سپاه-پاسداران-انقلاب-اسلامی

حاج حمید موقعی که مشغله‌اش کمتر بود، به خانه که می‌آمد، بچه‌ها می‌گفتند برایمان قصه بگو. حاج حمید قصص قرآنی را برایشان تعریف می‌کرد. گاهی که بچه‌ها می‌گفتند بابا! چرا ایراد بنی‌اسرائیلی می‌گیری؟...

در برف گیر کرده بودیم. یک‌بار پیامی را که نوشته بود، ارسال شد. گفت این را برای یکی از دوستان که در شورای عالی امنیت ملی است فرستادم. مطمئن باشید اگر به دستش برسد، نجات پیدا می‌کنیم.

شماره روزنامه: 5670 تاریخ چاپ: 1401/11/24 ...

هر چه هم به نیروی قدس می‌گفت، می‌گفتند مشکل درست می‌شود و نباید بروی. آمد و این ترفند را زد و درخواست بازنشستگی داد. خیلی هم طول کشید تا قبول کردند.

در اقدام جدید اروپایی‌ها نام برخی نیروهای سیاسی ایرانی بدنام و در مقیم اروپا خودنمایی می‌کند؛ لابی این افراد مزدور که کشور خود را به بیگانگان فروخته‌اند!

من از پولی که حاج حمید می‌داد، کمی پس‌انداز کردم. اغلب در بسیج سپاه بودم. البته بماند که نه به ناهار سپاه می‌رسیدم، نه به ناهار بسیج. از صبح تا ظهر در تبلیغات سپاه بودم و بعد از ظهرها به بسیج میرفتم.

شماره روزنامه: 5654 تاریخ چاپ: 1401/11/3 ...

شماره روزنامه: 5654 تاریخ چاپ: 1401/11/3 ...

شماره روزنامه: 5653 تاریخ چاپ: 1401/11/2 ...

شماره روزنامه: 5653 تاریخ چاپ: 1401/11/2 ...