خواندنی ها برچسب :

تفسیر-حکیم،-ج‏5

حضرت جواد الائمه علیه السلام با وجود کمى سن در علم و بردبارى و فصاحت بیان و عبادت خالصانه و سایر فضائل اخلاقى بى‌ نظیر بودند، استعدادى شگرف و زبانى بلیغ و رسا داشتند و مسائل علمى را بالبداهه پاسخ مى‌ فرمودند و به نظافت تن و لباس چون اجداد طاهرینش توجه بسیارى مى‌ فرمودند.
ابوشاکر مردى دهرى مسلک و منکر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدایت کن و دلیلى استوار و واضع بر وجود خدا بیاور، حضرت فرمود جلوس کن، ابوشاکر نشست.
حضرت جواد الائمه علیه السلام با وجود کمى سن در علم و بردبارى و فصاحت بیان و عبادت خالصانه و سایر فضائل اخلاقى بى‌ نظیر بودند، استعدادى شگرف و زبانى بلیغ و رسا داشتند و مسائل علمى را بالبداهه پاسخ مى‌ فرمودند و به نظافت تن و لباس چون اجداد طاهرینش توجه بسیارى مى‌ فرمودند.
ابوشاکر مردى دهرى مسلک و منکر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدایت کن و دلیلى استوار و واضع بر وجود خدا بیاور، حضرت فرمود جلوس کن، ابوشاکر نشست.
حضرت جواد الائمه علیه السلام با وجود کمى سن در علم و بردبارى و فصاحت بیان و عبادت خالصانه و سایر فضائل اخلاقى بى‌ نظیر بودند، استعدادى شگرف و زبانى بلیغ و رسا داشتند و مسائل علمى را بالبداهه پاسخ مى‌ فرمودند و به نظافت تن و لباس چون اجداد طاهرینش توجه بسیارى مى‌ فرمودند.
ابوشاکر مردى دهرى مسلک و منکر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدایت کن و دلیلى استوار و واضع بر وجود خدا بیاور، حضرت فرمود جلوس کن، ابوشاکر نشست.
حضرت جواد الائمه علیه السلام با وجود کمى سن در علم و بردبارى و فصاحت بیان و عبادت خالصانه و سایر فضائل اخلاقى بى‌ نظیر بودند، استعدادى شگرف و زبانى بلیغ و رسا داشتند و مسائل علمى را بالبداهه پاسخ مى‌ فرمودند و به نظافت تن و لباس چون اجداد طاهرینش توجه بسیارى مى‌ فرمودند.
ابوشاکر مردى دهرى مسلک و منکر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدایت کن و دلیلى استوار و واضع بر وجود خدا بیاور، حضرت فرمود جلوس کن، ابوشاکر نشست.
ابوشاکر مردى دهرى مسلک و منکر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدایت کن و دلیلى استوار و واضع بر وجود خدا بیاور، حضرت فرمود جلوس کن، ابوشاکر نشست.
ابوشاکر مردى دهرى مسلک و منکر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدایت کن و دلیلى استوار و واضع بر وجود خدا بیاور، حضرت فرمود جلوس کن، ابوشاکر نشست.
پیشخوان