ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

شریک

من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
من در فرصتی مناسب حامد را به داخل گودالی هل دادم و سپس با سنگ به سرش زدم. وقتی بیهوش شد او را با چاقو کشتم. من گوشی او را هم شکستم تا عکس‌های سلفی که با هم گرفته بودیم از بین برود و راز قتل پنهان باقی بماند.
وقتی حامد از من خواست اسلحه را به او نشان دهم اشتباهی تیر شلیک شد. من خودم شوکه شده بودم. به همین خاطر فوری او را به بیمارستان رساندم. من شرمنده پدر و مادر حامد هستم. کشته‌شدن دوستم اتفاقی بود.
پیشخوان