چکیده
تحولات دنیای جدید، پرسش های تازه ای فراروی متکلمان نهاده و حتی کسانی را بر آن داشته است تا از نو شدن علم کلام سخن بگویند. مسائلی چون منشأ دین، تجربه دینی، کثرت گرایی دینی، زبان دین، و نیز رابطه دین با اموری چون اخلاق و علم تجربی، از دل مشغولی های متکلمان در دوران جدید است؛ مسائلی که طرح آنها در عرصه مباحث کلامی، نقطه عطفی در تاریخ این علم به شمار می رود. امروزه گاه وصف « جدید » را نیز به « کلام » می افزایند و از تعبیر « کلام جدید » استفاده می کنند. بررسی معنای این اصطلاح و نسبت آن با اصطلاح هایی چون « فلسفه دین » و « الهیات فلسفی » - که در فرهنگ مغرب زمین ریشه دارند - مقصود اصلی این نوشتار است.
کلید واژه ها
الهیات فلسفی، الهیات مدرن، دین پژوهی، دین شناسی، فلسفه، فلسفه دین، کلام، کلام جدید، کلام فلسفی.
1. کلام قدیم
آنچه در تاریخ اسلام، دست کم از سده دوم هجری، (1)به « علم کلام » شهرت یافته، دانشی است که به تبیین و اثبات عقاید اسلامی و دفاع از آنها می پردازد. قاضی عضدالدین ایجی ( متوفای 756 ق ) در تعریف این علم می گوید:
الکلام علم یقتدر معه علی اثبات العقائد الدینیه بایراد الحجج و دفع الشبه.(2)
دانش کلام - به دلیل آنکه مبانی عقیدتی و « اصول دین » ( و در رأس آنها، مسئله توحید و صفات خداوند ) را بررسی می کند - به نام های دیگری همچون « فقه اکبر »(3) ( در برابر فقه اصغر که بیان تکالیف عملی و « فروع دین » را بر عهده دارد )، « علم توحید و صفات » و « علم اصول دین » نیز خوانده شده (4)است.
دلیل نام گذاری این علم به « کلام » را می توان وجوهی از این دست دانست:
الف ) در نخستین آثاری که در این موضوع نگارش یافته اند، بخش های مختلف نوشتار با عنوان « الکلام فی... » از یکدیگر جدا شده اند.(5)
ب ) یکی از مسائل بحث انگیز و آغازین این علم، قدیم یا حادث بودن « کلام خداوند » بوده است.
ج ) با فراگیری این علم، آدمی بر سخن گفتن ( تکلم ) در امور اعتقادی توانا می گردد.
د ) قوت استدلال های به کار رفته در این علم، به گونه ای است که گویا بر آموزه های علوم دیگر، در مقایسه با این علم، نمی توان عنوان « کلام » نهاد.
هـ ) همچنان که فیلسوفان از دانشی بهره می برند که « منطق » نام گرفته است، عالمان دینی نیز نامی مشابه برای دانش خود برگزیده اند. ( کلام - همچون منطق - در لغت به معنای « سخن » است ) به بیان دیگر، چنان که « منطق » آدمی را بر سخن گفتن در امور عقلی توانا می سازد، « کلام » توان گفت و گو درباره امور شرعی را فزونی می بخشد.(6)
با این همه، گروهی از خاورشناسان وجوه یاد شده را کنار نهاده اند و واژه « کلام » را دارای خاستگاهی یونانی می دانند و آن را برابر نهاد واژه هایی چون dialexis و Logos می پندارند. (7)
کلام و فلسفه
علم کلام از همان آغاز، داد و ستدهایی با فلسفه داشته و به تدریج از آن تأثیر پذیرفته است. تقسیم مباحث این علم به « جلیل الکلام » و « دقیق الکلام » یا « لطیف الکلام » بر همین اساس بوده است. مقصود متکلمان از لطیف الکلام، مسائلی است که ماهیتی فلسفی دارند و به ظاهر از عقاید دینی به شمار نمی روند، ولی غیرمستقیم در دفاع از این آموزه ها به کار می آیند. برای مثال، یکی از اندیشمندان معتزلی به نام ابوالحسین خیاط( متوفای حدود 300 ق ) در کتاب الانتصار، بحث هایی همچون « صفات خداوند »، « وجه اعجاز قرآن »، « عصمت انبیاء »،و «کفر یا ایمان صحابه پیامبر» را در قلمرو « جلیل الکلام » جای می دهد و یکی از افتخارات معتزله را طرح مسائل پیچیده تری می داند که « دقیق الکلام » یا « لطیف الکلام » نام گرفته اند.(8) برخی از مباحث لطیف الکلام که در کتاب الانتصار به آنها اشاره شده است، عبارتند از: تولد یک فعل از فعلی دیگر، استطاعت ( قبل الفعل یا مع الفعل )، فنا و بقای اشیاء، مجانسه و مداخله، ظهور و کمون، و ماهیت نور و صوت.
شیخ مفید ( 336- 413 ق )، ابن حزم ظاهری ( 384-456 ق ) و ابن مرتضی ( 764-840 ق) از پیشوایان زیدیه، در زمره کسانی هستند که در تقسیم مباحث کلامی خود از دو اصطلاح لطیف و جلیل ( یا یکی از آنها ) بهره گرفته اند.(9)
بدون تردید، یکی از نخستین متکلمانی که کلام را با فلسفه درآمیخت و بسیاری از معتزله نیز از او تأثیر پذیرفتند، متکلم بزرگ شیعی، هشام بن حکم ( متوفای حدود 199 ق ) است. به گفته عبدالقاهر بغدادی ( متوفای 429 ق )، هشام اجسام را مرکب از اجزای تجزیه ناپذیر (لایتجزی ) نمی دانست و اموری چون رنگ، طعم، بو و صوت را از زمره اجسام می انگاشت. به گفته وی، نظام معتزلی این اندیشه ها را از هشام به ارث برده و آنها را زیربنای برخی دیگر از نظریه های خود ( همچون جواز طفره و تداخل اجسام) (10)ساخته است.(11) همچنین، هشام بر این باور بود که انسان - افزون بر بدنی که در حکم جمادات است - روحی حساس، مدرک و فاعل دارد که می توان آن را « نور من الانوار » نامید. (12)برخی از اندیشمندان معاصر، با استناد به سخنانی از این دست، هشام را بزرگ ترین شخصیت فلسفی زمان خود می شمارند.(13)
به هر حال، کلام اسلامی - با وجود مخالفانی که گام نهادن عقل در عرصه دین را چندان برنمی تابیدند و طرح مسائل تازه و اصطلاح های نوپیدا را انحراف از شریعت سهله نبوی می دانستند - (14)از آغاز تاکنون، هیچ گاه از حرکت باز نایستاده است؛ هر چند با فراز و نشیب های فراوانی روبه رو بوده است. امتزاج با فلسفه، به این حرکت شتاب بیشتری بخشیده و تحولات این دو دانش را به یکدیگر گره زده است. این امتزاج، تنها به معنای بهره گیری « متکلمان » از آموزه های فلسفی نیست، بلکه بسیاری از « فیلسوفان » نیز به مسائل خاص کلامی بی اعتنا نبوده اند. افزون بر فیلسوفان، بسیاری از اندیشمندان دیگر جهان اسلام ( همچون محدثان، فقیهان، عارفان و مفسران ) نیز به طرح مسائل کلامی پرداخته و به غنای این مباحث مدد رسانده اند.
اگر از چهارچوب خاصی که متکلمان نخستین برای دانش کلام ترسیم کرده اند، فراتر رویم و - چنان که از تعریف این علم برمی آید - هرگونه تبیین و اثبات عقلی دین و دفاع عقلانی از آن را بحث کلامی بنامیم، بسیاری از اندیشمندان دیگر و به ویژه فیلسوفان را نیز باید در فهرست متکلمان برجسته جای داد؛ چنان که شهید مرتضی مطهری ( 1299 - 1358 ش ) - که خود بدین معنا از متکلمان بزرگ شیعه در عصر حاضر است - با اشاره به فلسفه و کلام شیعی می گوید:
فلاسفه شیعه بدون اینکه فلسفه را به شکل کلام درآورند - و از صورت حکمت برهانی به صورت حکمت جدلی خارج سازند - با الهام از وحی قرآن و افاضات پیشوایان دینی، عقاید و اصول اسلامی را تحکیم کردند. از این رو، اگر ما بخواهیم متکلمین شیعه را برشماریم و مقصودمان همه کسانی باشد که درباره عقاید اسلامی شیعه تفکر عقلی داشته اند، هم جماعتی از راویان حدیث و هم جماعتی از فلاسفه شیعه را باید جزء متکلمین بشماریم.(15)
به باور شهید مطهری کسانی چون صدرالمتألهین شیرازی ( 979 - 1050 ق ) و ملاهادی سبزواری ( 1212 - 1289 ق )« اگر در زمره متکلمان به شمار نیامده اند، اما...[ در راستای هدف علم کلام ] از هر متکلمی اثر وجودی بیشتری داشته اند ».(16) وی در جایی دیگر، درباره رابطه حکمت متعالیه با مکتب های دیگر ( از جمله کلام ) می گوید:
فلسفه صدرا..... به منزله چهارراهی است که چهار جریان، یعنی حکمت مشائی ارسطویی و سینایی، حکمت اشراقی سهروردی، عرفان نظری محیی الدینی و معانی و مفاهیم کلامی با یکدیگر تلاقی کرده[اند] و مانند چهار نهر، سر به هم برآورده، رودخانه ای خروشان به وجود آورده اند.(17)
از سوی دیگر، تحولات دنیای جدید پرسش های تازه ای فراروی متکلمان نهاد و حتی کسانی را بر آن داشت که از نو شدن علم کلام ( و نه فقط مسائل آن ) سخن بگویند. مسائلی چون منشأ دین، تجربه دینی، کثرت گرایی دینی، زبان دین، و نیز رابطه دین با اموری چون اخلاق و علم تجربی از دل مشغولی های متکلمان در دوران جدید است؛ مسائلی که طرح آنها در عرصه مباحث کلامی، نقطه عطفی در تاریخ این علم به شمار می رود. امروزه در این عرصه تازه، گاه وصف « جدید » را نیز به «کلام » می افزایند و از تعبیر « کلام جدید »سود می جویند. مقصود از این اصطلاح و نسبت آن با اصطلاح هایی چون « فلسفه دین » و « الهیات فلسفی » - که در فرهنگ مغرب زمین ریشه دارند - در ادامه این نوشتار بررسی خواهد شد.
2. کلام جدید و فلسفه دین
الف ) فلسفه دین
فلسفه دین، اصطلاحی است که دست کم از زمانی که هگل(1770- 1831 م ) فیلسوف نامدار آلمانی، این نام را برای سلسله سخنرانی های علمی خود در موضوع دین برگزید،(18) به عرصه مباحث دین پژوهی گام نهاد. این تعبیر، پس از تحولاتی، امروزه به معنای « تفکر[عقلی و] فلسفی درباره دین » (19)به کار می رود (20)و مباحثی از این دست را در خود جای می دهد: تعریف دین، منشأ دین، نیاز بشر به دین، تجربه دینی، زبان دین، براهین اثبات وجودخدا،ادله منکران وجود خدا، مسئله شر، عقل و وحی (ایمان)، علم و دین، معجزه، دین و اخلاق، کثرت گرایی دینی و زندگی پس از مرگ ( جاودانگی روح).
برخی از دین پژوهان، بر تمایز میان فلسفه دین و کلام ( الهیات ) تأکید می ورزند و « التزام به دینی خاص » و « رویکرد جانب دارانه » را از ویژگی های بحث های الهیاتی می شمارند.(21) برخی دیگر از این واقعیت که فلسفه دین در عمل به قلمرو « ادیان توحیدی» محدود گشته است، اظهار ناخرسندی می کنند.(22) با این همه، مرزبندی هایی از این دست چندان مورد پذیرش همگان قرار نگرفته است.(23) برخی از اندیشمندان مسیحی، در کتاب های فلسفه دین خود، حتی از آموزه هایی چون تجسد و فدیه - که مبنایی جز « ایمان » دینی ندارند - نیز سخن می گویند؛(24) و برخی دیگر از آنان، فلسفه دین را شکل یا مرحله تکامل یافته الهیات می شمارند.(25)
ب) کلام جدید
اندیشمندان مسلمانی که برای بحث درباره مسائل مطرح شده در فلسفه دین، واژه « کلام » ( و روش کلامی ) را برمی گزینند، غالباً وصف «جدید » را نیز بدان می افزایند. اندیشمند هندی، شبلی نعمانی ( 1857 - 1914 م ) از نخستین کسانی است که تعبیر « کلام جدید » را در دنیای اسلام به کار برده است.(26) وی جلد دوم کتاب تاریخ علم کلام را « علم کلام جدید » می نامد و در آن، برخی از چالش های فراروی دین در عصر جدید را بررسی می کند. متفکر شهید، مرتضی مطهری نیز یکی از وظایف اندیشمندان مسلمان در عصر حاضر را تأسیس « کلام جدید » می داند و آنان را به امور زیر توجه می دهد: طرح و بررسی مسائلی نو ( چون دیدگاه های گوناگون درباره علل پیدایش دین ) و بازاندیشی برخی از مسائل کهن ( مانند وحی و الهام، ادله اثبات وجود خدا، و امامت و رهبری ) با توجه به مباحث و شبهات تازه.(27)
نویسندگان مسیحی نیز برای اشاره به چهره جدید الهیات، تعبیر modern theology(الهیات مدرن / کلام جدید ) را در آثار خود به کار می برند و شلایرماخر(1768 - 1834 م ) را بنیان گذار آن می خوانند.(28) این اصطلاح، در مقایسه با « فلسفه دین »، رواج کمتری دارد و بیشترین تأکید آن بر مباحثی همچون تجربه دینی، مسیح شناسی و اسطوره زدایی از کتاب مقدس و نیز ارائه تفسیرهایی نو از برخی آموزه های مسیحی - همچون آموزه وحی، نجات و تثلیت - است.(29) بر این اساس، آنچه امروزه در کشور ما « کلام جدید » خوانده می شود، دست کم از نظر مسائل مطرح شده در آن، غالباً همان چیزی است که غربیان آن را « فلسفه دین » می نامند.
کلام جدید یا مسائل جدید کلامی؟
بی تردید، علم کلام - همانند دانش های دیگر - مراحلی تکاملی و تحولاتی فراوان را پشت سر نهاده است؛(30) برای نمونه، مسائلی چون « قدم یا حدوث کلام الهی » که روزگاری از جنجالی ترین مباحث کلامی به شمار می رفتند، بعدها به مباحثی حاشیه ای و تاریخی تبدیل شدند و جای خود را به مسائلی دیگر دادند.
تحول شگرفی که امروزه در علم کلام پدید آمده است، پرسشی بدین مضمون را پیش روی اندیشمندان نهاده است: آنچه نو گشته،آیا خود این دانش است،یا مسائل آن ؟ به بیان دیگر، کدام یک از دو تعبیر درست(تر) است: کلام جدید، یا مسائل کلامی جدید ؟ گروهی - با معیارهایی گوناگون - از دگرگونی ماهوری این علم جانب داری می کنند و دسته ای دیگر، جز طرح مسائل نو، تحولی در این علم نمی بینند.(31) ما در اینجا از طرح ادله دو گروه چشم می پوشیم و خواننده را به این نکته توجه می دهیم که به هر حال، می توان تعبیر « کلام جدید » را تعبیری موجه دانست؛ با این توضیح که بر اساس دیدگاه دوم، صفت « جدید » نه مربوط به خود کلام، بلکه مربوط به مسائل آن است. این نکته را با اشاره به مسئله ای از ادبیات عرب بهتر می توان روشن ساخت. در زبان عربی، گاه می گوییم: « زید قائم» و گاه: « زید قائم ابوه ». در جمله دوم، قیام در ظاهر به زید نسبت داده شده، اما در واقع، مربوط به پدر او است. در بحث پیش گفته نیز می توان چنین گفت: « کلام جدید مسائله ».
تفاوت کلام جدید و فلسفه دین
با توجه به تمایزی که به طور کلی میان فلسفه و کلام نهاده می شود، می توان فلسفه دین و کلام جدید را از نظر غایت، روش و مسائل با یکدیگر متفاوت دانست. هدف متکلم، اثبات مدعیات دینی و دفاع از حقانیت آنها است، اما فیلسوف دین در پی شناخت درستی یا نادرستی آموزه های دینی است. به بیان دیگر، فیلسوف دین از آن نظر که فیلسوف است - بر خلاف متکلم - حقانیت دین را پیش فرض خود قرار نمی دهد و در آغاز فلسفه ورزی خود، حتی وجود خدا را نیز مسلم نمی انگارد. بر این اساس، چنین نیست که فیلسوف دین لزوماً دین دار باشد؛ چه رسد به آنکه استدلال های عقلی خود را به نفع دینی خاص سامان دهد.
با توجه به آن چه گذشت، میان کلام جدید و فلسفه دین، از نظر « روش » نیز می توان تفاوت نهاد. متکلم - بر خلاف فیلسوف دین - به روش عقلی بسنده نمی کند و می تواند در برابر کسانی که با آنها اصول مشترکی دارد، از ادله نقلی نیز بهره گیرد.
همچنین، فیلسوف دین - بر خلاف متکلم - بیشتر به مسائلی توجه دارد که به دینی معین اختصاص ندارند. به همین دلیل، طرح مسائلی همچون مسیح شناسی، اسطوره زدایی از کتاب مقدس و نیز ارائه تفسیرهایی نو از برخی آموزه های مسیحی ( همچون آموزه وحی، نجات،و تثلیث ) از ویژگی های الهیات مدرن مسیحی است که آن را از فلسفه دین رایج در جوامع مسیحی ممتاز ساخته است.
افزون بر چنین تفاوت های اساسی میان فلسفه دین و کلام جدید، در عمل به تفاوت هایی میان ویژگی های صاحب نظران این دو رشته برمی خوریم که در ماهیت این دو علم ریشه ندارند. برای مثال، فیلسوفان دین غالباً انگلیسی زبان هستند و در جوامع کاتولیک پرورش یافته اند، اما اصطلاح کلام جدید با نام کسانی گره خورده که زبان اصلی آنان آلمانی و مذهب شان پروتستان است. در میان این گروه - افزون بر شلایر ماخر - افراد برجسته زیر به چشم می خورند: رودلف بولتمان ( 1884-1976 م)، پل تیلیخ ( 1886-1965 م)، کارل بارت ( 1886-1968 م) و امیل برونر (1889-1966 م).
نکته مهم در اینجا آن است که چنان که گذشت، غالباً تفاوت هایی ماهوی فلسفه و کلام نادیده گرفته می شود و گاه فلسفه دین در وادی کلام گام برمی دارد؛ چنان که از قدیم، بسیاری از فیلسوفان به خروج از قلمرو فلسفه متهم شده اند.
ج ) کلام (الهیات ) فلسفی
افزون بر آنچه گذشت، در فرهنگ غربی اصطلاح های دیگری نیز هست که « گاه» همچون مترادف فلسفه دین به کار می روند؛ یکی از آنها « الهیات فلسفی (32)است. آنتونی فلو(1923 م ) و مک اینتایر(1929 م ) برای نام گذاری کتابی که با ویراستاری مشترک آن دو ( در سال 1955 م ) به چاپ رسیده است، اصطلاح یاد شده را به کار برده و آن را وام گرفته از پل تیلیخ دانسته اند. آنان در مقدمه همان کتاب، بر این نکته تأکید ورزیده اند که اگر اصطلاح « فلسفه دین » با اندیشه های ایدئالیستی[هگلی] همراه نمی شد، می توانست عنوانی مناسب برای کتاب یاد شده باشد.(33) پیش از این دو تن نیز برخی از نویسندگان غربی (34)برای نام گذاری آثار خود، از عنوان الهیات فلسفی بهره برده اند.
در فرهنگ اسلامی نیز، تعبیر « کلام فلسفی » پیشینه ای دیرینه دارد؛ چنان که محمدبن اسحاق ندیم ( متوفای 438/385 ق ) کلام معتزلی را که از روش فلسفه مدد می گرفت، کلام فلسفی می نامد.(35)
د) دین پژوهی(دین شناسی)
نویسندگان فارسی زبان در نام گذاری کتاب هایی که با رویکردی واحد، مسائل یاد شده را بررسی می کنند افزون بر اصطلاح های پیش گفته ( فلسفه دین، کلام جدید، الهیات فلسفی و کلام فلسفی ) از واژه هایی چون دین پژوهی ( یا دین شناسی ) نیز بهره می برند.(36) ترکیب اخیر، گاه مترادف با فلسفه دین است و گاه گستره وسیعی دارد که دانش هایی همچون جامعه شناسی دین، روان شناسی دین، فلسفه دین و تاریخ ادیان از شاخه های آن به حساب می آیند. با این همه، این تعبیر که گویا برگرفته از تعبیر religious studies یا the (scientific) study of religion است، چه بسا مفهوم « بررسی مقایسه ای ادیان » را در ذهن می نشاند؛ چنان که تعبیرهای انگلیسی یاد شده نیز بیشتر به همین معنا به کار می روند.(37) به هر حال، رشته « دین پژوهی » در زادگاه اصلی خود متمایز از « فلسفه دین » است؛ هر چند خالی از داد و ستد با آن نیست.(38)(39)
نکته پایانی: چنان که گذشت، شهید مطهری اندیشمندان مسلمان را به« تأسیس » کلام جدید ( اسلامی ) فرامی خواند و مسائلی را در این علم می گنجاند که در فلسفه دین و الهیات مدرن مسیحی مورد بحث نبوده اند. شاید بهتر باشد اندیشمندان مسلمان، پیشینه غربی اصطلاح های یاد شده ( فلسفه دین، کلام جدید، کلام فلسفی، الهیات فلسفی، دین شناسی و دین پژوهی ) را نادیده بگیرند و با توافق یکدیگر، مسائل مورد اهتمام متکلمان مسلمان را در ذیل یکی از آنها ( یا اصطلاحی دیگر ) بگنجانند و از کاربرد اصطلاح های پراکنده ای که سردرگمی مخاطبان را در پی دارد، بپرهیزند.
پی نوشت ها :
* استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، تاریخ دریافت: 1387/11/16، تاریخ پذیرش: 1387/11/24
1. بعضی از نویسندگان با استناد به برخی روایت ها، زمان پیدایش اصطلاح « کلام » را دوران حیات پیامبر اسلام (ع) می دانند. ر.ک: محمد عبدالحلیم، « کلام قدیم »، ترجمه محسن جهانگیری، در تاریخ: تاریخ فلسفه اسلامی، زیر نظر سیدحسین نصر، ج 1، ص 131-133.
2. قاضی عضدالدین ایجی، المواقف، ص 7.
3. چنان که دو تن از پیشوایان فقهی اهل سنت، ابوحنیفه (متوفای 150 ق ) و محمدبن ادریس شافعی ( 150-204 ق )، کتاب اعتقادی خود را « الفقه الاکبر» نامیده اند (ر.ک: علی قاری قادری، شرح الفقه الاکبر للامام ابی حنیفه، محمدبن یسن بن عبداله، الکوکب الازهر شرح الفقه الاکبر للامام الشافعی ). هر چند در درستی انتساب این دو کتاب به ابوحنیفه و شافعی تردیدهایی نیز وجود دارد ( ر.ک: حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج 2، ص 1288،1287؛ علی سامی نشار، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج 1، ص 238.
4. ر.ک: نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصل، ص 1؛ ابن میثم بحرانی، قواعد المرام، ص 20؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج 1، ص 164؛ عبدالرزق لاهیجی، شوارق الالهام، ص 6.
5. این ویژگی در آثاری از قرن چهارم هجری، به چشم می خورد. برای مثال، ر.ک: ابوالحسن اشعری، الابانه عن اصول الدیانه؛ همو، اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع؛ قاضی ابوبکر باقلانی، تمهید الاوائل؛ قاضی عبدالجبار معتزلی، المغنی.
6. عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 30؛ قاضی عضدالدین ایجی، المواقف، ص 8-9؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج 1، ص 164؛ عبدالرحمن بن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 497.
7. ر.ک: محمد عبدالحلیم، « کلام قدیم »، در: تاریخ فلسفه اسلامی، ج 1، ص 133.
8. عبدالرحیم خیاط، الانتصار، ص 39، 94 و 117.
9. ر.ک: محمدبن محمدبن نعمان، مصنفات الشیخ المفید، ج 4، ص 33، 95، 135؛ ابومحمد ابن حزم، الفصل، ج 5، ص 2؛ احمدبن یحیی بن مرتضی، البحر الزخار، المقدمه، ص 99.
10. اشعری این دو نظریه را نیز به اصحاب هشام بن حکم نسبت می دهد و آنها را چنین تعریف می کند: طفره آن است که جسم از جایگاه نخستین خود، بدون گذر از مکان دوم، به نقطه سوم رود؛ نیز مقصود از مداخله آن است که دو جسم لطیف در مکان و حیزی یگانه قرار گیرند ( ابو الحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 60- 61 ).
11. عبدالقاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ص 79.
12. همان، ص 42؛ ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 60-61 و 331.
13. علی سامی نشار، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج 2، ص 172، 196.
14. به گفته برخی از این مخالفان: « من طلب الدین بالکلام تزندق » ( ر.ک: جلال الدین سیوطی، صون المنطق و الکلام عن فن المنطق و الکلام، ص 57 ). به هر حال، نه تنها منطق و فلسفه یونانی، که دانش کلام نیز از طعن های مخالفان در امان نبوده است و در این موضوع، کتاب هایی نیز به نگارش درآمده است. برای نمونه، افزون بر منبع پیشین، می توان از دو کتاب زیر یاد کرد: خواجه عبداله انصاری، ذم الکلام و اهله؛ ابوالفضل المقری، احادیث فی ذم الکلام و اهله.
15. مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، بخش کلام، ص 55.
16. همان، ص 58.
17. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 524.
18. این سلسله درس ها در چهار نوبت ( در سال های 1821، 1824، 1827 و 1831 ) و در دانشگاه برلین ایراد شده اند.
ر.ک: Peter C.Hodgson (ed.)، Hegel Lectures on the Philosophy of Religion , V1 ,p83.
19.Philosophical thinking about religion in john Hick , philosophy of Religion , p 1.
20. برخی اساساً به جای اصطلاح Philosophy of Religion از تعبیر Philosophic Study of Religion استفاده کرده اند. ر.ک: William Ernest Hocking , Meaning of God in Human Experience(A philosophic Study of Religion).
21. Brightman , A Philosophy of Religion , p viii Hick , Philosophy of Religion. p 1-2
22. Kessler(ed) , Philosophy of Religion , p xv.
23. (ر.ک: دیوید مایکل پیلین، مبانی فلسفه دین، 18؛ اچ جی هوبلینگ، « مفاهیم و مسائل فلسفه دین »، در: قبسات، ش 2، ص 68-70؛ صادق لاریجانی، « تأملی در کلام جدید »، در: اندیشه حوزه، ش 5، ص 102؛ Smith(ed) , The HarperCollins Dictionary of Religion , p 899.
24. ر.ک: مایکل پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ص 463-475.
25. Philosophy of religion... is the highest stage or form of theology ». D.S. Adam , Theology in: James Hastings(ed) , Encyclopedia of Religion and »Ethics , V.12,p 299.
26.در یکی از سخنرانی های سیداحمد خان هندی (1817-1898 م ) نیز چنین آمده است: « امروز ما به کلام جدیدی نیاز داریم که با یاری آن بتوانیم یا بطلان علم جدید را اثبات کنیم،... یا نشان دهیم که این تعالیم منطبق بر مراتب ایمان اسلامی است ». ( میان محمد شریف (ویراستار)، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه گروهی از مترجمان، ج 4، ص 202
27. مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص 37-39.
28. See: Gerrish , Schleiermacher , Friedrich in: Mircea Eliade (ed) , The Encyclopedia of Religion , V13 , pl 08.
29. See: Ford ( ed ) , The Modern Theologians , p 4.
30. چنان که ابن خلدون (732-808 ق) میان طریقه متکلمان متقدم و متأخر و مسائل طرح شده از سوی آنان تفاوت می نهد.(ر.ک: تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 497-499).
31. در این موضوع، مقالات متعددی در منبع زیر آمده است: علی اوجبی(گرد آورنده )، کلام جدید در گذر اندیشه ها، همچنین، ر.ک: William Nicholls , Systematic and Philosophical Theology , p 17.
32. این اصطلاح گاه - همانند الهیات طبیعی (عقلی) - به دانشی اشاره دارد که هدف آن کندوکاو درباره وجود خداوند با تکیه بر براهین فلسفی است (ر.ک: لئو الدرز، الهیات فلسفی توماس آکوئیناس، ترجمه شهاب الدین عباسی، ص 21 و 71 ).
33. Flew & Macintyre , New Essays in Philosophical Theology. p x.
34. همچون فیلسوف و متکلم انگلیسی، تننت (Frederick Robert Tennant )(م1866-1957). جلد نخست کتاب وی در سال 1928 منتشر شده است.
35. محمدبن اسحاق ندیم، الفهرست، ص 206.
36. برخی از آثار فارسی که در نام گذاری آنها از اصطلاح « فلسفه دین » یا عناوین مشابه استفاده شده است، عبارتند از: محمد حسین زاده، فلسفه دین؛ احمد بهشتی، فلسفه دین؛ محمد تقی جعفری، فلسفه دین؛ مرتضی فتحی زاده ( گردآورنده و مترجم )، جستارهایی در فلسفه دین ( مجموعه مقالات )؛ ابوالقاسم فنایی، درآمدی بر فلسفه دین و کلام جدید؛ هادی صادقی، کلام جدید؛ عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید؛محمد محمدرضایی و دیگران،جستارهایی در کلام جدید؛مهدی هادوی تهرانی، جستارهایی در کلام جدید؛احد فرامرز قراملکی، هندسه معرفتی کلام جدید؛ محمدحسن قدردان قراملکی، کلام فلسفی؛ ابراهیم سلطانی و احمد نراقی ( گردآورندگان و مترجمان )، کلام فلسفه ( مجموعه مقالات )؛ محمد محمدرضایی، الهیات فلسفی؛ عبداله جوادی آملی، دین شناسی؛ محمد حسین زاده، دین شناسی؛ بهاء الدین خرمشاهی ( گردآورنده و مترجم )، دین پژوهی ( مجموعه مقالات ).
37. Sharpe , Comparative Religion in: Mircea Eliade (ed) , The Encyclopedia of Religion , v 3 , p 580.
38. Kessler(ed) , Philosophy of Religion , p xix
39. برای آشنایی بیشتر با رشته « دین پژوهی » ر.ک: سیمور کین و اریک شارپ، « دین پژوهی » درس: دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، ج 1، ص 115-198.
منابع
1. نهج البلاغه، ترجمه: سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چهارم، 1372 ش.
2. ابن مرتضی، احمدبن یحیی، طبقات المعتزله، بیروت، دارالمنتظر، الثانیه، 1409 ق.
3. ابن حزم الاندلسی، ابو محمد علی، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، مصر، المطبعه الادبیه، 1317 ق.
4. ابن حنبل، احمد، مسند احمدبن حنبل، « بی جا »، « بی نا »، « بی تا ».
5. ابن خلدون، عبدالرحمان، تاریخ ابن خلدون، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1413 ق.
6. ابن قتیبه الدینوری، عبداله بن مسلم، الامامه و السیاسه، قم، منشورات الشریف الرضی، 1363 ش.
7. -----، عبداله بن مسلم، المعارف، تصحیح: محمد اسماعیل عبداله الصاوی، مصر، المطبعه الاسلامیه، 1353 ق.
8. ابن کثیر الدمشقی، اسماعیل، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التاریخ العربی، 1413 ق.
9. ابن مرتضی، احمد بن یحیی، البحر الزخار الجامع لمذاهب علماء الامصار، صنعاء دارالحکمه الیمانیه، 1409 ق.
10. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، تهران، انتشارات مروی، 1350 ش.
11. ابن یسن بن عبداله، محمد، الکوکب الازهر شرح الفقه الاکبر للامام الشافعی، بغداد، مکتبه الفکر العربی، 1986 م.
12. اشعری، ابوالحسن علی بن اسماعیل، الابانه عن اصول الدیانه، تحقیق: فوقیه حسین محمود، قاهره، دارالانصار، 1397 ق.
13. -----، اللمع فی الرد علی اهل الزیغ و البدع، تصحیح: حموده غرابه، قاهره، المکتبه الازهریه للتراث، « بی تا ».
14. -----، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، تصحیح: هلموت ریتر، ویسبادن(آلمان)، النشرات الاسلامیه، الثالثه، 1400 ق.
15. الدرز، لئو، الهیات فلسفی توماس آکوئیناس، ترجمه: شهاب الدین عباسی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381 ش.
16. انصاری الهروی، ابواسماعیل عبداله بن محمد، ذم الکلام و اهله، تحقیق: ابوجابر الانصاری، المدینه النبویه، مکتبه الغرباء الاثریه، 1419 ق.
17. اوجبی، علی ( گردآورنده )، کلام جدید در گذر اندیشه ها، تهران، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر، 1375 ش.
18. ایجی، قاضی عضدالدین عبدالرحمان بن احمد، المواقف فی علم الکلام، بیروت، عالم الکتب، « بی تا ».
19. باقلانی، قاضی ابوبکر محمدبن الطیب، تمهید الاوائل و تلخیص الدلائل، تحقیق: عمادالدین احمد حیدر، بیروت، مؤسسه الکتب الثالثه، 1414 ق.
20. بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، مطبعه مهر، 1398 ق.
21. بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، تصحیح محمد زاهد الکوثری، مصر، نشر الثقافه الاسلامیه، 1367 ق.
22. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه: احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، سوم، 1379 ش.
23. پیلین، دیوید، مبانی فلسفه دین، ترجمه گروهی از مترجمان، ویرایش: سیدمحمود موسوی، قم، بوستان کتاب، 1383 ش.
24. تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تحقیق: عبدالرحمان عمیره، قم، منشورات الشریف الرضی، 1409 ق.
25. جرجانی، السید الشریف علی بن محمد، شرح المواقف، قم، منشورات الشریف الرضی، 1412 ق.
26. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الضنون عن اسامی الکتب و الفنون،، بیروت، دارالفکر، 1410 ق.
27. خیاط، ابوالحسین عبدالرحیم بن محمد، الانتصار و الرد علی ابن الراوندی الملحد، تحقیق: محمد حجازی، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، 1988 م.
28. سامی نشار، علی، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، قاهره، دارالمعارف، التاسعه، 1995 م.
29. سجستانی، ابو داود سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، تحقیق: محمد محی الدین عبدالحمید، بیروت، دارالفکر، « بی تا ».
30. سیدمرتضی، علی بن الحسین، انقاذ البشر من الجبر و القدر، تصحیح: علی الخاقانی النجفی، النجف، مطبعه الراعی، 1354 ق.
31. سیوطی، جلال الدین، صون المنطق و الکلام عن فن المنطق الکلام، تعلیق: علی سامی النشار، مکه المکرمه، عباس احمد الباز « بی تا ».
32. شبلی نعمانی، تاریخ علم کلام، ترجمه: محمد تقی فخر داعی گیلانی، تهران، چاپ رنگین، 1328 ش.
33. شریف، میان محمد(ویراستار)، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1370 ش.
34. شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق: محمد سید کیلانی، بیروت، دارالمعرفه، الثانیه، 1395 ق.
35. صدوق، شیخ محمد بن علی بن بابویه، التوحید، تصحیح: سیدهاشم حسینی طهرانی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، الرابعه، 1415 ق.
36. طوسی، نصیرالدین محمد، تلخیص المحصل ( نقد المحصل )، بیروت، دارالاضواء الثانیه، 1405 ق.
37. عبدالحلیم، محمد،« کلام قدیم » ترجمه: محسن جهانگیری، در: تاریخ فلسفه اسلامی، ج 1، زیر نظر سیدحسین نصر و الیور لیمن، تهران، انتشارات حکمت، 1383 ش.
38. قاری القادری، علی، شرح الفقه الاکبر للامام ابی حنیفه، استانبول، مطبعه عثمانیه، 1304 ق.
39. قاضی عبدالجبار بن احمد الاسدآبادی، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، قاهره، الدار المصریه و دارالکتب، 1380 ق.
40. کین، سیمور و اریک شارپ، « دین پژوهی »، در: دین پژوهی، ترجمه: بهاء الدین خرمشاهی، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1372 ش.
41. لاریجانی، صادق، « تأملی در کلام جدید »، در: اندیشه حوزه، ش 5، تابستان 1375 ش.
42. لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، تهران، مکتبه الفارابی، 1401 ق.
43. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، الثانیه، 1403 ق.
44. مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، سیزدهم، 1379 ش.
45. -----، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، « بی تا ».
46. مفید، شیخ محمدبن محمدبن النعمان، مصنفات الشیخ المفید، قم، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق.
47. مقری، ابوالفضل عبدالرحمان بن احمد، احادیث فی ذم الکلام و اهله، تحقیق: ناصر بن عبدالرحمان، الریاض، داراطلس، 1417 ق.
48. نوبختی، الحسن بن موسی، فرق الشیعه، النجف، المطبعه الحیدریه، 1355 ق.
49. هوبلینگ، اچ جی، « مفاهیم و مسائل فلسفه دین »، ترجمه: حمیدرضا آیت الهی، در: قبسات، ش 2، زمستان 1375 ش.
50. Adam , D.S., Theology in: James Hastings (ed) , Encyclopedia of Religion and Ethics , V. 12. pp 293-300.
51. Brightman , Edgar Sheffield. A philosophy of Religion , New York: Prentice-Hall , 1940.
52. Flew. Antony & Alasdair Maclntyre(eds) , New Essays in Philosophical Theology , New York: The Macmillan Company , 1955.
53. Ford , David F. (ed) , The Modern Theologians , Oxford: Blackwell , 1997.
54. Gerrish , B. A., Schleiermacher , Friedrich in: Mircea Eliade(ed) , The Encyclopedia of Religion (New York: Macmillan , 1993) V13 , pp 108-113.
55. Hick. John H., Philosophy of Religion , New Jersy: Prentice Hall , 4th edition , 1990.
56. Hocking , William Ernest , Meaning of God in Human Experience ( A philosophic Study of Religion ) , New Haven: Yale University press , 1912.
57. Hodgson , Peter C.(ed) , Hegel Lectures on the Philosophy of Religion , trans. by R. F. Brown , et al T Berkeley: University of California Press , 1984.
58. Kessler , Gary E. (ed) , philosophy of Religion , Belmint: Wadsworth publishing Company , 1999.
59. Nicholls , William , Systematic and Philosophical Theology , USA: Penguin Books , 1969.
60. Sharpe , Eric J., Comparative Religion in: Mircea Eliade (ed) , The Encyclopedia of Religion ( New York: Macmillan , 1993 ) V 3 , pp 578-580.
61. Smith , Jonathan Z.(ed) , The HarperCollins Dictionary of Religion , New York: HarperSanFrancisco , 1995.
فصل نامه معارف عقلی شماره 11
/ج