عراقی-ها

برادرش حسین موافق نبود گفت: «تو هنوز تجربه زیادی نداری تا همین حدی که کمک فکری می‌دی فعلاً کافیه. صبر کن تجربه ات بیشتر شه بعد برو.»

به لطف پروردگار متعال با سرعت بالا و ارتفاع پایین به نزدیکی پل رسیدیم و وقتی من فاصله نیم مایل را در رادیو برای جناب اسکندری خواندم ایشان گفتند: «دیدم! دارمش!»...

بومیان خوزستان در خوزستان ملک و زمین نمی‌خرند چراکه دیگر زمینی نیست و اراضی مرغوب از سوی خارجی‌ها خریداری شده و اگر هم باشد قیمت آن به شدت افزایش پیدا کرده، چراکه تقاضای خارجی‌ها قیمت‌ها را بالا برده‌است.

آقای غلامی دارد حرف می‌زند که صدای رادیو قطع می‌شود. هم من و هم آقای غلامی برمی‌گردیم به طرف رادیو. صدای آژیر بالا می‌رود. صدای گوینده را می‌شنویم. آژیری که می‌شنوید علامت وضعیت...باید برویم...

حالا برخی عراقی‌ها نه تنها از فغانی، بلکه از تیم ملی ایران هم خشم گین هستند؛ ابتدا کامنت‌های توهین‌آمیز در صفحه اینستاگرام فغانی، سپس منتشر کردن اطلاعات شخصی و حالا هم دیوارنوشته‌ای علیه او.

هر چه هم به نیروی قدس می‌گفت، می‌گفتند مشکل درست می‌شود و نباید بروی. آمد و این ترفند را زد و درخواست بازنشستگی داد. خیلی هم طول کشید تا قبول کردند.

شهید نصیری قدرت تربیت دشمن را داشت و می‌توانست او را تبدیل به یک دوست کند و این خصوصیت کمی نیست. شهید نصیری در لشکر بدر، رئیس ستاد بودند و با عراقی‌ها صحبت می‌کردند.