مقدّمه
در مورد قیام عاشورا و نقش حضرت زینب علیهاالسلام، در منابع اسلامی مطالب فـراوانی ذکر شده و در همین زمینه پژوهش های فراوانی صورت گرفته است. هر کدام از این پژوهش ها، یک یا چـند بعد از ابعاد شخصیت حـضرت و نـقش بی بدیل ایشان را در حوادث گوناگون صدر اسلام به رشته تحریر درآورده اند. در این بین، برخی نقش بی همتای ایشان را در واقعه کربلا مورد بررسی قرار داده اند (مهموری، 1381). در نوشتار دیگری، علاوه بر نقش، ابـعاد شخصیتی ایشان مورد تحقیق قرار گرفته است (فاضلی، 1386). بعضی به بررسی گوشه ای از مقام علمی و جایگاه روایی ایشان پرداخته اند (مؤمنی، 1388). تحقیقات دیگری، سخنرانی های حضرت را در کوفه (حسینی اجداد، 1388 ) و شام (پاک نیا تبریزی، 1389)، مـورد بـررسی قرار داده اند. اما در تحقیق حاضر، سعی شده با نگرشی دینی ـ روان شناختی، با استفاده از یکی از معروف ترین نظریات روان شناسی، حضرت زینب را الگوی سلامت روان معرفی نماید.
بهداشت و سلامت روان، یکی از مهم ترین مباحث طـرح شـده در حیطه شخصیت و تعلیم و تربیت است که همواره مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. فرهنگ ها و سازمان ها و مکاتب روان شناسی در تعریف سلامت و بهداشت روانی مفاهیم مختلفی به کار برده اند. «فـرهنگ بـزرگ روان شناسی لاروس» بهداشت روانی را «استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کار کردن، برای موقعیت های دشوار، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود توانایی داشتن» تعریف کرده است. سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را اینـ گـونه تـعریف می کند: «توانایی کامل بـرای ایفـای نـقش های اجتماعی، روانی و جسمی» (گنجی، 1376، ص 22؛ نجات، 1378). نظریه پردازان مختلف در این باره دیدگاه های متنوعی را بیان نموده اند و تعریف های مختلفی از سلامت روان ارائه داده اند: فـقدان بـیماری، داشـتن تعادل عاطفی، سازش اجتماعی، احساس راحتی و آسایش، یکپارچـگی شـخصیت، شناخت خود و محیط، خود واقعی بودن و غیره نمونه ای از این تعاریف است (لطافتی بریس، 1389). به طور کلی، مکاتب و رویکردهای مطرح در روان شـناسی تـعاریف زیر را ارائه کرده انـد: مکتب زیست گرایی معتقد است: بهداشت روانی زمانی وجود خـواهد داشت که بافت ها و اندام های بدن به طور سالم کار کنند. مکتب روان تحلیل گری معتقد است: بهداشت روانـی یعـنی کنـش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت (نهاد، من و من بـرتر)، بـه گونه ای که «من» بتواند بین نهاد و «من برتر » تعادل برقرار کند. مکتب رفتارگرایی در تعریف بهداشت روانی، بـر سـازگاری فـرد با محیط تأکید دارد و بهداشت روانی را رفتاری آموخته شده می داند. مکتب انـسان گـرایی مـعتقد است: بهداشت روانی یعنی ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خودشکوفایی (گنجی، 1376، ص 23). رویکرد شناختی بـهداشت روان را بـر اسـتدلال ها و باورهای صحیح استوار می داند (Beck & et al, 1979 , p. 275؛ همان، ص 321). در این میان، یکی از کارآمدترین دیدگاه ها در حیطه سلامت روانـ، دیدگـاه شناختی است که بک از سردمداران عمده این دیدگاه به شمار می رود. دیدگاه های شناختی، سـلامت یا عـدم سـلامت روانی را مربوط به نحوه دریافت و تفسیر ما از جهان و محیط پیرامون می دانند. هرچه دریافـت مـا از محیط پیرامون نزدیک تر به واقعیت باشد، در روابط با محیط و دیگران و در نحوه واکنـش هـا در بـرابر حوادث و وقایع، منطقی تر عمل می کنیم و به سلامت روانی نزدیک تریم. در غیر این صورت، در مـعرض انـواع آسیب های روانی اجتماعی قرار می گیریم. ادراکات ناصحیح و خطاهای شناختی، سبب بـروز انـواع اخـتلالات روانی مثل افسردگی و اضطراب می شود؛ بخصوص زمانی که حوادث و رویدادهای ناگوار رخ می دهد (Beck & ; et al, 1979, p. 275؛ یونسی، 1383)؛ زیرا این افـراد نـاارزنده انـگاری و اسناد درونی شکست ها را به خود برمی گردانند و خود را مسئول همه حـوادث خـارجی می دانند و در مقابل حوادث، احساس عجز و ناتوانی می نمایند. این امر با تغییرات زیست شناختی مانند کاهـش نـورآدرنالین در سطح دستگاه عصبی مرکزی، همراه می گردد و باعث می شود به تـدریج فـرد به افسردگی و دیگر اختلالات دچار شود (دادسـتان، 1383، ص 333ـ335). پیامـبر اکرم صـلی الله علیه و آلهکه اسوه مکارم اخلاق بودند، در دعـاهای خـود، به خدا عرضه می داشتند: «اللّهم اَرِنی الاشیاءَ کما هِی»؛ خدایا واقعیت هـا را آن گـونه که هست به من نشان بـده.
از سـویی، یکی از شیوه هـای تـعلیم و تـربیت صحیح، ارائه الگوی کارآمد در زمینه های مـختلف اسـت. این امر موجب می شود افراد برای پیروی از الگو ترغیب گردند. در این زمینه آلبرت بـندورا (Albert Bandura) مـعتقد است: یکی از کارآمدترین روش ها در تعلیم و تربیت، ارائه الگـوست (پروین، 1386، ص 377). افراد با دیدن الگوی مـناسب درصـدد الگوگیری از او برآمده و رفتار وی را تبعیت خـواهند نـمود. در آموزه های دینی نقش الگو مورد توجه جدی قرار گرفته، به گونه ای که خـداوند پیامـبر صلی الله علیه و آله را بهترین الگوی انـسانی مـعرفی نـموده است و مسلمانان را تـرغیب بـه پیروی از ایشان می نماید: «لَقـَدْ کانَ لَکمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (احزاب: 21)؛ یقینا پیامبر خدا برای شما الگوی نـیکویی اسـت. به همین جهت، ارائه یک الگوی موفق سـلامت روان در امـر تربیت دینـی، بـخصوص در مـواجهه با رویدادهای آسیب زا، بـه گسترش سلامت روان در جامعه خواهد انجامید.
حال سؤال اساسی این است که از دیدگاه شناختی بک (برای مطالعه بـیشتر، ر.ک: عـلی نقی فقیهی و همکاران، 1386)، چگونه حضرت زینـب عـلیهاالسلاممی تـواند یک الگـوی سـلامت روان و کنترل تکانه تـلقی گردد؟ سـؤالات فرعی نیز عبارتند از: جایگاه علمی و شناختی حضرت زینب علیهاالسلام چیست؟ مؤلفه های اساسی سلامت روان براساس دیدگاه شـناختی کدام است؟ نـگرش حـضرت زینب علیهاالسلام به واقعه کربلا بر اسـاس این مـؤلفه هـا چیست؟
زینـب عـلیهاالسلام و جـایگاه علمی وی
تاریخ اسلام شاهد زنان مؤمن و اسوه های صبر و فداکاری و علم و معرفت بسیاری بوده است که برخی از آنان مسیر تاریخ را تغییر داده اند. ازجمله این زنان، حضرت زینب علیهاالسلام اسـت که با ایفای نقش صحیح خود در نهضت کربلای حسینی، الگوی جاودانه ای در تاریخ بر جای گذارد. به راستی که زینب علیهاالسلام اسوه عبادت، علم و معرفت، استقامت و پایداری، حجاب و عفاف، صبر و شکیبایی و شجاعت است.
یکی از صـفات بـارز حضرت، علم و معرفت و بینش صحیح است، که با نیم نگاهی به واقعه جانسوز عاشورا، این امر روشن می گردد. در روایات اهل بیت علیهم السلام و کلام بزرگان، معرفت بالای حضرت ستوده شده که خـود گـواه روشنی بر این مدعاست. امام سجاد علیه السلام پس از خطبه عمه بزرگوارش در شهر کوفه می فرماید: «... اَنْتِ بِحَمْداللَّهِ عَالِمَهٌ غَیرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیرُ مـُفَهَّمَه» (مـجلسی، 1404ق، ج 45، ص 164)؛ بحمدلله که تو عالم آموزگار نـادیده و خـردمند نیاموخته هستی. ابن عباس گفتار پرارج فاطمه زهرا علیهاالسلام را درباره فدک، از زینب علیهاالسلام نقل می کند و می گوید: «حدثنی عقیلتنا زینب بنت علی علیه السـلام»؛ خـردمند ما دختر علی عـلیه السـلام چنین گفت.... «عقیله» صفت و عنوان زینب علیهاالسلاممی باشد. علاوه بر این، درس و تفسیر قرآن از سوی حضرت زینب علیهاالسلام برای زنان کوفه، در زمان حکومت پدرشان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، بیانگر دانش ایشان اسـت (فـاضلی، 1386). سیدمحسن امین در اعیان الشیعه می گوید: «جلالت شأن و مقامش، بزرگی مقام و منزلتش، قوه استدلال و برتری عقلش و ثبات و پایداری اش را از خطبه هایش در کوفه می توان ادراک کرد. فصاحت زبان و بلاغت کلامش در خطبه های کوفـه و شـام و... چنان اسـت که گویا از زبان پدرش امیرالمؤمنین علیه السلام سخن می گوید » (امین، 1403ق، ج 7، ص 174).
دکتر عایشه بنت الشاطی نویسنده مشهور مصری و صـاحب کتاب بانوی کربلا می نویسد: «زینب توانا بانویی که عالی ترین نـمونه ای از شـهامت و دلیری، دانـش و بینش، کفایت و خردمندی، قدرت روحی و تشخیص موقعیت بوده و هر وظیفه ای از وظایف گوناگون اجتماعی را که به عهده گرفت، بـه خـوبی انجام داد. دانشمند بانویی که باید مردان جهان از خوان تعلیماتش بهره برگیرند و از خرمن کمالاتش خـوشه هـا بـچینند. او بانوی بانوان، زینب، دختر امیرالمؤمنین علیه السلام بود. هنگام مطالعه زندگی پر حادثه او در برابر پیشگاه پرعـظمت او سر فرود می آورم. زینب ماهی است که از پنج خورشید تابان کسب نور کرده و از هر کدام بـه طور شایسته ای بهره گـرفته و آن گـاه جهانی را روشنایی بخشیده است» (بنت الشاطی، 1380، ص 76).
سلامت روان براساس دیدگاه شناختی و مؤلفه های اساسی آن
از دیدگاه شناختی، افرادی که سلامت روان دارند و از شخصیت سالم بهره مند هستند دارای استدلال ها و باورهای صحیح هستند (Beck & et al, 1979, p. 275؛ گنجی، 1376، ص 321) و نـگرش صحیحی در مورد خویش، وقایع پیرامونی و آینده دارند. ازاین رو، شناخت درمانگران معتقدند: نگرش نادرستی که نسبت به وقایع پیدا می کنیم ما را آشفته می کند، نه خود وقایع. و شرط سلامت روان تصحیح خطاهای شناختی اسـت که ازجـمله آنها بی توجهی به امور مثبت، فاجعه سازی، پیش بینی منفی، استدلال های هیجانی، شخصی سازی، تعمیم مبالغه آمیز، تفکر تساوی گونه و غیره است. این خطاها خود منجر به مشکلات شناختی، عـاطفی و رفـتاری در فرد می شود (لطافتی بریس، 1389). بک، سال ها درباره سلامت روان و افسردگی، تحقیق نموده در این زمینه، آثار ارزشمندی از خود بر جای گذارده است. وی در تحقیقاتش متوجه شد که ساختار ذهنی افراد افسرده بـه گـونه ای است که نوع استنباط آنها از واقعیت، متفاوت با نوع استنباط افراد عادی است. استنتاج های غلط ذهنی (استنتاج هایی که منطبق با میل آنهاست نه منطبق با واقعیت)، بیش تعمیمی، بـرداشت مـبالغه آمـیز از مسائل و موضوعات روزمره و برچسب زدن هـای نـاروا بـه رویدادها، از مشخصه های این افراد است. وی به این نتیجه رسید که افسردگی عمدتا از تعبیرهای منفی و تفسیرهای غلط از واقعیات ناشی می شود. در این زمینه، بـه سـه مـؤلفه اصلی اشاره کرده که زیربنای این گونه استنتاج ها را تشکیل مـی دهـند (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ص 416؛ افروز، 1381). با اصلاح این استنباط های غلط، می توان به سلامت روان دست یافت. در این نوشتار، مؤلفه های سـه گـانه دیدگـاه شناختی مطرح می گردد و در چارچوب آنها، نگرش حضرت زینب عـلیهاالسلام به حادثه کربلا، مورد ارزیابی قرار می گیرد. در ذیل، به این سه مؤلفه اشاره می شود:
1- نگرش فرد نسبت بـه خـود
افـراد افسرده، خود را بی ارزش تلقی می کنند، توانمندی های خود را اندک ارزیابـی مـی کنند و از عزت نفس پایینی برخوردارند. علت این امر می تواند اموری مانند: احساس تقصیر، احساس خجالت، خـشم و تـوقعات بـیش از حد و غیرواقعی از خود باشد. احساس تقصیر، از آنجا سرچشمه می گیرد که فرد احـساس مـی کنـد مسئولیت همه شکست ها به عهده اوست و باید به شیوه بهتری عمل می کرد و اکنـون هـیچ نـقشی در تغییر اتفاقات رخ داده، ندارد. بعضی مواقع احساس تقصیر، از احساس خجالت و کوچک شمردن خـود سـرچشمه می گیرد که فرد مقهور حوادث، رویدادها و جاه و جلال مادی می شود (Beck & et al, 2004, p. 319؛ افروز، 1381). امـیرالمؤمنین عـلی عـلیه السلام در فراز زیبایی، خصوصیات مؤمنان واقعی را چنین توصیف می نماید: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنـْفُسِهِمْ فـَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْینِهِم» (نهج البلاغه، بی تا، ص 30)؛ خدواند در نزد آنان بزرگ اسـت و غـیر خـدا در چشم آنان کوچک است. در چنین حالی، ما باید به چنین افرادی کمک کنیم تا نـگرش مـثبتی از خود و داشته های خود پیدا کنند و حوادث روزگار آنها را به زانو درنیاورد و عـزت نـفس از دسـت رفته را به دست آورند.
زینب علیهاالسلام در کوران حوادث بعد از عاشورا و در سخنرانی های گوناگون، شأن و مقام خـود و اهـل بـیت را بازگو می نماید و بزرگی اصل و نسب و جلالت معنوی خود و اهل بیت را در آنـ شـرایط سخت ابراز می دارد و با تفسیری واقع بینانه مسئولیت فجایع به بارآمده را متوجه دشمنان می نماید. حـضرت در اولین سـخنرانی خود بعد از جریان عاشورا در جمع کوفیان می فرماید: «هرگز شما را ابدا امـید خـلاصی از شداید عذاب الهی و انتهای عقاب نیست و چـگونه امـید نـجات باشد شما را که فرزند خاتم انبیا، معدن رسـالت و سـید جوانان اهل بهشت را کشتید؛ آنکه در جنگ سنگر شما و تنها حزب و دسته شما بـود و در صـلح موجب آرامش دل شما و مرهم زخـم شـما و در سختی هـا التـجای شـما بود، و در جنگ ها مرجع شما بـود» (مـجلسی، 1404ق، ج 45، ص 163). سپس حضرت با سرودن شعری، نسب و ارزش خود و خانواده خویش را ستایش می نـماید و بـه تقبیح رفتار ناشایست آنان می پردازد:
مـَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِی لَکم
ماذَا صَنَعْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ
بـِأَهْلِ بـَیتِی وَ أَوْلَادِی وَ مَکرُمَتِی
مِنْهُمْ أُسَارَی وَ مِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ
مَا کانَ ذَاک جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکمْ
أَنْ تـَخْلُفُونِی بـِسُوءٍ فِی ذَوِی رَحِمِی (همان).
ترجمه: چـه خـواهید گـفت هنگامی که پیغـمبر صـلی الله علیه و آلهبا شما گـوید: این چـه کاری است که کردید و شما که آخرین امت هستید؟! به خانواده و فرزندان و عزیزان من، بعضی اسیرند و بعضی آغشته بـه خـون. پاداش من که نیک خواه شما بودم این نـبود که بـا خویشانم پس از مـن بـدی کنـید.
نمونه دیگر را می تـوان در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد. او که تلاش می کرد اهل بیت را شکست خورده جلوه نماید و با تکیه بر پیروزی ظـاهری، اهـل بیت را تحقیر کند و از سویی، زینب عـلیهاالسلام داغ دیده را بـسیار آسـیب پذیر تـصور مـی کرد، حضرت را این گونه مـورد خـطاب قرار داد: «حمد و سپاس خداوندی را که شما را رسوا کرد، و دروغ شما در گفتارتان را آشکار نمود.» حضرت زینب علیهاالسلام جواب داد: «همانا شـخص فـاسق رسـوا می شود و بدکار دروغ می گوید، و او دیگری اسـت نـه مـا» (سـیدبن طـاووس، 1348، ص 160). حـضرت زینب علیهاالسلام با تفسیر واقع بینانه ای از عاشورا نه تنها خود و اهل بیت را مقصر ندانست، بلکه با استفاده از کلمات «فاسق» و «فاجر» ابن زیاد را مسبّب اصلی این جنایت هولناک معرفی نمود.
حـضرت در مجلس یزید علی رغم جاه و جلال کاخ یزید و علی رغم حوادث بسیار ناگوار شام و مجلس یزید، با عزت نفس ستودنی خود و با بیانی شیوا، دشمنان خود را حقیر می انگارد: «اگرچه فشارهای روزگار مرا بـه سـخن گفتن با تو وادار کرده است، ولی من قدر و مقدار تو را کوچک می پندارم و سرزنش تو را بزرگ می شمارم و توبیخ نمودن تو را ستوده می دانم» (طبرسی، 1403ق، ج 2، ص 309). در جای دیگری، حضرت به شـرافت و نـعمت هایی که از طرف خداوند به اهل بیت اعطا شده، اشاره می نماید: «خداوندی که ما اهل بیت را به وحی و قرآن و نبوت و انتخاب امام بر دیگـران بـرتری داد» (همان).
تفسیر عالمانه عاشورا در فـراز ذیل را مـی توان ازجمله ارزنده ترین تبیین های حضرت دانست که در چارچوب جهان بینی اسلامی، یکی از شاهکارها به شمار می آید؛ آنجا که یزید را شکست خورده واقعی به حساب می آورد و خـود و اهـل بیت را علی رغم شـکست ظـاهری، پیروز واقعی میدان معرفی می نماید: «عاقبت آنان که کار زشت کردند، آنکه آیات خدا را تکذیب کردند و به آن استهزا نمودند. ای یزید، آیا پنداری که چون اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما... ما نزد خدا خواریم و تـو گـرامی نزد اویی، و این غلبه تو بر ما از فرّ و آبروی تو است نزد خدا... اندکی آهسته تر! جاهلانه قدم برندار!» (همان، ص 308).
2- نگرش فرد نسبت به جهان
افراد افسرده نگرش منفی نسبت به جـهان پیرامـون خود دارنـد و حوادث جهان را منفی ارزیابی می کنند؛ به این ترتیب که جهان را به عنوان جهانی بی رحم و ظالم مـی دانند. نگرش فرد افسرده بدین گونه است که او مشکلات خود را بسیار شـدید و مـضمحل کنـنده می بیند و در مقابل، موفقیت هایش را بسیار کوچک و غیرقابل توجه می داند. احساس می کند که نه تـنها هـیچ گونه کنترلی بر روی حوادث و محیط اطراف خود ندارد، بلکه حتی نمی تواند رفـتارهای خـودش را کنـترل کند (Beck & et al, 2004, p. 275؛ افروز، 1381). برای اینکه چنین فردی از آسیب های روانی در امان باشد، باید او را یاری نمود که حوادث نـاخوشایند جهان را واقع بینانه تفسیر نماید و به جنبه های مثبت حوادث بنگرد. به عـبارتی، اگر شیوه تعبیر و تـفسیر حـوادث جهان مثبت گردد، افراد از سلامت روان بالایی برخوردار خواهند شد (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ص 416؛ لطافتی بریس، 1389).
یکی از مهم ترین جنبه های معرفتی حضرت زینب علیهاالسلام، تفسیر واقع بینانه وی از واقعه عاشورا و حوادث پیرامون آن است. با رجـوع به منابع تاریخی، نکات بسیار آموزنده ای از این مهم به دست می آید. واقعه عاشورا در نوع خود یکی از دلخراش ترین حادثه هاست، که هضم و پذیرش و تفسیر صحیح آن، توان و سطوح معرفتی بالایی را می طلبد. زینب علیهاالسلام در کربـلا رنـج ها و مصیبت هایی را تحمل کرد که اگر بر کوه وارد می شد متلاشی می گردید. شاید یکی از جانکاه ترین لحظات، زمانی بود که حضرت بر بالین بدن مبارک حضرت اباعبداللّه علیه السلام رسید. ندبه خـوانی حـضرت در مصیبت برادر، و گریه های جانسوز وی به گونه ای بود که به نقل مورخان، دوست و دشمن را به گریه انداخت (سیدبن طاووس، 1380، ص 161). اما در عین حال، هیچ گاه این وقایع را هیجانی تفسیر نفرمود و نه تـنها شـهادت برادر را امری منفی تلقی نکرد، بلکه آن را در مسیر عمل به وظایف الهی و سربلندی از امتحان الهی تفسیر نمود. به همین دلیل، دستان مبارکش را زیر بدن برادر برده، رو به آسمان می فرمایند: «ربنا تـقبل مـنا هـذا القربان» (میرشاه جعفری، 1388)؛ خداوندا، این قـربانی را از مـا بـپذیر.
خطبه حضرت زینب علیهاالسلام با اهل کوفه، فرازهایی از نگرش مثبت ایشان به جهان و حکمت الهی را بازگو می نماید. حضرت اولین سخنرانی خـود را بـا حـمد و سپاس از خدا شروع می نمایند، درحالی که حـادثه کربـلا در ظاهر جز غم و مصیبت چیز دیگری برای حضرت به ارمغان نیاورده است و این امر جز پذیرش حکمت الهی و نگرش مثبت بـه جـریان کربـلا نمی باشد. «قَالَتْ الحَمْدِ اللَّهِ تَعَالَی وَ الصَّلَاةِ عَلَی رَسُولِه» (مـجلسی، 1404ق، ج 45، ص 162)؛ سپاس مخصوص خداست و صلوات بر رسول او باد.
همان گونه که پیش تر گفته شد، ازجمله خطاهای شناختی، استدلال های هـیجانی و بـی تـوجهی به امور مثبت است. افراد در زمان رویارویی با حوادث سخت، نگرش هـای مـثبت به جهان را از دست داده، غرق در جنبه های منفی حادثه می شوند و به استدلال های هیجانی رو می آورنـد. مـهم تـرین مشخصه این افراد، ناارزنده سازی جهان پیرامون خود است و این امر به مرور، آسـیب هـای روانـی را به دنبال خواهد داشت.
یکی از شاه کارهای معرفتی حضرت زینب علیهاالسلام، نوع استدلال و تفسیرشان در مـجلس ابـن زیاد اسـت. ایشان علی رغم اینکه سوگوار شهادت برادران، فرزندان و خویشان خود بودند و از طرفی، بیشترین رنـج و مـحنت را متحمل شده بودند و به ظاهر با سیمای یک اسیر و بازنده در جنگ، وارد مجلس ابن زیاد شـدند، بـا وجـود این، استدلال و تفسیر ایشان از حوادث کربلا بسیار اعجاب انگیز است. زمانی که ابن زیاد با حـالتی تـمسخرآمیز، حضرت را مورد خطاب قرار داد: کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدی؟ حضرت زینـب فـرمودند: «مـَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلاً، هَؤُلَاءِ قَوْمٌ کتَبَ اللَّهُ عَلَیهِمُ الْقَتْلَ فَبَرَزُوا إِلی مَضاجِعِهِمْ» (محمدی اشتهاردی، 1377، ص 181)؛ من جز خـیر و زیبـایی چیزی ندیدم. اینان افرادی بودند که خداوند مقام شهادت را سرنوشتشان ساخت، ازاین رو، داوطلبانه بـه آرامـگاه هـای خود شتافتند. حضرت در اوج فشارهای شدید روحی، تفسیری عالمانه و الهی از جریان کربلا به نمایش مـی گـذارد و بـا پرداختن به جنبه های مثبت آن، الگویی بسیار کارآمد در رویارویی با حوادث در برابر مـا قـرار می دهد. استدلال های عالمانه و به دور از احساسات زینب علیهاالسلام در مجلس ابن زیاد، حتی دشمن را وادار به اعتراف مـی نـماید؛ آنجاکه بعد از پایان خطبه حضرت زینب علیهاالسلام، ابن زیاد به این امر اذعان می کنـد: «این زن بـا قافیه و آهنگ سخن می گوید، سوگند بـه جـانم پدرت نـیز شاعر قافیه پرداز بود» (همان، ص 182).
زینب علیهاالسلام در پایان خـطبه مجلس یزید، اول کلام را با شکر و حمد الهی و صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آغاز مـی نـماید (طبرسی، 1403ق، ج 2، ص 310). سپس نه تنها از حـادثه پیش آمده نـمی نـالد، بـلکه آن را سعادت و رحمت و فیض شهادت تفسیر مـی نـماید که فقط برای اولیای خدا رقم می خورد. وی یکی از دل خراش ترین حوادث بشری را نعمتی از جـانب خـداوند برمی شمارد و با پرداختن به جـهات مثبت این حادثه هولناک، جـان فـشانی اهل بیت را توفیقی الهی مـی دانـد و بر این امر شکرگزاری می نماید: «سپاس خداوندی را که ابتدای کار اولیایش را به سعادت و مغفرت، و پایان آنـ را بـه شهادت و رحمت و رضوان و مغفرت خـتم نـمود. مـا از خداوند درخواست مـی کنـیم که نعمت خویش را بر شـهیدان مـا تکمیل فرماید و بر اجر و مزد آنها بیفزاید و ما را به جانشینان نیکو مخلف دارد؛ زیرا او خدای بـخشنده و مـهربان است» (همان).
3- نگرش فرد نسبت بـه آینـده
افراد افـسرده احـساس مـی کنند که نمی توان بـه آینده امیدوار بود. چنین افرادی آینده ناموفقی را برای خویش پیش بینی می کنند. به صورتی که مـعتقدند هـر کاری انجام دهند، در آینده چیزی را عوض نـمی کنـد و سـرنوشت تـاریکی در انـتظار آنهاست. حتی اگـر بـر مشکلی فایق بیایند، معتقد هستند مشکلات دیگری در انتظار آنهاست (پروچاسکا و نورکراس، 1389، ص 416؛ افروز، 1381). برای کمک به این افـراد، بـاید نـگرش آنان را نسبت به آینده تغییر داد و با ارائه الگـوی صـحیح شـناختی،ایشـان را بـه آینـده امیدوار ساخت.
حضرت زینب علیهاالسلام علی رغم همه مصائب و غم ها، در مجلس یزید آینده را برای خود و اهل بیت روشن می بیند و دشمنان خود را خوار و زبون می انگارد: «... اللَّهُ بـَینَک وَ بَینَهُمْ فَتُحَاجُّ وَ تُخَاصَمُ فَانْظُرْ لِمَنْ یکونُ الْفَلْجُ یوْمَئِذٍ» (محمدی اشتهاردی، 1377، ص 181)؛ به زودی خداوند بین آنان و تو را جمع کند، تا تو را به محاکمه بکشد، اکنون بنگر در آن دادگاه و محاکمه، چه کسی پیروز و چه کسـی درمـانده است؟ در جای دیگری، رو به ابن زیاد فرمود: «... من تعجب می کنم از کسی که با قتل امامانش، دلش را شفا می بخشد، و می داند که فردای قیامت آنها از او انتقام می گیرند.» (همان، ص 182 ).
حضرت در مجلس یزید، بـا عـنایت به اینکه آینده دنیوی و اخروی از آن ایشان و اهل بیت عترت و طهارت است و شکست و ذلت برای ظالمان است می فرماید: «پس هر کید که داری بکن و هرچه کوشش خـواهی بـنمای و هر جهد که داری به کار بر، بـه خـدا سوگند، ذکر ما را از یادها محو نتوانی کرد و وحی ما را که خداوند فرستاد نتوانی می رانید و به غایت ما نتوانی رسید و ننگ این ستم را از خویش نتوانی سترد. رأی تـو سـست است و شماره ایام دولت تـو انـدک و جمعیت تو به پریشانی گراید. آن روز که منادی فریاد زند: لعنت بر ستمکار متجاوز» (طبرسی، 1403ق، ج 2، ص 309ـ310).
حضرت در خطبه خود در جمع کوفیان، آینده دشمنان خود و اهل بیت را بسیار ناگوار می داند: «چـه بـد گناهی را مرتکب شدید. .. شما در خور خشم خدا و گرفتاری خواری و تنگ دستی شدید... همانا پروردگارت در کمین گنه کاران است » (مجلسی، 1404ق، ج 45، ص 163).
شاید روشن ترین ترسیم از آینده نهضت کربلا، این سخن حضرت اسـت که در سـخت ترین لحـظات حادثه عاشورا گفته شده است. امام سجاد علیه السلاممی فرماید: وقتی به قتلگاه چشم دوختم و ابدان پاک ایشـان را برهنه و عریان دیدم که روی خاک افتاده و دفن نشده اند و حرم و زنان آن حضرت را بـر روی شـتران بـی جهاز نشانده و ما را به کوفه برگرداندند، اضطراب و بی قراری در من شدت یافت، به حدی که نزدیک بود روح از کالبـدم خـارج شود که عمه ام حضرت زینب علیهاالسلام مرا مورد خطاب قرار داد: «این چه حالی است از تـو مـی بـینم، ای یادگار جدّ و پدر و برادرم چرا با جان خود بازی می کنی؟!... آنچه می بینی تو را به جـزع نیاورد. به خدا سوگند. .. خداوند متعال نیز از گروهی از این امت که در عداد ستمکاران و سـرکشان نمی باشند، پیمان گـرفته اسـت. ایشان که در بین اهل آسمان ها معروف و مشهورند، این اعضای قلم شده را جمع کرده و دفن می نمایند و این ابدان و اجسام خون آلود را به خاک سپرده و در این سرزمین برای قبر پدرت سیدالشهداء نشانه ای نصب می کنند که اثرش هیچ گـاه کهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمی کند، و بسیاری از رهبران کفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهی سعی در نابود کردن آن می نمایند، ولی به جای اینکه رسم و نشانه آن از بین رود ظاهرتر و آشکارتر می گردد» (ابن قـولویه، 1356ق، ص 261).
از این فـراز چنین برمی آید که حضرت زینب علیهاالسلام در این شرایط سخت، نه تنها خود آینده را روشن می بیند، بلکه برای حفظ جان فرزند برادرش و کاستن از آلام وی، آینده را برای ایشان نیز روشن ترسیم می نماید و نـتیجه آن مـدیریت صحیح، حوادث بعد از کربلا و ترویج فرهنگ عاشورا بود.
نتیجه گیری
در دنیای امروز سلامت روان یکی از مهم ترین دغدغه های بشری است. این امر در دیدگاه شناختی (که از معروف ترین دیدگاه های سلامت روان اسـت)، بـه تفسیر واقعی و توجه به جنبه های مثبت حوادث جهان به دست می آید. ارائه یک الگوی موفق، باعث ارتقای سلامت روان افراد جامعه می شود. ازاین رو، در چارچوب جهان بینی اسلامی، حضرت زینب علیهاالسلامیک الگـوی مـوفق مـعرفی می گردد، که در شرایط بحرانی و حـوادث بـسیار جـانکاه کربلا، بهترین نگرش و تفسیر را ارائه می نماید. در دیدگاه شناختی بک، سه مؤلفه سلامت روان عبارتند از: نگرش فرد به خود، نگرش فرد به جـهان و نـگرش فـرد به آینده. این مقاله نشان می دهد در واقعه کربـلا، حـضرت زینب علیهاالسلام بهترین تفسیرها و نگرش ها را در سه زمینه فوق ارائه دادند که می تواند نقش الگویی موفق تربیتی در سلامت روان و کنترل تـکانه بـاشد. این امـر می تواند در حوادث و پیشامدهای زندگی، چراغ راه مؤمنان باشد و افراد بـا تبعیت از ایشان و نوع تفسیر صحیحشان، خود را از آسیب های روانی ناشی از حوادث برحذر دارند.
منابع
نهج البلاغه (بی تـا)، قـم، دارالهـجره.
ابن قولویه (1356ق)، کامل الزیارات، نجف، مرتضوی.
افروز، غلامعلی، «افسردگی در نوجوانان علل و روش هـای درمـان (3)» (تابستان 1381)، پیوند، ش 273، ص 4ـ15.
امین، سیدمحسن (1403ق)، اعیان الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.
بنت الشاطی، عائشه (1380)، بـانوی کربـلا، تـرجمه سیدرضا صدر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
پاک نیا تبریزی، عبدالکریم، «سخنرانی حضرت زینـب در شـام و پیام هـای آموزنده آن» (1389)، مبلغان، ش 129، ص 25ـ42.
پروین، لورنس ای و جان اولیور پی (1386)، شخصیت (نظریه و پژوهش )، ترجمه محمدجواد جعفری و پروین کدیور، چ دوم، تهران، آییژ.
پروچاسکا، جیمز و جـان نـورکراس (1389)، نـظریه های روان درمانی، ترجمه سیدیحیی سیرمحمدی، تهران، روان.
حسینی اجداد، اسماعیل، «تجزیه و تحلیل ادبی خطبه حـضرت زینـب علیهاالسلامدر کوفه» (بهار 1388)، سفینه، سال ششم، ش 22، ص 105ـ126.
دادستان، پریرخ (1383)، روان شناسی مرضی تحولی، تهران، سمت.
سـیدبن طـاووس (1380)، لهـوف، ترجمه سیدابوالحسن میرابوطالبی، قم، دلیل ما.
ـــــ (1348)، لهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان مکان.
طبرسی، احـمدبن عـلی (1403 ق)، الإحتجاج علی اهل اللجاج، مشهد، مرتضی.
فاضلی، خادم حسین، «حضرت زینب شخصیت و نـقش ایشـان در نـهضت کربلا » (خرداد 1386)، معرفت، ش 114، ص 75ـ94.
فقیهی، علی نقی و همکاران، «مقایسه الگوی چندوجهی اسلامی با مدل شناختی بـک در درمـان افسردگی» (1386)، مطالعات اسلام و روان شناسی، سال اول، ش 1، ص 69 ـ86.
گنجی، حمزه (1376)، بهداشت روانی، تهران، ارسباران.
لطـافتی بـریس، امـین، «نظریه پردازان سلامت روان » (1389 )، تازه های روان درمانی، سال شانزدهم، ش 55و56، ص 76ـ97.
مجلسی، محمدباقر (1404 ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء.
مـحمدی اشـتهاردی، مـحمد (1377)، غم نامه کربلا، تهران، مطهر.
ممهوری، محمدحسین، «عاشورا نقش بی همتای حـضرت زینـب» (1381)، حکومت اسلامی، سال هفتم، ش 26، ص 376ـ 408.
میرشاه جعفری، سیدابراهیم، «عزت مداری در حادثه عاشورا و تبلور آن در سیره حضرت زینب عـلیهاالسلام» (بـهار 1388)، سفینه، سال ششم، ش 22، ص 7ـ23.
مؤمنی، مهدی، «بررسی گوشه ای از جایگاه علمی و مقام روایی حضرت زینـب عـلیهاالسلام» (بهار 1388)، سفینه، سال ششم، ش 22، ص 31ـ44.
نجات، حمید، «مـفهوم سـلامت روان در مـکاتب روان شناسی» (پاییز 1378)، اصول بهداشت روانی، ش 3، ص 160ـ166.
یونسی، سیدجلال، «نـقش اسـاسی معناشناختی حوادث در کاهش آسیب های روان » (زمستان 1383 )، حوزه و دانشگاه، ش 41، ص 8ـ29.
Beck, At. & ; et al. (1979), Cognitive Therapy of Depression, Aust N. Z J Psychiatry.
Beck, At. & et al. (2004 ), A New Instrument for Measuring Insight: the Beck Cognitive Insight Scale , Schizophr, Res.