و نقش آنها در دیه
چکیده
درمتون فقهی مفهومی با عنوان «ولوج روح» در جنین مطرح شده است و آن را معیار پرداخت دیه در مراحل مختلف جنینی دانسته اند. این مفهوم برای اکثر افراد این برداشت را ایجاد می کند که تا چهار ماهگی در جنین، روح وجود ندارد و از این زمان در آن به وجود می آید. براساس متون اسلامی و واقعیتهای جنین شناسی، در تمام مراحل زندگی جنینی، حیات وجود دارد. در چهار ماهگی و بعد ازکامل شدن قلب و مغز، پدیده جدیدی ظهور می یابد که در متون اسلامی «روح العقل» نامیده شده است که با پیدایش آن، جنین، کامل می گردد و در صورتی که توسط کسی سقط شود، باید دیه کامل پرداخت کند.
این مقاله وجهه همت خود را بررسی این موضوع قرار داده است.
واژگان کلیدی: روح العقل، روح الحیات، جنین، دیه، ولوج.
مقدمه
براساس متون اسلامی و یافته های جدید علمی، جنین در تمام مراحل تکامل خود دارای حیات است و به کار بردن تعبیر ولوج روح این شبهه را ایجاد می کند که جنین تا آن زمان فاقد حیات است. از این رو، به منظور پیشگیری از هرگونه سوءتفاهم، پیشنهادهای زیر مطرح می گردد:
1ـ به جای کاربرد عبارت «ولوج روح»، عنوان «ولوج روح العقل» مطرح شود.
2ـ به جای کاربرد عنوان «ولوج روح العقل» عنوان «انشاء روح العقل» که به معنای «نوعی آفرینش» می باشد، به کار رود.
در هر دو صورت، کاربرد عنوان «روح العقل» بعد از کلمات «ولوج» و «انشاء» الزامی می باشد؛ زیرا عدم استفاده از عنوان «روح العقل»، ممکن است این برداشت را ایجاد کند که برای نخستین بار، روح در جنین به وجود می آید.
در آیات 12-14 سوره مؤمنون به مراحل مختلف زندگی جنینی و بعضی ابعاد حیات اشاره شده است:
(و لقد خلقنا الإنسان من سلاله من طین، ثمّ جعلناه نطفه فی قرار مکین ثمّ خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاماً فکسونا العظام لحماً ثمّ أنشأناه خلقاً آخرفتبارک الله أحسن الخالقین)؛ «و همانا آدمی را از گِل خالص آفریدیم. سپس او را نطفه گردانیده و در جای استوار (رحم) قرار دادیم. آنگاه نطفه را علقه و علقه را مضغه گردانیدیم و باز مضغه را استخوان و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم و پس ازآن خلقتی دیگر ایجاد نمودیم. آفرین بر قدرت بهترین آفریننده».
برای فهم آیات فوق، لازم است فعل و انفعالهای حیاتی سلولهای جنسی مرد و زن و مراحل مختلف جنینی را براساس یافته های جنین شناسی، فیزیولوژی انسان و زیست شناسی عمومی بیان کنیم و مفاهیم علقه و مضغه را براساس تفسیر مفسران قرآن مجید مطرح سازیم.
1ـ فعل و انفعالات حیاتی سلول جنسی مرد
نطفه جنسی مرد یا اسپرماتوزوئید، موجودی تک سلولی و دارای قسمتهای زیر است:
1. سر؛ 2. گردن؛ 3. بدن یا بخش میانی؛ 4. دم یا تاژک (شکل شماره1).
سر، بیضی شکل، پهن و در نیمرخ گلابی شکل دیده می شود و در واقع، هسته سلول به شمارمی آید و کلاهک نازکی به نام اکروزوم دارد که از دستگاه گلژی ساخته و به وسیله پرده سلول احاطه شده است.
گردن، قسمت باریک بین سر و بدن است که خود دارای یک سانتریول می باشد و به وسیله 9 فیبریل از اطراف احاطه شده است. این رشته ها در بدن، دم و قطعه انتهایی هم امتداد دارند (مستقیمی، 1352: 17، 22-34 و 103-106).
دم یا تاژک از رشته های محوری که مقدار فوق العاده کمی سیتوپلاسم دارد و به وسیله پرده ای احاطه شده است و در انتها بسیار نازک می شود. تاژک بخش حرکت دهنده اسپرماتوزوئید است. حرکت اسپرماتوزوئید به وسیله حرکت مارپیچی دم (تاژک) صورت می گیرد و سرعت حرکت آن در انسان به طور متوسط سه میلی متر در دقیقه است.
اسپرماتوزوئیدها در مایع منی غوطه ورند. مقدار عادی منی که در هر مقاربت انزال می شود، به طور متوسط 5 /3 سانتی متر مکعب می باشد و در هر سانتی متر مکعب به طور متوسط 120 میلیون اسپرماتوزوئید وجود دارد. تعداد اسپرماتوزوئیدها در هر سانتی متر مکعب در افراد طبیعی بین 35 تا 200 میلیون تغییر می کند. یعنی به طور متوسط 400 میلیون اسپرماتوزوئید در هر انزال خارج می شود و این تعداد
ممکن است از 800 میلیون نیز متجاوز گردد. به دلایلی که هنوز کاملاً درک نشده است، منی باید محتوی تعداد عظیمی اسپرماتوزوئید باشد تا لااقل یکی از آنها بتواند تخمک را بارور سازد.
2ـ فعل و انفعالات حیاتی تخم یا سلول جنسی زن
نطفه جنسی زن یا اوول، موجود تک سلولی است که تعداد آن را در طول زندگی زن بین 400 هزار تا 20 میلیون تخمین می زنند و از چهارده سالگی تا 48 سالگی غیر از مواقع حاملگی (و گاهی دوران شیر دادن) جمعاً در حدود 400 ماه و هر ماه چند تخم شروع به نمو می کند، ولی فقط یکی از آنها به نمو کامل می رسد و خارج می گردد و بقیه پژمرده می شوند.
تخم، سلولی است که در ابتدا از سایر سلولها متمایز است. قطر آن ابتدا 3 /0 میلی متراست و به تدریج به علت افزایش سیتوپلاسم بزرگ می شود.
سلول تخم دارای هسته و سیتوپلاسم می باشد. غشای سلولی، پرده ویتلین نامیده می شود و در خارج آن ورقه ضخیم تری وجود دارد که از جنس گلیکوپروتئین است و از سلولهای تغذیه کننده به وجود آمده و در مجموع، منطقه پلوسید (1) نامیده می شود. منطقه پلوسید نیز از دو سه طبقه سلول احاطه شده است که به طور شعاعی قرار دارند. این منطقه «corona radiate» نامیده می شود (شکل شماره2).
پس از لقاح سلول جنسی مرد و زن، بر اثر تقسیمات متوالی، اندامهای مختلف به وجود می آید. اندازه تقریبی قطر جنین انسان در پایان ماه نخست بارداری 5 میلی متر و در آخر ماه دوم 35 میلی متر است. از ماه سوم به بعد، سرعت نمو افزایش می یابد و طول جنین هر روز در حدود 5 /1 میلی متر زیاد می شود، ولی نزدیک تولد، سرعت نمو کمی کاهش می یابد. زمان نمو جنینی از هنگام لقاح تا زمان زایمان در حدود 266 روز می باشد (هیئت مؤلفان، 1362: 24-31).
بررسیهای جنین شناسی نشان می دهد که 30 تا 60 ساعت پس از لقاح، نطفه انسان دارای دو سلول و 60 تا 72 ساعت بعد از لقاح دارای دوازده سلول می باشد و به تدریج تعداد سلولها اضافه می گردد و اشکال مختلفی به خود می گیرد. این تحولات به صورت برنامه ای منظم در تمام انسانها پیش می رود و رشته های علمی تخصصی را به خود اختصاص می دهد.
در بررسیهای جنین شناسی که به کمک میکروسکوپ امکان پذیر شده اند، مشاهده می شود که جنین بین ساعتهای 33 تا 48 شروع زندگی خود، شباهت به زالو پیدا می کند و دراین حال هنوز وضع ثابتی در رحم به خود نگرفته و مانند زالو سیلان و حرکت دارد (همان).
مفسران قرآن نیز علقه را به زالو معنا کرده اند (طباطبایی، 1362: 5 /31-32؛ 6 /361). معنای لغوی آن نیز زالو می باشد (بندرریگی، 1361: 375) (هم اسپرماتوزوئید و هم جنین در ابتدای زندگی تشبیه به زالو شده اند، چنانچه در شکلهای شماره3 و4 مشاهده می گردد، این تشبیه کاملاً درست است و بیان آن در 15 قرن قبل، نشانی از اعجاز علمی قرآن مجید است).
مضغه به معنای «ماده جویده شده» می باشد و مفسران قرآن آن را به «گوشت جویده شده» معنا می کنند؛ چه این واژه مشتق از ماده «مضغ» به معنای «جویدن» است. پس از 96 ساعت که از زندگی جنینی می گذرد، در اثر تکثیر سلولی و تحولاتی که به وجود می آید، تضاریسی در وضع ظاهری جنین به وجود می آید و در نتیجه به ماده جویده شده شباهت پیدا می کند؛ زیرا دراین حالت، شکل ظاهری جنین به گوشت جویده شده شباهت دارد و منظور این نیست که قطعه ای از گوشت
است. قیافه خارجی مضرّس جنین تا پیش از هفته نهم جنینی باقی می ماند.
سپس جوانه استخوانها به طور پراکنده به وجود می آید. جوانه دست و پا در هفته پنجم پدید می آید. در آخر هفته ششم مراکز غضروفی شدن تولید می شود و حدود استخوانها مشخص می گردد و هفته هفتم استخوانی شدن این مراکز شروع می شود.
ترقوه، ابتدا پرده ای است که در آخر هفته پنجم در دو نقطه، شروع به استخوانی شدن می کند. استخوانهای بازو از هشت قطعه بین هفته چهارم و هفته هشتم شروع به جوانه زدن می کند و مفاصل در ماه سوم کم کم مشخص می گردد (مستقیمی، 1352: 17، 22-34 و 103-106). عضلات از تبدیل مزودرم در هفته شش، هفت و هشت به وجود می آید.
در هفته چهارم لوله قلب به صورت برآمدگی جلب توجه می نماید. در هفته پنجم برآمدگی بطن از خارج دیده می شود. رشته های عصبی قلب را در هفته ششم می توان تمیز داد و به موازات آن سایر عروق به وجود می آید. ضربان قلب جنین بین 4 تا 5 /4 ماهگی شنیده می شود (همان).
لوله عصبی درابتدای هفته چهارم مشخص می گردد و کم کم شروع به رشد می کند. شیارهای بین نیم کره ها بین ماه چهارم تا هفتم به وجود می آید (همان).
در نهایت، ساختمان جنین درآخر چهار ماهگی کامل می شود (میرفخرایی، بی تا: 57-143). حرکات جنین معمولاً از 5 /4 ماهگی شروع می شود. حداقل زمان لازم برای توقف در رحم که امکان زندگی مستقل و قدرت حیاتی را در او حفظ می نماید، 180 روز است (همان).
همان طورکه در بررسیهای جنین شناسی و سلولهای جنسی مرد و زن مشاهده شد و در آموزشهای اسلامی نیز مطرح شده است، سلولهای جنسی مرد و زن دارای حیات می باشند. ولی با وجود حیات، جنین قدرت زندگی مستقل و تعقل ندارد. در پایان چهار ماهگی دستگاههای بدنی جنین کامل می گردد و روح نباتی ابتدایی تکامل می یابد و قدرت حیات و امکانات تعقل به صورت بالقوه درآن به وجود می آید. بنا به آموزه های اسلامی، اگر جنین در پایان چهار ماهگی سقط شود، باید فرد سقط کننده، دیه انسان کامل را بپردازد. شنیده شدن صدای قلب جنین و شروع حرکات آن، در همین زمان می باشد.
امام سجاد (ع) برای وجود حیات در تمام مراحل رشد جنین این طور استدلال می نمایند:
درجنین از ابتدا همواره جان وجود دارد که از طریق نطفه مرد و زن منتقل می گردد. اگر جاندار نمی بود، رشد و تغییراتی که در زندگی جنینی دیده می شود، امکان پذیر نبود (حسینی، 1380: 23-24).
قبل از چهار ماهگی پدیده خاصی که ایشان به نام روح عقل و روح حیات (2) تعبیر می نمایند، وجود ندارد و در زمان مذکور این کیفیت در او به وجود می آید. در حقیقت، از تبدیل حیات ابتدایی که جنبه نباتی دارد، کیفیت والاتری که برای تعقل و زندگی مستقل آمادگی دارد، پدید می آید. پیدا شدن روح عقل (روح العقل) یا روح حیات (روح الحیاه) در چهار ماهگی، در آموزه های متعددی مورد تأکید قرار گرفته است. امام علی و امام صادق (ع) در تفسیر آیه فوق، آن را بیان نموده اند. اضافه می شود که پیدایش روح حیات و روح عقل، چیزی است که خداوند آن را کیفیتی متفاوت با اوضاع قبلی جنین معرفی می فرماید که در نتیجه آن، جنین به صورت یک نفس و انسان کامل درمی آید و چنانچه در این مرحله، کسی باعث سقط او شود، باید دیه انسان کامل را بپردازد.
امام صادق (ع) در تفسیر آیات 12-14 سوره مؤمنون، دیه سقط جنین را برای فردی به نام اباشبل بیان می فرماید. وی در نهایت می پرسد: «فإن و کزها فسقط الصبیّ لایدری حیّاً کان أو میّتاً؟؛ اگر زن را بزند و در نتیجه بچه سقط شود و معلوم نشود که آیا زنده بوده است یا مرده، وضع چگونه است؟». امام (ع) چنین جواب می دهد:
هیهات یا أباشبل! إذا بلغ أربعه أشهر فقد صارت فیه الحیاه و قد استوجب الدیه (عروسی حویزی، 1370: 3 /539)؛
هیهات ای اباشبل! وقتی که به چهار ماه برسد، درآن، حیات به وجود می آید و موجب دیه می گردد.
امام علی (ع) در تفسیر آیات فوق، دیه مربوط به سقط جنین در هر یک از مراحل را بیان می کند و می فرماید:
«فإذا نشأ فیه خلق آخر و هو الروح، فهو حینئذ نفس، ألف دینار کامله (همان)؛
وقتی خلقی دیگرکه همان روح است، به وجود آید، یک نفس کامل می شود و دیه او یک هزار دینارکامل است.
در جای دیگر امام سجاد (ع) می فرماید:
و إن طرحته و هو نسمه مخلّقه، له عظم و لحم مزیل الجوارح قد نفخ فیه روح العقل؛ فإنّ علیه دیه کامله (همان؛ نجفی، 1367: 43 /370)؛
و اگرآن را در حالی که موجودی مخلقه و دارای استخوان و گوشت می باشد و اعضای او مشخص گردیده و در آن روح عقل دمیده شده است، سقط نمایی، دیه کامل باید پرداخت شود.
در این حال، مخاطب، موضوع را به صورت زیر ادامه می دهد:
«قلت له: أرأیت تحوّله فی بطنها إلی حال أبروح کان ذلک أو بغیر روح؛ آیا به نظر شما تحول جنین در رحم زن به حالات مختلف با وجود روح انجام می شود و یا بدون آن؟».
امام (ع) پاسخ می دهد:
قال بروح عدا الحیاه القدیم المنقول فی أصلاب الرجال و أرحام النساء و لولا أنّه کان فیه روح عدا الحیاه ما تحوّل عن حال بعد حال فی الرحم (همان)؛
با روحی که فاقد قدرت حیاتی است و از قبل در پشت مردان و رحم زنان (سلول جنسی مرد و زن) وجود داشته است. اگر این خاصیت حیاتی درآن نبود، تحول به حالات مختلفی را در رحم زن پیدا نمی نمود.
در بیان احکام دیه در مراحل مختلف جنین، دستورالعمل زیر را از امام صادق (ع) می بینیم:
دیه الجنین خمسه أجزاء: خُمس للنطفه، عشرون دیناراً و للعلقه خُمُسان، أربعون دیناراً و للمضغه ثالثه اخماس، ستّون دیناراً و للعظم أربعه أخماس، ثمانون دیناراً و إذا تمّ الجنین کانت له مائه دینار؛ فإذا أنشئ فیه الروح، فدیته ألف دینار أو عشره آلاف درهم إن کان ذکراً و إن کان أنثی فخمسمائه دینار (حرّعاملی، 1401: 19 /169).
در بیان امام صادق (ع) عنوان «انشاء روح» به کار رفته است که دقیقاً همان مفهوم (و أنشأناه خلقاً آخر) (مؤمنون/ 14) می باشد و تعریف دیگری برای آن نشده است. در مواردی که مفهوم «ایلاج روح» به کار رفته است، با توجه به قرائن، منظور «پیدایش روح العقل» می باشد.
در شرح لمعه دستورالعمل پرداخت دیه جنین به صورت زیر مطرح شده است:
فی دیه الجنین و هو الحمل فی بطن أمّه و سمّی به؛ لاستتاره فیه من الاجتنان و هو الستر، فهو بمعنی المفعول فی النطفه؛ إذا استقرّت فی الرحم و استعدّت للنشوء عشرون دیناراً، و یکفی فی ثبوت العشرین مجرّد الإلقاء فی الرحم مع تحقّق الاستقرار، و فی علقه و هی القطعه من الدم تحوّل إلیه النطفه أربعون دیناراً. و فی المضغه و هی القطعه من اللحم بقدر ما یمضغ، ستّون دیناراً. و فی العظم أی ابتداء تخلّقه من المضغه، ثمانون دیناراً و فی التامّ الخلقه قبل ولوج الروح فیه مائه دینار ذکراً کان الجنین أو أنثی... و لو ولجته الروح فدیه کامله للذکر و نصف للأنثی (مکی عامی، 1396: 10 /288-293).
در بعضی رساله های عملیه مانند رساله امام خمینی (رحمه الله) و آیت الله سیستانی بحث دیه مطرح نشده و بعضی مراجع تقلید موضوع مورد بحث را این گونه مطرح می کنند:
اگر انسان کاری کند که زن حامله سقط کند، چناچه چیزی که سقط شده نطفه باشد دیه اش بیست مثقال شرعی طلاست که هر مثقال آن هیجده نخود می باشد و اگر علقه یعنی خون بسته باشد، چهل مثقال و اگر مضغه یعنی پاره گوشت باشد، شصت مثقال و اگر استخوان شده باشد، هشتاد مثقال و اگر گوشت آورده، ولی هنوز روح در او دمیده نشده، صد مثقال و اگر روح در او دمیده شده، چنانچه پسر باشد دیه او هزار مثقال و اگردختر باشد دیه او پانصد مثقال شرعی طلاست (گلپایگانی، 1362: 482).
بحث فوق با توجه به طبقه بندی ابعاد روان (حیات) توسط امام علی (ع) تکمیل و بیشتر به ذهن نزدیک می شود:
مردی خدمت امیرالمؤمنین (ع) آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! برخی از مردم عقیده دارند که بنده تا ایمان دارد، زنا نکند و سرقت ننماید و شراب ننوشد و ربا نخورد و خون محترم را نریزد. این عقیده بر من گران آمده و از آن دلتنگ شده ام؛ زیرا چنان بنده ای هم نماز مرا می خواند و مثل من دعا می کند، او از من زن
می گیرد و من از او زن می گیرم و سپس از یکدیگر ارث می بریم. با وجود این، برای گناه کوچکی که بدان آلوده شده، از ایمان خارج می شود؟
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: راست می گویی. من از رسول خدا (ص) شنیدم که می فرمود: و دلیلش هم کتاب خداست که خداوند عزوجل مردم را سه طبقه آفرید و در سه درجه قرار داد. این همان قول خداوند عزوجل در قرآن است که در سوره واقعه می فرماید: اصحاب میمنه، اصحاب مشمئه و سابقون.
اما آنچه درباره سابقون فرموده، آنها پیغمبرانی هستند مرسل و غیرمرسل که خدا در آنها پنج روح قرار داده است: 1. روح قدسی؛ 2. روح ایمان؛ 3. روح نیروزا؛ 4. روح عامل شهوت؛ 5. روح عامل حیات بدن.
به وسیله روح القدس بعثت آنها به پیغمبری مرسل و غیرمرسل انجام شد و نیز به وسیله آن، همه چیزرا دانستند. با روح ایمان خدا را عبادت کردند و چیزی را شریک او نساختند و با روح نیروزا (روح القوّه) با دشمن خود جنگیدند و به امر معاش خود پرداختند. با روح عامل شهوت (روح الشهوه) از طعام لذیذ و نزدیکی حلال با زنان جوان برخوردار گشتند و با روح بدن جنبیدند و راه رفتند. این دسته آمرزیده اند و از گناهانشان (ترک اولی) چشم پوشی شده است.
سپس فرمود:
خداوند عزوجل می فرماید: «اینان اند رسولان که برخی را بر دیگر برتری دادیم؛ بعضی ازآنها با خدا سخن گفتند و بعضی را چند درجه بالاتر بردیم و به عیسی بن مریم معجزات روشن دادیم، و او را با روح القدس تقویت کردیم» (بقره/ 253). سپس درباره جماعت آنها (یعنی رسولان که کامل ترین مؤمنان اند) فرمود: و آنها را با روحی از خود کمک کرد؛ یعنی با آن روح، ارجمندشان داشت و بر دیگران برتری داد. این دسته نیز آمرزیده اند و از گناهان آنها چشم پوشی شده است (کنایه ازاینکه گناه نمی کنند).
سپس اصحاب میمنه را یاد فرمود که آنها همان مؤمنان حقیقی اند که خدا در آنها چهار روح نهاده است (زیرا روح القدس مختص پیغمبران است). روح ایمان، روح نیروزا، روح عامل شهوت و روح عامل حیات بدن. بنده همواره درصدد تکمیل این ارواح است تا حالاتی برایش پیش آید.
آن مرد گفت: یا امیرالمؤمنین! آن حالات چیست؟ فرمود: اما نخستین، چنان است که خداوند عزوجل فرماید: «برخی از شما به پست ترین دوران عمر برسد تا پس از دانشی (که داشت) چیزی نداند» (نحل/ 70). این کسی است که همه ارواحش
کاسته شده، ولی از دین خدا بیرون نرفته است؛ زیرا خدای پرورش دهنده او، وی را به پست ترین دوران عمرش رسانیده است. این چنین کسی وقت نماز را نفهمد و عبادت شب و روز را نتواند و نیز نتواند با مردم در صف (نماز جماعت) ایستد. این است کاهش روح ایمان و زیانی هم برای صاحبش ندارد.
برخی از آنها روح قوتش کاهش یابد که نتواند با دشمن بجنگد و نتواند طلب معاش کند.
برخی دیگر روح شهوتش کاسته شود که اگر زیباترین دختران آدم بر او بگذرد، به او رغبت نکند و به سویش برنخیزد و تنها روح بدن ماند که به وسیله آن بجنبد و راه رود تا ملک الموت بر سرش آید. پس این حالت خوب است؛ زیرا خداوند عزوجل با او چنین کرده است. همچنین در دوران نیرومندی و جوانی حالاتی برایش پیش آید که قصد گناه می کند و روح قوت هم تحریکش می کند و روح شهوت جلوه می دهد و روح نیروزا و جوانی و روح بدن او را می کشاند تا به آن گناهش می رساند و چون به آن رسید، ایمان از او گم شود و کناره گیرد و به سویش برنگردد تا توبه کند و چون توبه کرد، خدا به او توجه فرماید و اگر گناه را تکرار کرد، خدا او را به آتش دوزخ برد (کلینی، بی تا: 3 /384-387).
چنانچه مشاهده می شود علی (ع) ابعاد روان را به صورت زیر مطرح می نماید:
1. روح البدن؛ 2. روح القوه؛ 3. روح الشهوه؛ 4. روح الایمان؛ 5. روح القدس.
1ـ روح البدن: روح بدنی حرکت حیوان و انسان را تأمین می کند و آنها را زنده نگاه می دارد. این بُعد ازحیات در نطفه مرد (اسپرماتوزوئید) و نطفه زن (اوول) وجود دارد و در نتیجه لقاح، یعنی در نطفه و تا آخرین مرحله حیات حتی در صورت از دست دادن قدرت شناخت و ارتباط، تداوم دارد. در این دوران، قلب می زند، تنفس وجود دارد و تمام اعمال حیاتی با درجاتی از اختلال و بیمارگون، ادامه دارد. امام علی (ع) ضمن بیان ابعاد روان (حیات) با ذکر مواردی که سایر ابعاد، دچار کاستی و ضعف می شوند، وجود آنها را بیان می دارد.
مثلاً اشاره می کند، در بعضی موارد، انسان به هنگام پیری به حدی می رسد که هیچ چیز نمی فهمد و وقت شناسی او دچار اختلال می شود و شب و روز را تشخیص نمی دهد. در چنین فردی تمام ابعاد روان دچاراختلال می گردد، ولی روح البدن
باقی است (همان؛ حسینی، 1380: 23-24).
2ـ روح القوه یا روح نیروزا: این روح، نیرو و انرژی حیوان و انسان را تأمین می کند؛ در نتیجه، انسان می تواند با دشمن خود بجنگند و معاش خود را تأمین کند. روح نیروزا ممکن است در اثر بیماری دچار اختلال شود و در نتیجه انسان را از انجام کارهای روزمره باز دارد و قدرت دفاعی او را از بین ببرد.
3ـ روح الشهوه یا روح عامل شهوت: این روح، تغذیه و امور جنسی حیوان و انسان را تأمین می نماید. امام علی (ع) اضافه می نماید که کاهش روح شهوت را در مواردی می توان مشاهده کرد که فرد تمایل جنسی خود را از دست می دهد و زیباترین دختران هم او را تحریک نمی کنند.
4ـ روح الایمان یا روح ایمان: به وسیله این روح، انسان خداوند را عبادت می کند. در افرادی که به خداوند ایمان دارند و رفتار خود را با آموزشهای فطری توحیدی وفق می دهند، نیروی جدیدی به وجود می آید که در اثر شکوفایی فطرت و عقل فطری نضج یافته است و همین نیرو، امکان کنترل شهوت را فراهم می آورد. این نیرو در حال حاکمیت شهوت بر فطرت از بین می رود و در صورت جبران و توبه، دوباره بازمی گردد و در غیر این صورت برای همیشه انسان را ترک می کند.
5ـ روح القدس یا روح قدسی: در پیامبران الهی و انسانهایی که حتی یک لحظه از نظر شناختی، عاطفی و رفتاری از سیستم توحیدی خارج نشده اند، نیروی اختصاصی وجود دارد که روح قدسی نامیده می شود و به وسیله آن، حقایق جهان هستی برای آنها مکشوف می گردد.
نتیجه گیری
کلمه «ولوج» و «ایلاج» از ماده «ولج» به معنای «دخول» است. در قاموس قرآن چنین آمده است: «ولج الشیء فی غیره: دخل». این کلمه در قرآن مجید به کار نرفته است، بلکه لغتی که در دو متن پیش گفته به کار رفته است که در مفهوم «انشاء» می باشد.
مفهوم «انشاء» به معنای «پدید آوردن توأم با تربیت» می باشد و به طور کلی به «گونه ای پدید آوردن» اطلاق می شود. منظور از ایلاج روح که در بعضی روایات
به کار رفته است، با توجه به قرائن (لزوم پرداخت یک هزار دینار در صورت سقط)، «روح العقل» است.
براساس واقعیات مطرح شده در این مقاله، می توان به این نتیجه رسید که روان در تمام مراحل جنینی وجود دارد و چنانچه امام سجاد (ع) می فرماید، در صورتی که جنین فاقد روح بود، ازحالی به حال دیگر تحول نمی یافت.
در نطفه مرد (اسپرماتوزوئید) و نطفه زن (اوول) و مراحل ابتدایی جنینی تا ایجاد ضربان درقلب و رشد کامل مغز که به طور همزمان و معمولاً در چهار ماهگی به وجود می آید، این نیرو به تنهایی وجود دارد. در این هنگام، نیرویی بالقوه برای سایر ابعاد روان، یعنی روح القوه، روح الشهوه و روح الایمان، به وجود می آید که امام سجاد (ع) از آن به روح العقل (روح عقل) تعبیر می کنند. در این حال، جنین با تکمیل شدن ساختمان بدنی اش، آمادگی زندگی مستقل و تعقل پیدا می کند و به همین علت، اگر در این مرحله سقط شود، دیه کامل دارد. به عبارت دیگر، تا این هنگام، امکانات جنین برای حیات مستقل و تعقل کامل نیست و در این مرحله کامل می گردد.
نکته مهم این است که در آیه14 سوره مؤمنون نیز خداوند می فرماید: (فأنشأناه خلقاً آخر) یعنی (همان روان موجود را) خود جنین را به صورت پدیده ای دیگر (یعنی روح العقل یا روح الحیاه) درمی آوریم. لازم است در کاربرد مفهوم فوق در نوشتجات مربوط به این بحث، تجدیدنظر شود و به جای بکارگیری عبارت «ولوج روح» عنوان «ولوج روح العقل» به کار رود.
نکته دیگر این است که همان طور که ذکر شد، علقه و مضغه دو مرحله از مراحل جنینی هستند که مفهوم مخصوص به خود را دارند و علقه به معنای «خون بسته» و مضغه به معنای «پاره گوشت» نیست و لازم است دراین مورد نیز تجدیدنظر شود.
توصیه می شود، برای مشخص کردن مفهوم علقه، «شکل زالویی» و یا عین لغت «علقه» بدون ذکر «خون بسته» به عنوان معادل آن به کار رود.
در مورد «مضغه»، عین لغت «مضغه» و یا عبارت «شباهت به گوشت جویده شده» به کار رود و از بکارگیری «گوشت جویده شده» به عنوان توضیح آن، خودداری شود.
کتاب شناسی
1ـ بندرریگی، محمد، فرهنگ منجد الطلاب، 1361 ش.
2ـ حرّعاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، المکتبه الاسلامیه، 1401 ق.
3ـ حسینی، سیدابوالقاسم، بررسی مقدماتی اصول روان شناسی اسلامی، نشر فرهنگ اسلامی، 1373 ش.
4ـ همو، روان شناسی اسلامی برای دانشجویان، مشهد، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، 1380 ش.
5ـ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، انتشارات محمدی، 1362 ش.
6ـ عروسی حویزی، عبد علی، تفسیر نور الثقلین، چاپ افست، قم، اسماعیلیان، 1370 ش.
7ـ قرشی، سیدعلی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1352 ش.
8ـ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، اسلامیه، بی تا.
9ـ گلپایگانی، سیدمحمدرضا، توضیح المسائل، دارالقرآن الکریم، 1362 ش.
10ـ مرکزتحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، لوح فشرده نور الالفاظ2.
11ـ مستقیمی، جمال الدین، رویان شناسی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1352 ش.
12ـ مکی عاملی، محمدبن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، تصحیح و تعلیق سیدمحمد کلانتر، قم، انتشارات و چاپخانه علمیه قلم، 1396 ق.
13ـ میرفخرائی مؤدب، فیزیولوژی و مکانیسم زایمان طبیعی، بی جا، شرکت چاپخانه فردوسی، بی تا.
14ـ نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1367 ش.
15ـ هیئت مؤلفان نشر دانشگاهی، زیست شناسی عمومی، مرکز نشر دانشگاهی، 1362 ش.
پینوشت ها :
1-Zona pellucida.
2- ... فإن طرحت و هی نسمه مخلّقه له عظم و لحم و مرتّب الجوارج قد نفخ فیه روح العقل فإنّ علیه دیه کامله... بروح غذاء الحیاه القدیمه المنقوله فی أصلاب الرجال و أرحام النساء... (ر.ک: نجفی، 1367: 43 /370).
منبع:نشریه الهیات و حقوق، شماره 27
/ن