خواندنی ها برچسب :

تشییع-شهید-مدافع-حرم

آن زمان که طرف ایران آمده بود، خودش گفت که 36 سالَم است؛ می خواست ایران برود، حتی این شوخی را کرد که آدم که چهل ساله شد پیر می شود؛ می‌گفتم چرا؟ می‌گفت خب آدم که چهل ساله شد، پیر می شود دیگر.
آن زمان که طرف ایران آمده بود، خودش گفت که 36 سالَم است؛ می خواست ایران برود، حتی این شوخی را کرد که آدم که چهل ساله شد پیر می شود؛ می‌گفتم چرا؟ می‌گفت خب آدم که چهل ساله شد، پیر می شود دیگر.
شهید در سردخانه تهران بودند و از تهران آوردند اصفهان. خود سپاهی‌ها از تهران آوردند به اصفهان. چون سر نداشتند اصلا ما را نشان ندادند. یک دستش نبود و سرش هم نبود.
شهید در سردخانه تهران بودند و از تهران آوردند اصفهان. خود سپاهی‌ها از تهران آوردند به اصفهان. چون سر نداشتند اصلا ما را نشان ندادند. یک دستش نبود و سرش هم نبود.
شهید در سردخانه تهران بودند و از تهران آوردند اصفهان. خود سپاهی‌ها از تهران آوردند به اصفهان. چون سر نداشتند اصلا ما را نشان ندادند. یک دستش نبود و سرش هم نبود.
تماس گرفتیم و گفتیم حسین! ماشینت از قرعه در آمد. گفتش که نه، آن ماشین مال من نیست، من اصلا سوار آن ماشین نمی شوم، شما بلند شوید بروید همدان.
سال اول رفت کربلا و از کربلا که آمد گفت من می روم سوریه. فقط من سوریه می روم. گفتم نمی خواهد بروی! گفت من با امام حسین عهد کردم بروم خدمت حضرت رقیه و حضرت زینب.
زنگ زدند و گفتند جواب دی ان ای آمده، همین. سر بسته حرف می زدند. چیز دیگری اضافه نکردند. چون روز قبلش من اسم بابام را در اینترنت و در گروه‌های تلگرام دیده بودم که نوشته بودند تشییعش فرداست!
زنگ زدند و گفتند جواب دی ان ای آمده، همین. سر بسته حرف می زدند. چیز دیگری اضافه نکردند. چون روز قبلش من اسم بابام را در اینترنت و در گروه‌های تلگرام دیده بودم که نوشته بودند تشییعش فرداست!
زنگ زدند و گفتند جواب دی ان ای آمده، همین. سر بسته حرف می زدند. چیز دیگری اضافه نکردند. چون روز قبلش من اسم بابام را در اینترنت و در گروه‌های تلگرام دیده بودم که نوشته بودند تشییعش فرداست!
پیشخوان