نورزید. و به پدر و مادر نیکی کنید. و از بیم فقر فرزندان خود را نکشید. ما به شماایشان روزی می دهیم . و به کارهای زشت چه آشکارا و چه پنهان نزدیک نشوید. و کسی که خدا کشتنش را حرام کرده است نکشیداینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش می کند تا شاید تعقل کنید. به اموال ایتام نزدیک نشوید مگر به نیکوترین وجهی که به صلاح او باشد. و پیمانه و وزن رااز روی عدل تمام کنید. ما به کسی جزاندازه توانش تکلیف نمی کنیم . و هرگاه سخن گوئید عادلانه گوئید هر چند درباره خویشاوندان باشد. و به عهد خدا وفا کنید.اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش می کند باشد که پند گیرید] 84 .

علامه طباطبائی (ره ) در ذیل آیات فوق می نویسد:

[آیات فوق محرماتی را بیان می کند که اختصاص به شریعت خاصی ندارد...

انبیای پیشین : نوح لوط صالح ابراهیم هود شعیب موسی عیسی و دیگر پیامبران نیز مردم را به این دستورات سفارش و توصیه می کرده اند]. 85 .

بنابراین می توان گفت که : همه ادیان آسمانی به ارزشهای انسانی و معنوی همچون : راستی درستی عفت و پاکدامنی عدالت و قسط زهد و پارسائی و... دعوت کرده اند. و همگان نیزانسان رااز ضدارزشها و رذائل اخلاقی همچون : فساد وابستگی به دنی ظلم و ستم و... برحذر داشته اند 86 .

 

6. ظلم ستیزی

 

پیامبران الهی همواره با مستکبران و ظاغوتیان درگیر بوده اند. قرآن صحنه های گوناگونی رااز تقابل و جبهه بندی مستکبران در مقابل انبیاء و مستضعفان درامتهای گذشته وامت اسلام بیان کرده تا روشن شود که روحیه استکباری طبعا و ذاتا با دعوت نجات بخش پیامبران الهی ناسازگار و در تضاد بوده است . تقابل موسی و فرعون و فرعونیان با بنی اسرائیل نمونه واضح و آشکار مواجهه مستکبران با مستضعفان است . قرآن با تعبیرات رسااین حقیقت را بیان کرده است :

[قال الملاء من قوم فرعون ان هذا لساحر علیم یریدان یخرجکم من ارضکم] 87 .

مهتران قوم فرعون گفتند:این جادوگری هست دانا که می خواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند.

[ثم بعثنا من بعده مرسی و هارون الی فرعون و ملائه با یاتنا فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین] 88 .

پس از آنها موسی و هارون را همراه آیات بر فرعوت و مهتران قومش مبعوث کردیم . آنان سرکشی کردند و مردمی تبهکار بودند.

عیسی ( ع ) نیز همین مواجهه و مقابله با مستکبران زمان خویش را داشته است :

[واذا قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراه و میشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جائهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین]. 89

یاد کن هنگامی را که عیسی بن مریم گفت :ای بنی اسرائیل من فرستاده خدا به سوی شمایم که آنچه از تورات پیش از من آمده است تصدیق می کنم و به پیامبری بشارت می دهم که پس از من بیاید و نامش احمد باشد. پس چون وی با معجزات آمد گفتند:این جادویی نمایان است .

اناجیل موجود نیز بارهااز ظلم ستیزی عیسی ( ع ) سخن گفته است به عنوان نمونه :

[ اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر واولاد و برادران و خواهران حتی جان خود را دشمن ندارد شاگرد من نمی تواند بود. و هر که صلیب خود را برندارد واز عقب من نیاید نمی تواند شاگرد من باشد] 90 .

و در جای دیگر آمده است :

[ هر که کیسه دارد آن را بردارد. و همچنین توشه دانها و کسی که شمشیر ندارد جامعه خود فروخته آن را بخرد]. 91

عیسی ( ع ) مردان شهادت طلب و صلیب به دوش و شمشیر به دست را برای چه می خواهد؟ روشن است بااعلام رسالت خویش ستمگران و طواغیت علیه او شوریدند واو که از جانب خدا مامور بود به ایستادگی در مقابل آنان باید چنان یارانی داشته باشد.

واما مقابله پیامبر گرامی اسلام (ص ) با مستکبران و توقعات آنان که پیامبر هم باید همانند آنان ثروتمند باشد و فقراء راازاطراف خود براند وانتقاد آن حضرت از طواغیت و ملاء و مترف بخش وسیعی از قرآن را فرا گرفته که فعلا مجال ذکر آن نیست .

 

7. دستورالعملها

 

تمامی قوانین اجتماعی و سیاسی عبادات و دستورالعملها درادیان الهی بر پایه توحید و یکتاپرستی عدل و مصلحت فرد واجتماع استوار است .ازاین جهت نیزادیان الهی دراصل شرایع مشترکند.

قرآن دراین زمینه می فرماید:

شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحیناالیک و ما وصینا

آئینی را برای شما تسریع کرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچه را بر تو وحی فرستادیم و به ابراهیم و عیسی و موسی سفارش نمودیم که دین را بر پا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید.

تعبیر[ :من الدین] بیانگراین مساله است که اشتراک و هماهنگی ادیان آسمانی تنها دراصول عقائد نیست بلکه مجموعه دین الهی از نظر اساس و ریشه یکی است هر چند به تناسب حال ملتها و به حسب مقتضیات زمان و مصالح اقوام و ملل در کیفیت عمل واجراء با هم تفاوت دارند.

قرآن دراین زمینه می گوید:

 

ولکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا 93 .

ولکل وجهه هو مولیها 94

 

اقسام وانواع عبادات : نماز روزه جهاد فی سبیل الله هجرت شهادت فی سبیل الله امر بمعروف و نهی از منکر و نیز قوانین سیاسی و اجتماعی واقسام وانواع معاملات وازدواج در همه ادیان وجود دارد اما با کیفیت های گوناگون برای این مطلب شواهد بسیای از آیات قرآنی و روایات ماثوره از معصومین ( ع ) داریم .

روزه در همه اقوام پیشین و شرایع قبل ازاسلام بوده است :

کتب علیکم الصیام کماکتب علی الذین من قبلکم . 95

موسی و عیسی و شعیب ( ع )از نماز سخن می گویند. 96

قرآن از قول حضرت عیسی نقل می کند که فرموده است :

واوصانی بالصلوه والزکاه مادمت حیا . 97

و درجای دیگر قرآن می گوید به تمامی پیامبران انجام کارهای نیک و بر پا داشتن نماز را وحی کردیم :

واوحیناالیهم فعل الخیرات واقام الصلوه . 98

 

موانع تفاهم

 

یادآور شدیم که اسلام آغازگر پیشنهاد تفاهم و دعوت به نقاط مشترک بوده است . به اصول و دستورالعملهایی فرمان داده که زمینه ساز تفاهم بوده و گامهائم وثری دراین جهت به شمار می آیند.

افزون براین اشاره کردیم که سیره پیشوایان راستین نیز بر تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز بااهل کتاب دلالت ارد. ولی متاسفانه با نگرشی به تاریخ و وضع موجود جهان می یابیم که این همکاری و تفاهم بین پیروان ادیان توحیدی کم و یا در مقاطعی به جای تفاهم تنازع نیز بوده است ازاین روی باید به بررسی علل و موانع تفاهم بپردازیم و راه حل و رفع آن را پیدا کنیم .

با نگاهی گذرا به تاریخ گذشته و تامل در وضعیت کنونی جهان به علل و موانع فراوانی پی می بریم . که به برخی از آنهااشاره می کنیم :

 

1. عدم شناخت یکدیگر

 

جهل و عدم شناخت پیروان ادیان آسمانی از عقائد تاریخ واهداف یکدیگراز جمله موانع عدم تفاهم است .

این مساله باعث شده که نوع قضاوتها نسبت بیکدیگر براساس مسموعات و یا منقولات مغرضانه و بی اساس باشد. چه بسا ذهنیتها و عقائدی در میان مسلمانان نسبت به اهل کتاب و در میان اهل کتاب نسبت به اسلام و مسلمانان وجود داشته باشد که وجود خارجی ندارد. آنچه مایه تاسف است این که برخی از کسانی که باید مبلغ ادیان توحیدی باشند و دراین مقوله مردم را آگاه کنند دراین جهالت وایجاد ذهنیت غیر صحیح سهمی به سزا دارند.این عده به پیروی برخی از علمای یهود و نصارا در صدراسلام منافع خود واربابان خود را دراین جهل و بی خبری می دانند. به گفته دکتر بوکای :

مردم کشورهای غربی از مسائل مربوط به اسلام آگاهی ندارند.امااز این نباید تعجب کرد زیرا دقت در چگونگی تعلیم و تربیت نسلهای متعدد غربی واطلاعاتی که راجع به مسائل مذهبی مربوط به مجموعه بشریت بدانها عرضه می کنند نشان می دهد که مربیان و معلمان این نسله آنها را نسبت هب اسلام در جهلی تمام عیار نگه می دارند...ازاعصار قدیم گرفته تاکنون دین اسلام را همواره[ مذهب محمد] می خوانند. و حتی در برخی از محیطهای مسیحی مسلمانان با تحقیر مواجهند99 .

خوشبختانه این مساله عمومیت نداشته و در مراز غربی افرادی وجود دارند که به دنبال حقایق بوده و به دوراز تعصبات به نقل آن می پردازند. به عنوان نمونه دراین جااظهارات فرد مسیحیی که به ایران مسافرت کرده است درباره اسلام و عقاید مسلمانان نقل می کنیم :

[به استثنای مقام ربانی مسیح تمام مسلمانان بعداز حضرت محمد به پیامبر مااعتقاد دارند و برای او همان احترامی را قائلند که ما قائلیم واغلب ازاو به صورت حضرت عیسی ( ع ) نام می برند واو را مثل حضرت آدم یکی از برگزدیدگان قادر مطلق به شمار می آورند.احترام ایرانیان به عذرای مقدس (حضرت مریم ) نیز به هیچ وجه کمتراز آن چیزی نیست که شعب مختلف مسیحیت برایش قائلند]. 100

بنابراین می توان گفت حل اساسی و ریشه ای این مشکل آشنائی پیروان ادیان توحیدی با فکر و عقیده یکدیگراست .

 

2.استعمار

 

استعمار واستکبار برای حاکمیت و سلطه بیشتر بر منابع مادی و معنوی جهان در جستجوی زمینه های حاکمیت است . یکی از راههای رسیدن به آن که موفقیت خوبی نیز برای آنان در طول تاریخ داشته است ایجاد تفرقه و جو ناسالم در جوامع دینی و مذهبی است . و به جد می توان گفت که :استعمار یکی از دشمنان سرسخت مشترک ادیان توحیدی و عامل تفرقه آنان است .

استعماراز دیرباز در تلاش بوده که از نزدیکی توده های مسلمان واهل کتاب جلوگیری کند و با تبلیغات مستمر پیروان ادیان توحیدی را نسبت به یکدیگر بدبین نماید.

متاسفانه استعمار برای چهره پوشی و رسیدن به اهدافش در غرب خود را طرفدار جدی مذهب مسیحی معرفی می کند.

دراهداف شوم خود همواره از کلیسا و عده ای از کشیشان مزدور بهره مند بوده و هست و هر زمان که تنشها کاهش یابد و زمینه های تفاهم فراهم بیاید استعمار با طرح مسائل اختلافی بردامنه شکاف و جدائی می افزاید. خوشبختانه در دنیای مسیحیت هستند عالمان آگاهی که متوجه توطئه ها بوده و با جنگ زدن به پیام پیامبران الهی صف خود رااز صف استعمارگران جدا کرده اند. به عنوان نمونه :اسقف اعظم کلیسای کانتربری انگلیس از نقش مطبوعات کشورش در برخورد با بحران کتاب [ آیات شیطانی ] و دشمنی با مسلمانان انتقاد کرد و گفت :

این روش باعث شده که نزدیک شدن ادیان الهی به یکدیگر با دشواری جدیدی رو به رو شود چاپ کتاب آیات شیطانی احساسات شدیدی را در میان مسلمانان برانگیخت که این امر با توجه به برخورد رسانه های انگلیسی بااسلام تشدید شد و موانع جدیدی در مسیر تفاهم ادیان ایجاد کرد. روش عمدتا دشمنانه رسانه های گروهی انگلیس در برخورد با مساله کتاب[ آیات شیطانی] هرگونه برداشت تفاهم آمیزازاسلام را دشوار کرده است .اصلااین جنجال به امر حیاتی نزدیکتر شدن ادیان بزرگ لطمه زیادی وارد کرده است 101 .

لازم به یادآوری است که اگراستکبار واستعمارگران گا گاهی خواهان تفاهم ادیان توحیدی می شوند و نشستهایی دراین زمینه تشکیل می دهند باز هم برای رسیدن به اهداف شوم واستعماری خویش است . آنچه در قضیه کنفرانس[ بحمدون] در گذشته اتفاق افتاد نمونه ای ازاین دست است که با هوشیاری مرحوم کاشف الغطاء (ره ) دسیسه استعمارگران و بهره گیری آنهااز آن کنفرانس خنثی شد.

 

3. جاه طلبی هوی و هوس

 

جاه طلبی هوی و هوس از دیگر موانع تفاهم ادیان توحیدی است . با نگاهی کوتاه به تاریخ در می یابیم که از عوامل عمده مخالفت عده ای از اهل کتاب از همان صدراسلام تاکنون با مسلمانان از روی جاه طلبی و هوی و هوس بوده است . درصدراسلام با هجوم مشکران به مکه سرزمن اسلام یهودیان مدینه به جای همکاری با مسلمانان (که در بسیاری از اصول اساس واحکام با آنان اشتراک داشتند) در دفع دشمن مشترک و دفاع از سرزمین مشترک در مقابل بت پرستان و مشرکان عهد و پیمانی که با مسلمانان داشتند زیراپا گذاشته و برای مبارزه بااسلام به صف دشمن پیوستند.این همکاری با مشرکان و ملحدان راامروزه نیزاز جانب برخی ازاهل کتاب در مقابل اسلام مشاهده می کنیم .

وظایف مشترک اینک و در پایان مقال می پردازیم به وظایف مشترک ادیان :

1.اولین وظیفه دینی مشترک پیروان ادیان توحیدی بویژه عالمان آن ادیان مقابله با فرهنگهای الحادی و بحرانهای اخلاقی است . برای انجام این مهم لازم است که علمای ادیان به طور کامل با آن فرهنگها آشنا شوند و پس از آن به تلاشهای مشترکی دست زنند.اینان باید در جلسات مشترکی که دارند نواقصی که در عرضه معارف الهی وجود دارد شناسائی کنند و با کمک و یاری یکدیگر رفع نمایند.

افزون براین لازم است تبادل فرهنگی میان ذخایر کلامی و فلسفی این ادیان به منظور فهم هر چه بیشتر یکدیگر و بهره گیری از تجربه های طرفین صورت پذیرد.

2. دومین وظیفه مشترک پیروان ادیان توحیدی بویژه عالمان آن ادیان به پیروی ازانبیای عظام مبارزه با ظلم و ستم جهانخواران و ایادی آنهاست .استکبار جهانی مستقیم و غیر مستقیم به وسیله ایادی خائن خود در زمین برای تمامی انسانها قرار داده است به زیر سلطه خود در آورده اند واز آن به نحوی غیرعادلانه استفاده می کنند. مبارزه قاطع و همه جانبه پیروان راستین ادیان توحیدی علیه این سیستم مسلط در جهان یک وظیفه مشترک دینی است .

3.از متون اسلامی استفاده می شود پیامبران الهی همواره با مردم بویژه محرومان جامعه حشر و نشر داشتند. و بیشترین پیروان آنان نیزازاین طبقه بودند.

عالمان ادیان الهی که مبلغ دین و پیام رسولان الهی هستند باید در جامعه های خود همانند پیامبران یار و یاور و غمخوار محرومان جامعه باشند نه متنعمان و برخورداران . پیام توحید را در صورتی می توان به بهترین وجه ابلاغ کرد که مبلغان پیام شریک دردها و رنجهای مخاطبان خویش باشند.

در یک کلام عالمان دینی باید در صف محرومان باشند نه در صف آنان که بر محرومان فرمان می رانند.

در جهان امروز صاحبان زر و زور در تلاشند که دین و سازمانهای دینی و علمای دین را در خدمت خود قرار دهند و دراین راستااقدامات فراوانی انجام می دهند.ادیان توحیدی ازاین ناحیه ضربات فراوانی خورده است لذا باید در مقابل این توطئه خطرناک هشیار باشیم و مقاومت کنیم .

از آنچه تاکنون آوردیم گر چه تحقیقی بودابتدایی و بر محققان و پژوهشگران است که به بررسیهای لازم دراین زمینه بپردازند در عین حال روشن شد که :

همه پیامبران الهی به یک مکتب و جهان بینی دعوت می کرده اند.

و تفاهم مسلمانان بااهل کتاب ریشه در متون دینی و روایی ما دارد.اسلام تنها به تاییداین مساله اکتفاء نمی کند که به آن دعوت می نماید و زمینه آن را با دستورالعملهای لازم فراهم آورده است .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان