ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

سپاه-قدس

آمد و آیه‌ای را هم خواند، چون حافظ کل قرآن هم بود. آیه‌ای را خواند و گفت، «وقتی می‌خواهی حدود خدا را جاری کنی، از هیچ چیزی نباید بترسی.» یعنی در عین رقیق القلبی خیلی شجاع بود.
در سادات بودن من نقشی نداشتم. اما برای حاجی شدن زحمت کشیدم و امر خدا را اطاعت کردم. می‌خواهم یادآوری بشود که من این تکلیف را انجام دادم. باید بروم دنبال بقیه سفارش های خدا.
دختر شما گوشه‌ای در مسجد نشسته بود و با خانم من صحبت کرد و مشکلش را گفت. خانم من هم آمد و به من گفت و ما هم آوردیمش و دودستی تقدیم شما کردیم. خودش هم گفته که می‌خواهم بروم خانه پیش پدرم، ولی می‌ترسم!
حاج حمید تقوی‌فر، همیشه می‌گفت: من از هیچ‌کس جز خدا نمی‌ترسم. چیزی ندارم که بخواهم بترسم. همیشه براساس خواست خدا عمل کرده‌ام.
حاج حمید سه برگه مخصوص برای من نوشته بود که من سه تایی را کنار هم گذاشتم و از بالای آن عکس انداختم. چون نوشته بود محرمانه، فقط همسرم بخواند.
می‌گفتم با من حرف نزن. می‌خواهم بخوابم. باز یک سئوال دیگر می‌پرسید. می‌گفتم تو را به خدا با من حرف نزن. می‌پرسید چرا؟ می‌گفتم جوابت را که بدهم، مغزم هوشیار می‌شود و دیگر خوابم نمی‌برد. می‌گفت چه بهتر.
دومین نشست محفل ادبی کتابخانه ملّی با میزبانی شاعران و نویسندگان پیشکسوت و جوان برگزار شد.
سازندگان سریال سقوط حاضر نیستند، کپشنی که ذبح واقعیت در متن سریال را تطهیر می‌کند و شهید سلیمانی را نماد واقعی «زن، زندگی، آزادی» در کشور عراق توصیف می‌کند، حتی به اندازه یک ثانیه نشان دهند.
یک هلیکوپتر آمد بالای هتل ما و یک امریکائی آمد پائین. یکی از خانم‌ها رفته بود روی پشت‌بام لباس پهن کند که جیغ زد و آمد پائین و گفت یک هلیکوپتر بالای پشت بام هتل هست و یک نفر دارد می‌آید پایین!
در اتوبوس کسی که کنار من نشست دختری بود که خیلی ظاهر و حرکاتش برایم عجیب بود. یک‌جور آرایش مشکی و تیره کرده بود و از من سئوال کرد که ایلام می‌روی کسی را آنجا داری؟....
پیشخوان