بادها شیهه می کشند در وزشِ گام های اسبانِ خیره سر که هلهله کنان بر پیکران بی سر تاختن گرفته اند. جادوگر پیر ـ ابلیس همیشگی ـ کنار معرکه ایستاده است و فاتحانه سواران خویش را یاری می دهد و هر لحظه در گوش هر یک طلسمی زمزمه می کند تا دل های سنگی را سخت تر و افکار پلید را شعله ورتر سازد