ماهان شبکه ایرانیان

تصمیم‌گیری، با غل و زنجیر نامرئی (۲)

بخش دوم- آیا متوجه هستید که دست و پایتان را با غل و زنجیر بسته‌اند و نمی‌توانید تکان بخورید؟ حتما تعجب می‌کنید و می‌گویید: «نه. من کاملا آزادم.» شاید هم آزاد باشید.

تصمیم‌گیری، با غل و زنجیر نامرئی (2)

 

در این حالت، ترس و تهدید، فرد را وادار به پذرش می‌کند. مثل زمانی که دختر یا پسری، به اجبار خانواده‌ها ازدواج می‌کنند و انگار می‌ترسند اگر لب به مخالفت بگشایند زبانشان با آتش مشعل تهدید اطرافیان بسوزد!

ب- تقدیری‌اند: نوع دیگر انتخاب‌های ما تقدیری است. تقدیر بیشتر به معنای سرنوشت به کار می‌رود و گاهی نیز معنایش قدردانی و تشکر از دیگران است. منظور از تصمیم تقدیری، تصمیمی می‌تواند باشد که به دلیل اعمال و کارهایی که قبلا انجام داده‌ایم و نتایجی که داشته‌ایم، و متعاقب آن شرایطی که برایمان ایجاد شده، در معرض گرفتن آن تصمیم قرار بگیریم.

مثل حالتی که به فرد محقق و دانشمندی که سالها بر یک پروژه تحقیقی کار می‌کرده پیشنهاد می‌دهند که برای ادامه تحقیقات خود به کشور دیگری برود و در آزمایشگاه مجهز آنجا کارش را ادامه دهد، در این حالت، انتخاب و تصمیم‌گیری برای ماندگار شدن در آن کشور، تقدیری است، یعنی برآیند یا مجموع اعمال این محقق، شرایطی را برایش فراهم آورده که چنین تصمیم‌گیری در زندگی برایش پدید آید و در واقع چنین تقدیری برایش رقم بخورد، در حالی که شاید اگر آن محقق، شغل و هدف دیگری داشت یا به حال خود گذاشته می‌شد، هرگز به طور خودجوش، چنین تصمیمی را نمی‌گرفت.

اما اگر معنای دوم را برای تقدیر در نظر بگیریم. به تصمیم‌هایی می‌رسیم که برای رضایت خانواده و تشکر از آنها و به خاطر این که زحمتی برای ما کشیده یا حتی به گردنمان دارند، یا به دلیل تقدیر از کسی که به دلایلی به او مدیونیم صورت می‌گیرند. در این حالت هم به غلط خود را در چارچوبی می‌بینیم که جز تن دادن به آن تصمیم راه دیگری نداریم.

ج: ترحمی‌اند: یعنی از روی ترحم و دلسوزی برای شخص یا اشخاص دیگر (طرف مقابل خانواده‌ها و یا حتی خودمان) صورت می‌گیرد. در این حالت هم، انگیزه درونی وجود ندارد، بلکه منبعی در بیرون باعث برانگیخته شدن حس دلسوزی ما شده و مثل یک دام خوش آب و رنگ، ما را به سوی خود می‌کشاند دامی که ظاهرش، انسان دوستی، شفقت و دل رحمی است مثل زمانی که فردی می‌داند که طرف مقابل مناسب ازدواج با او نیست.

اما چون نگران است که اگر جواب منفی بدهد، دل او بشکند یا ناراحت، افسرده و ناامید شود، جواب مثبت می‌دهد! در این حالت، ترحم مانند بندی نامرئی دست او را چنان زنجیر کرده که قادر به هیچ حرکت دیگری نیست.

د: تنفری‌اند: چنین تصمیماتی از روی نفرت و بیزاری از شخص یا اشخاص، یا حتی از شرایط (مثلا از یک محیط خانوادگی بد) گرفته می‌شوند. حتی گاهی خود به خاطر نفرت از خود و مجازات خود، یا گرفتن انتقام آگاهانه یا ناآگاهانه از خودش تصمیم می‌گیرد که با افتادن در چاه، خودش را آزار دهد.

ه- توهمی‌اند: یعنی به شکلی موهوم تصور می‌کنیم آن تصمیم انتخاب خوبی است و یا از روی دلایل ناکافی، مبهم یا غیرحقیقی تصمیمی می‌گیریم، که ساخته و پرداخته ذهن خود ماست. در این صورت هم، مسئله به درستی برایمان شناخته نشده و براساس اطلاعات مبهم یا نادرست تصمیم‌گیری می‌کنیم.

شاید هم به خاطر شرطی‌شدگی‌ها، به طور توهمی، خیال می‌کنیم که این انتخاب، برایمان بهترین است. مثل بعضی از دخترها که منتظرند شاهزاده‌ای سوار بر اسب سفید، از آنها تقاضای همسری کند و در نهایت هم گول اولین کسی را که از آنها تعریف و تمجید کرد می‌خورند، یا پسرانی که گمان می‌کنند از آسمان فرشته‌ای زیبا و مطیع برایشان نازل می‌شود که هیچ توقع و انتظاری از آنها ندارد و عاقبت هم گرفتار کسی می‌شوند با ظاهر مظلوم و باطنی خلاف آن!

به تمام این دلایل اگر گمان می‌کنیم مانند قهرمان آن داستان در بندهای بی‌شماری گرفتار آمده‌ایم بهتر است تصمیم‌گیری مهم‌مان را به زمانی موکول کنیم که قدرت حرکت بیشتری به دست آورده باشیم و خود را بی‌جهت طعمه مارهای زهرآگین زندگی نکنیم.

 

 

برای خواندن بخش اول- تصمیم‌گیری، با غل و زنجیر نامرئی- اینجا کلیک کنید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان