ماهان شبکه ایرانیان

تقدیم به جانباز شهید، حاج داود کریمی

شهر بوی خاک می دهد؛ بوی نخل های سوخته و بوی باروت و آن طرف تر،آن لبخند، آن شکوه عاشقی، آن کوه مردی و مردانگی، بعد از سالیان سال بی وفایی مردمان غافل و گم کرده راه، که از یاد برده اند این را که روزی او و لاله های پرپر شده، عشق را معنا کرده اند، بال پرواز می گشاید و در جوار حق آرام می گیرد

شهر بوی خاک می دهد؛ بوی نخل های سوخته و بوی باروت و آن طرف تر،آن لبخند، آن شکوه عاشقی، آن کوه مردی و مردانگی، بعد از سالیان سال بی وفایی مردمان غافل و گم کرده راه، که از یاد برده اند این را که روزی او و لاله های پرپر شده، عشق را معنا کرده اند، بال پرواز می گشاید و در جوار حق آرام می گیرد. او از زمرة مردانی است که قصة صفا و مهربانی شان هیچ زمان، در هیچ نقطه ای از این دنیا تکرار نخواهد شد؛ عاشقانی که در کنج خلوت و تنهایی شان، بدون هیچ توقع و چشم داشتی، پرستو وار به امید آن روزی هستند که از قفس تنگ و تاریک دنیا رهایی یابند و بال در بال پرندگان عاشق، به دیار عشق سفر کنند.

آری، تاریخ تکرار نخواهد شد مگر با نالة «اَمَن یُجیب» شب معراج مردان آسمانی، مردانی که سال هاست از زمین گذاشته اند و آسمانی شده اند.

مردانی که همانند نسیمی آرام وخنک می آیند و برای لحظه ای دل های زمینی را به پرواز وا می دارند.

«همت »ها رفتند. «باکری »ها رفتند و امروز «حاج داود کریمی »ها و اینک ما مانده ایم و هزار راه نرفته و دنیای سرد آرزوهایمان و ویلچرهای خسته ای که تنها یادگار خاطرات مردان سبز هستند؛ این تلنگری است به من و تو؛ به من و تویی که بدانیم باکری ها و همت هایی هستند که سرافرازانه، داستان عشق و وفاداری را بازگو کنند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان