خواندنی ها برچسب :

کارایی-ادبیات-در-نقد-شرایط-جامعه

محمدجواد جزینی می‌گوید: سیاست‌مداران هم قائل‌اند که بسیاری از دستاوردها و تحولات سیاسی از تحولات فرهنگی و بعضا کتاب اتفاق می‌افتد، اما این راه عملا بسته بوده و امکان گسترش آن وجود نداشته است.
طیبه گوهری می‌گوید اگر دانشگاه از ادبیات معاصر روبرمی‌گرداند و سیاستمداران تاب عتاب نویسنده را ندارند به‌دلیل قدرت نقادی و تاثیر ادبیات است.
محمد قاسم‌زاده می‌گوید: نویسندگان به جاهایی سر می‌زنند که مورخان و جامعه‌شناسان نمی‌توانند سر بزنند.
علی‌اکبر والایی می‌گوید: در تمام انقلاب‌ها و تحول‌های اجتماعی که در دنیا رخ داده است، پس از ریشه‌یابی، در انتها ردپای ادبیات دیده می‌شود.
مشیت علایی می‌گوید: من از این نظر خیلی خوش‌بین نیستم که بگویم جریان انتقادی و آثار این نویسندگان می‌تواند خیلی منشأ اثر باشد، هرچند که دولت‌ها همیشه از همین اندازه هم در وحشت بوده‌ و سعی کرده‌اند برای‌شان مانع ایجاد کنند.
مجتبی ویسی با بیان این‌که فضای ادبی ما مسموم است می‌گوید: محفل‌ها و باندهایی تشکیل شده که آثار خوب را به حاشیه می‌راند.
محمد حسینی با بیان این‌که ادبیات به حاشیه رانده شده است، می‌گوید: در وضعیت جامعه ما ادبیات از عهده وظیفه‌اش که نقد شرایط جامعه است برنمی‌آید.
علیرضا محمودی‌ ایرانمهر می‌گوید: برخلاف برخی دوستان که گمان می‌کنند محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی مانع نقد کردن جامعه توسط ادبیات است، من گمان می‌کنم بیشتر خود ماهیت ادبیات است که مانع می‌شود؛ چون ادبیات ابزار خوبی برای نقد اجتماعی در کوتاه‌مدت نیست.
علیرضا محمودی‌ ایرانمهر می‌گوید: برخلاف برخی دوستان که گمان می‌کنند محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی مانع نقد کردن جامعه توسط ادبیات است، من گمان می‌کنم بیشتر خود ماهیت ادبیات است که مانع می‌شود؛ چون ادبیات ابزار خوبی برای نقد اجتماعی در کوتاه‌مدت نیست.
هادی تقی‌زاده می‌گوید: به‌قول کافکا نویسنده‌ها زخم‌ها را درمان نمی‌کنند؛ زخم‌ها را نشان می‌دهند، و این نشان دادن باعث می‌شود که در سیستم‌های حکومتی به شکلی این نگاه نویسنده برای‌شان جالب و جذاب نباشد و به نوعی با آن درگیر شوند.