ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

تفسیر-حکیم-جلد-هشتم

امام موحدان، مولاى متقیان روزى از راهى عبور مى کرد، زن نیازمندى را دید که فرزندانش از شدت گرسنگى مى گریستند و او آنان را براى آرام کردن سرگرم کرده بود، از جمله دیگى پر از آب را روى آتش گذاشته بود تا طفلان تصور کنند براى آنان مشغول غذا پختن است، امام پس از مشاهده این وضعیت به همراه قنبر شتابان به خانه رفت و ظرف خرمائى را با کیسه اى آرد و مقدارى روغ ...
إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‌ إِثْماً عَظِیماً
 اسماعیل فرزند امام ششم سرمایه‌ای در اختیار داشت، مردی از قریش برای کسب و کار می‌خواست به یمن برود، اسماعیل به حضرت صادق گفت: پدر فلانی قصد یمن دارد و من این مقدار پول در اختیار دارم نظر دارید که من آن را به او بپردازم تا جنسی از یمن برایم خریداری کند؟ حضرت فرمود: پسرم به تو خبر نرسید که او شراب‌خوار است؟ اسماعیل گفت: مردم چنین ...
کسب و تجارت و هر کار و حرفه‌اى که افراد انسان به آن بپردازند، از نظر وضعیت کسى که آن کار را شغل خود قرار داده است، و نیز از جهت نوع آن کار و خدمت ممکن است یکى از پنج صورت را داشته باشد.
إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‌ إِثْماً عَظِیماً
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِی سَبِیلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِک ...
 اسماعیل فرزند امام ششم سرمایه‌ای در اختیار داشت، مردی از قریش برای کسب و کار می‌خواست به یمن برود، اسماعیل به حضرت صادق گفت: پدر فلانی قصد یمن دارد و من این مقدار پول در اختیار دارم نظر دارید که من آن را به او بپردازم تا جنسی از یمن برایم خریداری کند؟ حضرت فرمود: پسرم به تو خبر نرسید که او شراب‌خوار است؟ اسماعیل گفت: مردم چنین ...
.. آنچه درباره حکمت شرور و مصائب گفته شد، در خصوص افراد آگاهى است که پیام خداوند به آنان رسیده و حجت بر آنان تمام شده است.
 اسماعیل فرزند امام ششم سرمایه‌ای در اختیار داشت، مردی از قریش برای کسب و کار می‌خواست به یمن برود، اسماعیل به حضرت صادق گفت: پدر فلانی قصد یمن دارد و من این مقدار پول در اختیار دارم نظر دارید که من آن را به او بپردازم تا جنسی از یمن برایم خریداری کند؟ حضرت فرمود: پسرم به تو خبر نرسید که او شراب‌خوار است؟ اسماعیل گفت: مردم چنین ...
امام موحدان، مولاى متقیان روزى از راهى عبور مى کرد، زن نیازمندى را دید که فرزندانش از شدت گرسنگى مى گریستند و او آنان را براى آرام کردن سرگرم کرده بود، از جمله دیگى پر از آب را روى آتش گذاشته بود تا طفلان تصور کنند براى آنان مشغول غذا پختن است، امام پس از مشاهده این وضعیت به همراه قنبر شتابان به خانه رفت و ظرف خرمائى را با کیسه اى آرد و مقدارى روغ ...
پیشخوان