نخست اجازه دهید داستانی از دوران کودکی را تعریف کنم که داستان غمانگیز این روزهای بازار خودرویی ما است! اگر خاطرتان باشد داستان معروفی بود به نام لباس جدید پادشاه، داستان پادشاهی که قصد داشت برخلاف روند عادی جامعه لباسی بپوشد که همگی از تعجب دست بر دهان مانده و او را تحسین کنند. در نهایت دو خیاط زیرک (از قضا از پاریس!) او را فریب میدهند و او را جامهای نامرئی میپوشانند و میگویند که این زیباترین لباس دنیا است و اگر احمق نباشی میتوانی لباس را ببینی! و این شد که پادشاه ساده به دلیل اینکه نشان دهد احمق نیست، با برهنگی و البته غروری توخالی به جامعه رفت و فکر میکرد که کار درستی کرده و هیچکس حتی جرات اعتراض هم نداشت که حقیقت را به پادشاه بگوید که او برهنه است اما در نهایت تنها بچهای کوچک از حماقت او خندهاش گرفت و با مسخره کردن پادشاه او را برهنه خطاب کرد و پادشاه از قانون احمقانهای که دو فریبکار وضع کرده بودند به خود آمد و فهمید که تمام این مدت نه تنها لباس زیبایی بر تن نداشته، بلکه با قانون مسخرهای خود را به سخره گرفته است! قوانینی که به نظر میرسد در همین حد برهنه و خندهدار، بر واردات خودروهای روز دنیا به بازار عقب افتاده خودرویی کشور حکمفرما شده و اخیراً امید 5 درصدی سالیانه کم شدن تعرفه واردات خودرو نه تنها نقش بر آب شده بلکه سد بزرگی بر سر رود بیجان واردات تکنولوژی روز دنیا ساخته شده که باعث شده چند سالی را در چند ماه با سرعت تسلا رودستر(!) به عقب باز گردیم و دلالان روی گرانی احمقانهای موج سواری که نه، سونامی سواری کنند!
نزد منِ ماشین باز قدیمی، نه سود 9 نفری که سود کلانی را به جیب زدهاند دیگر اهمیت دارد (این موضوع در حد شایعه است و اثبات نشده)، نه پرایدی که معلوم نیست تا چند دهه دیگر مهمان خیابانهای ما است و نه نتیجه تست تصادف سمند! برای منِ رعیت که متاسفانه ژنِ مناسبی هم ندارد، تنها امید به داشتن یکی از خودروهایی مهم بود که همواره تنها عکس آنها را در سایتها میدیدم! که آن امید هم متاسفانه حدود 6 ماه به هوا رفت و بعد از آن با نیسان آبی از روی آن بیرحمانه رد شدند! نیسان آبی که برخلاف قوانین جدید خودروهای هیبریدی، در تمامی سرعتها از سوختهای فسیلی استفاده میکند و امیدهای ما به داشتن یک خودروی معمولی به عنوان خودرویی مثلاً لوکس همانند رنگ زشت خود، جاودانه نابود کرد! داشتن خودروسازی هم گویا برای ما ماشین بازها حکم نفتی را پیدا کرده که هر چه میکشیم از آن است! کاش اصلاً خودروسازی نداشتیم و همانند همه خلایق خدا در این کره خاکی از این چهارچرخهای زیباروی مدرن با قیمت مناسب استفاده میکردیم!
من به عنوان یک فرزند ایران زمین، کاملاً شرایط سخت کشور، فشارهای بینالمللی و کمبود شغل و ارز را درک میکنم، اما کاش، ایکاش، یکبار هم که شده، یک مسئول برای یکبار، از منِ کارشناس برای واردات و صنعت خودرو مشاورهای بگیرد! حتی برای اینکه دل من را خوش کند! تا شاید به او بگویم که خودروی بالای 2500 سیسی لزوماً لوکس نیست! تا شاید بگویم که میزان دیاکسیدکربن تولیدی پورشه لوکس ملعون و نفرین شده، از خودروهای ملی کمتر است! تا شاید بگویم که هیچ کجای دنیا اجازه پیشخرید بلندمدت را بدون دیدن خودرو و قیمت نامعلوم نمیدهند! تا شاید فریاد بزنم که برای یکبار هم که شده، این خودروسازی لوس کشور را با دنیای واقعی و رقبای جدی روبرو کنید تا متوجه شوید که چگونه بخش خصوصی داخلی میتواند خودرویی شایسته مردم تولید کند. امید به آن روزی که کودک داستان این صنعت روزی بازیگوشی کند و مسئولی را بیدار کند و تصمیمی گرفته شود تا شاید نوادگان ما دیگر خاطرهای از پراید سفید و نیسان آبی نداشته باشند و لااقل خودروهای مدرنی که در سایتها میبینند را در خیابان نیز لمس کنند! با شرایط جدید واردات خودرو، شاید تنها راه حل این روزهای امثال من، بغض و افسردگی است و شاید بهتر باشد دنبال عشق دیگری جز خودرو بگردیم، که این صنعت نفرین شده گویا قرار نیست در طول حیات ما روی خوشی نشان دهد!