شناسه : ۳۹۴۰۵۱  -   چهارشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۱۰
    
    ابیات نغز درباره تواضع
    
    
    
 سهل باشد گر کنند افتادگان افتادگی | 
 مهربانی و تواضع از بزرگان خوش نماست | 
 (ملا محسن فیض کاشانی، قرن یازدهم) *** 
 لذت فقر چو باده ست که پستی جوید | 
 که همه عاشق سجده ست و تواضع سرمست | 
 تا بدانی که تکبر همه از بی مزگیست | 
 پس سزای متکبر سر بی ذوق بس است | 
 گریه شمع همه شب نه کی از درد سرست | 
 چون ز سر رست همه نور شد از گریه برست | 
 (مولوی، قرن هفتم) *** 
 تواضع پایه اقبال مندیست | 
 به قدر خاکساری سر بلندیست | 
 در او شاه جهان مسند نشین است | 
 کدامین سربلندی بیش ازین است | 
 (کلیم کاشانی، قرن دهم و یازدهم) *** 
 گر همی خواهی قبول خاص و عام | 
 پیشه خود کن تواضع، والسلام | 
 خویشتن را از همه کمتر شمار | 
 سر زجیب فقر و درویشی برآر | 
 نخوت و کبر و ریا را دور دار | 
 جان به عجز و مسکنت مسرور دار | 
 باش همچون خاک ره خوار و ذلیل | 
 زیر پای هر ضعیف و هر جلیل | 
 (محمد اسیری لاهیجی، قرن نهم) *** 
 دوست می سازد تواضع دشمن دیرینه را | 
 خاکساری می کند جاروب گرد کینه را | 
 نشکنی تا خویش را، از دوست کی یابی نشان | 
 هست پیچیدن کلید قفل این گنجینه را | 
 *** 
 بیابی از تواضع هر چه خواهی | 
 که خاک پا شدن خاک مراد است | 
 کشد تیغ زبان طعن بر خویش | 
 جگر داری که با خود در جهاد است | 
 *** 
 با تواضع می توانی جانِ دشمن را گرفت | 
 جز به شمشیر خمیده، خصم را گردن مزن | 
 (واعظ قزوینی، قرن یازدهم) *** 
 هر تواضع که پی منفعت است | 
 از خسان آن نه تواضع صفت است | 
 طمع از خلق گدایی باشد | 
 گر همه حاتم طایی باشد | 
 *** 
 تواضع کن آن را که دانشور است | 
 به دانش ز تو قدر او برتر است | 
 *** 
 به تواضع چو ساخت خود را پست | 
 حق گرفتش بدان ترفع دست | 
 پست شو پست تا بلند شویبهره بفکن که بهره مند شوی دانه اول فتاد پست به خاکتا از آن سر کشید بر افلاک (نورالدین عبدالرحمان جامی، قرن نهم) *** 
 گر نخسبی ز تواضع شَبَکی جان چه شود | 
 ور نکوبی به درشتی در هجران چه شود | 
 ور بگیرد ز بهاران وز نوروز رخت | 
 همه عالم گل واشکوفه و ریحان چه شود | 
 (مولوی، قرن هفتم) *** 
 تواضع جو که می سازد غرور و سرکشی خوارت | 
 ز جمشید ار به حسن و دلبری فیروزتر باشی | 
 (نظیری نیشابوری، قرن دهم و یازدهم) *** 
 رتبه افتادگی از کیمیا بالاترست | 
 قطره ناچیز را گوهر تنزل می کند | 
 *** 
 در بلندی با فرودستان تواضع پیشه کن | 
 تا چو ماه نو تو را گردون کند از زر رکاب | 
 *** 
 بی تواضع نیست ممکن سر فرازی یافتن | 
 سوی خود این گوی بی چوگان کشیدن مشکل است | 
 *** 
 چون ماه نو تواضع اگر خوی خود کنی | 
 آفاق را به قد دوتا می توان گرفت | 
 *** 
 از تواضع می توان مغلوب کردن خصم را | 
 می شود باریک چون سیلاب از پُل بگذرد | 
 *** 
 خصم غالب را زبون صبر و تحمل می کند | 
 از تواضع سیل را مغلوب خود پُل می کند | 
 *** 
 ز دست خود سلیمان داد پای تخت موران را | 
 تواضع با فقیران نقص در دولت نمی باشد | 
 *** 
 در نظرها شود انگشت نما چون مه نو | 
 از تواضع قد هر کس که دو تا می باشد | 
 *** 
 بر صدر بود چشم، تواضع طلبان را | 
 آسوده بود هر که به بالا ننشیند | 
 (صائب تبریزی، قرن یازدهم) *** 
 تکبر با گدایانِ درِ می خانه کمتر کن | 
 که اینجا مور بر هم می زند تخت سلیمان را | 
 (فروغی بسطامی، قرن سیزدهم) *** 
 چو نعمت بیش یابی با کم از خود کم تکبر کن | 
 که در اندک زمان با خویش خواهی دید یکسانش | 
 (محمد فضولی، قرن دهم) *** 
 چند سایی به هوس تاج تکبر بر چرخ | 
 که همه زیر زمین تا به زبر تاج ورست | 
 *** 
 تو مشتی خاک و چندین تَغَیُّر | 
 تفکر کن مکن چندین تکبر | 
 *** 
 اگر فقر و فنا خواهی در این راز | 
 تکبر از نهاد خود بینداز | 
 *** 
 تکبر پاک کن از جان و از دل | 
 که تا مقصود خود آری به حاصل | 
 (عطار نیشابوری، قرن هفتم) 
 بزرگان نکردند در خود نگاه | 
 خدا بینی از خویشتن بین مخواه | 
 *** 
 تواضع سر رفعت اندازدت | 
 تکبر به خاک اندر اندازدت | 
 *** 
 تواضع کن ای دوست با خصم تند | 
 که نرمی کند تیغ برنده کُند | 
 *** 
 چو خواهی که در قدر، والارسی | 
 ز شیب تواضع به بالا رسی | 
   
 گدا گر تواضع کند، خوی اوست | 
 ز گردن فرازان تواضع نکوست | 
   
 بلندیت باید، تواضع گزین | 
 که آن بام را نیست سُلَّم جز این | 
 (سعدی) 
 مهر و تواضع است مرا، مذهب و طریق | 
 در دین ما چو کفر حقیقی است، کبر و کین | 
 (محمد امیری لاهیجی) 
 با سخا باش و تواضع پیشه گیر | 
 تا شود روی دلت، بدر منیر | 
 (عطار) 
 چون زلف بتان، شکستگی عادت کن | 
 تا صید کنی هزار دل در نفسی | 
 (ابو سعید ابوالخیر) چکیده مطالب * تواضع که به معنای فروتنی است در دو ساحت معنا پیدا می کند: تواضع در برابر خداوند و تواضع در برابر خلق. * تواضع از رحمت خداوند است که به بندگان خاص خود ارزانی می کند. بندگان باید در تواضع ورزی جانب اعتدال را رعایت کرده و از افراط و تفریط در آن بپرهیزند. * تواضع ورزیدن، علاوه بر فواید اخروی، فواید دنیوی بسیاری را نیز برای بنده به ارمغان می آورد. چنان که موجب سعادت و پیروزی او در دنیا و سبب توضیع شخصیت او می شود. * پیامبر و ائمه علیهم السلام در رفتار و گفتار خود، بهترین نمونه ها و الگوهای تواضع برای مسلمانان بودند. * شناخت خداوند و ویژگی ها و ضعف ذاتی انسان و همچنین غره نشدن به امتیازات درونی، انسان را در کسب این ویژگی اخلاقی یاری می کند. * نوعی از تواضع نیز هست که مذموم و مورد شماتت است و آن تواضع در برابر دنیاداران و تواضعی است که به خاطر منافع دنیوی رعایت شود.