ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

شیشه

او نمی‌توانست مخارج زندگی و هزینه‌های اعتیادمان را تامین کند، به همین دلیل مرا به کارگری می‌فرستاد و به کار‌هایی وادارم می‌کرد که از انجام آن‌ها نفرت داشتم.
در یک لحظه چاقو را بیرون آوردم. او به سمت من آمد و گفت تو جرئت استفاده نداری، گفتم برو عقب، دوباره حمله کرد؛ چون من چاقو را به سمت او گرفته بودم، وقتی به سمت من یورش آورد، چاقو وارد بدنش شد.
او اگرچه تلاش کرد با داستان سرایی‌های خاص، حقیقت ماجرای تلخ جنایت مسلحانه را به بیراهه بکشاند، اما هر بار سوالات دقیق قضایی، او را در مخمصه‌ای گرفتار می‌کرد که به ناچار لب به اعتراف می‌گشود.
مادرم، برادر کوچکم و پدرم داخل خانه بودند. از انباری شروع کردم و بعد به اتاق‌ها رفتم بنزین را ریختم و فندک زدم. فکر نمی‌کردم پدرم کشته شود. مادر و برادرم از ناحیه دست دچار سوختگی شدند و خودم هم هنگام فرار پایم سوخت.
اصلا فکر نمی‌کردم فرار من با دنده‌عقب موجب کشته‌شدن یکی از مأموران شود. من واقعا پشیمان هستم و درخواست بخشش دارم.
20 دقیقه بعد هم مرا به داخل مغازه بردند تا با مهدی رو به رو شوم با اینکه وی به فروش مواد به من اعتراف کرده بود، اما رامین و دوستانش مهدی را به قتل رساندند.
دبیر کانون سراسری انجمن‌های صنفی مراکز سرپایی درمان اعتیاد کشور ضمن تشریح عوارض کوتاه‌مدت و بلندمدت مصرف ماده شیشه گفت: برخی از شرکت‌های داروسازی خارج از ایران به صورت غیرمجاز از ترکیبات آفدرین
آن روز به مادرم زنگ زدم و گفتم به اینجا بیا و تکلیف من و پدرام را روشن کن، اما باهم درگیر شدیم من فقط قصد ترساندن پدرام را داشتم، اما نمی‌دانم چه شد که چاقو را برداشتم خون جلوی چشمم را گرفت وبه او ضربه‌ای زدم.
او به من تجاوز و تهدیدم کرد که اگر راز این ماجرا را فاش کنم و یا پیش کسی حرفی بزنم مرا می‌کشد و جسدم را می‌سوزاند.
او به من تجاوز و تهدیدم کرد که اگر راز این ماجرا را فاش کنم و یا پیش کسی حرفی بزنم مرا می‌کشد و جسدم را می‌سوزاند.
پیشخوان