ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

کتک

سال 1350، در کلاس دوم ابتدایی درس می خواندم، مدیری بسیار سخت گیر و خشن داشتیم. حرف اول و آخرش کتک بود، آن هم با زدن چوب در کف و پشت دست. برای آنکه بچه ها بیشتر درس بخوانند، ساعات تعطیلی و پس از مدرسه هم کسی حق ندارد از خانه خارج شود و بازی کند. خودش از شهر آمده بود و چون فاصله شهر با روستا زیاد بود، ایام هفته را همان جا می ماند.
هیچ کس دوست ندارد فرزندش مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، به خصوص توسط سایر کودکان. متأسفانه، قلدری و دعوا بین کودکان امری رایج است. در حالی که شما نمی‌توانید به طور کامل از قرار گرفتن کودکتان در معرض چنین موقعیت‌هایی جلوگیری کنید، اما کار‌هایی وجود دارد که می‌توانید برای کاهش خطر و کمک به فرزندتان در صورت وقوع قلدری انجام دهید.
روز گذشته ساعت 17 در تهران یک بازی بین تیم‌های آرمان آفرینان و اتحاد ستارگان در رده جوانان در دسته دو برگزار می‌شود
خاطره 2بار کتک‌کاری الهام مختاری، ورزشکار باسابقه رشته‌های رزمی، با مردان، در تاک‌شوی "ای کاش":یک بار 2مرد نقشه کشیده بودند از من دزدی کنند. با چوب زدند پشت گردنم و از دهانم خون می‌آمد. بار دیگر هم پسری می‌خواست به زور، دختری را سوار ماشینش کند. با قفل فرمان زدمش و خونین و مالین، روی زمین افتاد!
در جریان دیدار فیلادلفیا فلایرز و نیویورک رینجرز مسابقات NHL آمریکا دو بازیکن دعوای سختی با یکدیگر کردند.
فیلمی در فضای مجازی در ارتباط با کتک زدن یک کودک توسط مربی مرکز نگهداری کودکان سلمان منتشر شده است که امروز مربی که اقدام به این کار کرده بود با دستور قضایی توسط دادسرای ناحیه یک تهران بازداشت شد.
پرخاشگری به هر نوع رفتاری گفته می‌شود که به دیگران به صورت فیزیکی و یا کلامی آسیب برساند. پرخاشگری در کودکان رایج است و می‌توان گفت که بخشی از رشد طبیعی آنها است. در واقع با پرخاشگری آنها خشم و نارضایتی
اکبر مرد بدخلقی بود و مدام ما را اذیت می‌کرد و با هر بهانه‌ای کتک‌مان می‌زد. من در تمام طول این سال‌ها سعی کردم صبوری کنم، اما تحمل کتک خوردن دخترانم را نداشتم. همسر اولش هم به‌خاطر همین بد رفتاری‌هایش از او جدا شده بود.
بعد از چند دقیقه هم آن زن آمد و خواهرش را برد. آن اطراف مردی کمی دورتر ایستاده بود و خیلی مشکوک نگاه می‌کرد. من قیافه آن مرد را به یاد ندارم، اما مطمئنم که داشت زن جوان را می‌پایید.
به آشپزخانه رفت و چاقو برداشت و با چاقو به من حمله کرد. من چاقو را از او گرفتم، شوهرم روی مبل افتاد، شال را دور دهانش پیچیدم که دیگر نتواند بلند شود و من را بزند. یک‌دفعه دیدم سیاه شد.
پیشخوان