ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

حضرت زینب

من آن موقع می دانستم شهید شده؛ بعد جواب داد که: خواهرم اصلا نگران نباش، من خیلی جایم خوب است. از آن شب دیگر من خوابی ازش ندیدم. الان اگر بتوانم ببینمش هیچی بهش نمی گویم، فقط بغلش می کنم.
من و خواهرم را خیلی نصیحت می کرد؛ چه در مورد نماز چه در مورد حجاب؛ من همان موقع بود که فهمیدم واقعا آن طوری مثل بقیه برادرهایم نبود، رفتارش خاص بود، خیلی با بقیه برادرهایم فرق می کرد.
هر چه به این آقا التماس کردم، گفتند نه، به ما اجازه نداده‌اند شهید را ببینید. این دوباره من را آتش می زد و نگرانم می کرد که شاید سر احمد من را هم مثل شهید حججی بریده‌اند؛ چه اتفاقی برای پسرم افتاده؟
هر چه به این آقا التماس کردم، گفتند نه، به ما اجازه نداده‌اند شهید را ببینید. این دوباره من را آتش می زد و نگرانم می کرد که شاید سر احمد من را هم مثل شهید حججی بریده‌اند؛ چه اتفاقی برای پسرم افتاده؟
خیلی دلشوره داشتم، یک طورهایی بودم، خدا می داند خود حضرت زهرا کمکم کرد. فقط ذکرم یا حضرت زهرا بود؛ دعایم دعای توسل به چهارده معصوم بود. سه روز که رد شد، زنگ زد.
پیشخوان