از اوایل دهه چهل در آبادان بودیم با چهار بچه قد و نیم قد . دو پسر و دو دختر . جوان بودیم و سرگرم کار . به گذشت زمان و گرمی و شرجی هوا و گرد و غبار آبادان اهمیتی نمی دادیم . اردیبهشت پنجاه و هشت پسرم محمدعلی به قصد ادامه تحصیل به آلمان رفت، که جنگ شروع شد .