آنکه مسنتر بود آهستهتر میچرخید و مابقی، به خصوص جوانترها، با چنان سرعتی میچرخیدند که نفس آدم میگرفت. به نظر میرسید بعضی از آنها هنگام چرخیدن چشمهایشان را میبندند، دیگران تقریبا پایین را نگاه میکردند، اما هیچ یک هرگز با دیگری برخورد نمیکرد.