او پاکیتو را همه جا با خود میبرد؛ مارتین با پاکیتو سوار اتوبوس میشود، قدم میزند، به فروشگاه برای خرید میرود و در شهر گردش میکند. پاکیتو هم آرام و متین گاه با قلادهای که به او بسته شده جلوتر از او گام برمیدارد و گاهی روی دوش یا روی سر صاحب عزیزش سوار میشود و گاهی هم در آغوش او آرام میگیرد.